دامنه دار شدن بحران در مصر مولود مفروضاتی شده که در این مجال به پاره ای از انها اشاره می کنم. بحران سیاسی در مصر همچنان ادامه دارد. پس از تحولاتی که از ماه ژوئن در این کشور شکل گرفت که در ادبیات سیاسی مردم مصر از آن به عنوان کودتای نظامی مردمی یاد می شود، فضای دوگانه ای در این کشور و در رابطه با قدرت هایی که مباحث مصر را دنبال می کنند به وجود امد.
سخنان روحاني در مراسم تنفيذ، تعهدي را براي همه نظام در برابر همه مردم ايجاد كرد، كه ضامن تعهدات قانوني بود.شبيه همين سخنان در مراسم تحليف هم تكرار شد.
در روایت، همه چیز در زمان حال ساخته و پرداخته می شود. کنش ها و واکنش های مضمون روایت گرچه به صورت یک تاریخ فهمیده می شوند ولی به صورت یک تاریخ واقعی پدید نمی آیند، آن ها همه در زمان حال روایت می شوند. گذشته وآینده آنها را راوی در زمان حال خود می سازد، آنها گذشته وآینده زمان حال راوی اند.
باید پذیرفت که پارادایم نظام بینالملل به شکل چشمگیری در حال تغییر و تحول است. روند جهانی شدن و همچنین شکلگیری تدریجی نظام چند قطبی قدرت در عرصه سیاست بینالملل سبب شده است که ساختار قدرت شکل نوینی به خود بگیرد و مولفههای جدیدی به عنوان ابزارهای اقتدار به صحنه بیاید، دیگر ذخایر معدنی به عنوان مولفه ثروت و کثرت سربازان به عنوان مولفه قدرت به حساب نمیآیند.
در نگاه به پشت سر و آنچه شصت سال پیش در ایران روی داد میتوان تأمل کرد: چه مقدار از آنچه هدف نهضت ملیکردن صنعت نفت بود به دست آمد؟ درستتر بگوییم: هدفها. ماجرا چندین لایه و شاخه داشت، هر یک با زمینه و پیشینهٔ خود و رو به سوی مقصودی معین. هدف اعلامشدهٔ بهدستگرفتن صنعت نفت از سوی دولت ایران تنها یکی از اهداف بود.
شعر ای ایران که توسط حسین گلاب گلاب سروده شده بود، نخستینبار با همخوانی گروه کر در سومین برنامه از برنامههای انجمن موسیقی ملی در دبستان نظامی (خیابان سپه) اجرا شد. خالقی در اینباره چنین می نویسد:
محمد زهرایی از نوادر عرصه نشر بود / حسن کامشاد آشنایی من با محمد زهرایی تقریبا به سه دهه پیش بازمیگردد. اولینبار توسط دوست مشترکمان «آقافخر رمضانی» با هم آَشنا شدیم. آن روزها مشغول ترجمه کتاب «قبله عالم» دکتر «عباس امانت» بودم،
جنبش ملی کردن صنعت نفت برای نخستینبار وحدت و اتحادی شگفتانگیز میان دولت و ملت ایران فراهم کرد؛ دولتی در مبارزهای بزرگ برای اعاده حیثیت ملی در مقابله با شرکتی که، با سودجویی از ناتوانی و عقبماندگی از تنها منبع کشور به سود خود بهرهبرداری میکرد، سهمی اندک به صاحبان آن میپرداخت و بدتر از آن، با تصورات تبعیضآمیز و عادات سلطهجویانه و نژادپرستانه به ارث برده از رفتارهای استعماری در کشورهای دیگر، نسبت به ایرانیان نیز رفتارهای مشابهی داشت که برای ایرانیان تحملناپذیر بود.
نخستین ویرایش این نوشتار، دو مقدمه بلند دیگر داشت: «مقدمه نخست» در باب اینکه چرا این نوشته آخرین نوشته انتقادی من در سال جاری خواهد بود و من که هم ذاتا منتقد زاده شدهام و هم رسالت روشنفکری خود را در این کار میبینم، چرا تا پایان سال نه دولت دکتر روحانی را نقد خواهم کرد نه در باب زنهار مخالفانش چیزی خواهم نوشت؛ و «مقدمه دوم» این بود که این قلم از سال 81 تاکنون دست به شش پیشبینی مهم در حوزه اقتصاد سیاسی ایران زده که همهاش محقق شده است و همان نگرانیهایی که باعث شده بود تا دست به بیان یا انتشار آن شش پیشبینی بزند، اکنون هم مرا به نوشتن این یادداشت واداشته است. ا
در عرصه ما ناگزیریم که چیزها را لذتبخشتر از آنی که هستند، بیابیم. یا بهویژه آنکه دیرزمانی هست جدیتر از آنچه هستند یافتهایمشان. چنین سخن میگویند سربازان پردل معرفت...
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید