دكترينهاي صلح جويانه چيز ديگري ميگويند اما تركيب ديپلماسي با تهديد نظامي تاكتيكي بسيار كارآمد است درست همانگونه كه در مورد سوريه ديديم. اين اعتبار تهديد ايالات متحده مبني بر مداخله نظامي بود كه بشار اسد را به سوي پذيرش طرح صلح از سوي متحدان اصلياش روسيه و (به صورت غير مستقيم) ايران سوق داد. اكنون به نظر ميرسد اسد در ازاي تسليم سلاحهاي شيميايياش باقي ماندن در قدرت را برگزيد. اما اگر اين توافق از هم بپاشد چه صدماتي به اعتبار امريكا ـ و البته تمام غرب ـ وارد خواهد شد؟ توافقي كه از سوي روسيه و امريكا بدان دست يافته شد منجر به آسودگي عميقي در بسياري از پايتختهاي غربي شد كه در آنها رهبران سياسي اصلا آمادگي مداخله نظامي نداشتند پس از يك دهه جنگ در عراق و افغانستان، غرب ترجيح ميدهد در داخل [كشورهاي خود] بماند؛ نه ايالات متحده، نه بريتانيا و نه بسياري از اعضاي ناتو خواهان اين نبودند كه در جنگ ديگري در خاورميانه دخيل شوند كه هيچ چشماندازي براي پيروزي در آن متصور نيست
تمركز بر «جوانان» همراه با «زنان» در ايران در طول دو دهه گذشته همواره از موضوعات كليدي بوده است. اين تمركز هم در سطح علمي، فرهنگي و سياسي بوده است و هم در سطح سياستگذاري. به لحاظ مفهومي و فرهنگي موجوديت جواني و جوانان مهم بوده است. اينكه جوانان و زنان دو نيروي مهم جدا شده از ساختار سنتي جامعه هستند موضوع اصلي در حوزه علم و دانش بهواسطه محققان بوده است. بسياري از تحقيقاتي كه در ايران در طول دو دهه گذشته صورت گرفته با اين ملاحظه بوده است. ازجمله تحقيقاتي كه در امور جوانان و زنان رياست جمهوري و سپس معاونت زنان و جوانان و در نهايت در وزارت ورزش و جوانان انجام شده است. تلاش اكثر تحقيقات نشان دادن جدا شدن جوانان و زنان در بدنه سنتي جامعه و تبديل شدن آنها به نيرويي مستقل و تعيينكننده بوده است
استاد ارجمند آقای دکتر سروش در آخرین نظریه خویش، قرآن را روایت محمد از رؤیاهای خود دانستهاند. براساس نظر ایشان: «زبان قرآن، زبانِ بیداری نیست، بلکه زبانِ خواب و رمزآلود است و البته زبانی عرفی و بشری است »، «چنان نیستکه محمد(ص)، مخاطب آواهایی قرار گرفته باشد و در گوش باطنش سخنانی را خوانده باشند و فرمان به ابلاغ آن داده باشند، بل محمّد(ص) روایتگر تجارب و ناظر مناظری است که خود دیده است و فرقی است عظیم میان ناظر راوی و مخاطب خبر.
اينكه استبداد وستم بر مردم يك جامعه امري نكوهيده است،جاي ترديد نيست. به همين دليل است اين ادعا كه فيلسوفان كه جزو دانايان جامعه هستند نبايد در خدمت امپراتوران و اميران قرار بگيرند،نيز امري بديهي به شمار ميآيد. با مطالعه تاريخ فلاسفه در مييابيم فيلسوفان كه دانايان جامعه هستند اگرچه دربسياري از موارد بنيان حكومتهاي استبدادي را زدهاند در برخي از موارد با آنها همراه شدهاند كه اين همراهي و هماهنگي به دلايل گوناگوني رخ ميداده است. اين همراهي و همگامي هم در دنياي قديم و هم جديد با قدرت وجود داشته است كه نمونههاي آن نيز اندك نيستند. با اين وجود نميتوان درباره اين موضوع به راحتي قضاوت كرد و بايد دستهبنديهايي براي اين امر قائل شد.
در روزنامه محترم «بهار»، در ستون «الو بهار» سهشنبه ۹ مهر نظر خواننـــدهای منعکس شده بود که گفته بودند: «از شما خواهشمندم با بزرگانی چون کـــوروش و داریوش که واقعا این دو زحمات زیادی برای ایرانزمین و سرزمین پارس انجام دادهاند، شوخی نکنید. اگر تمدنی باشد از این دو شاه بزرگ بوده و هست.» و روزنامه نیز تذکر داده که «ما شوخی نکردیم، اما چشم بازهم به همکارانمان تذکر میدهیم.»
در اين ساليان از نگاهي بسيار فراخ و در سنجش با ساليان پيشترميتوان گفت شاهنامهپژوهي، گسترش و روايي يافته است. بهويژه آنكه تلاشهايي انجام گرفته است تا متنهايي پيراستهتر و سنجيدهتر از «شاهنامه» به دست داده شود. در كنار آن تلاشهايي نيز در زمينه بررسي و گزارش «شاهنامه» به انجام رسيده است.
مردم ايران اگر مسلمان باشند خود را به خواندن قرآن، اگر مسيحي باشند خود را به خواندن انجيل و اگر زرتشتي باشند خود را به خواندن اوستا موظف ميدانند، اما هرگز به خاطر ايراني بودن هيچ وظيفهيي بر دوش خود احساس نميكنند و نميدانند گنج گرانبهايي از پيشينيان باقي مانده و آن «شاهنامه» است و هر ايراني براي آنكه ايراني است بايد خود را به خواندن «شاهنامه» وادار كند. يكي از دلايلي كه من را به تصحيح «شاهنامه» واداشت و 30 سال از عمرم را صرف آن كردم، همين بود تا «شاهنامه»يي ويراسته به دست فرزندان ايران برسد؛ چراكه «شاهنامه» افزودههاي بسياري دارد و اين افزودهها خواندن آن را دشوار ميكند.
ممیزی و سانسور، از مولفههای محدودیتآفرین و بازدارنده فرهنگ و اندیشه قلمداد میشوند و هدفگذاری عمدهشان، تبیین و گسترش موانع و محدودیتهای ارتباطاتی است. از دیرباز منازعاتی گسترده پیرامون سانسور بین صاحبنظران وجود داشته که هریک، از زاویهای به چیستی، چرایی و مکانیسم آن پرداختهاند. جمعبندی این منازعات ما را به شاخصهایی میرساند که هریک به نوبه خود شاه کلیدی برای مطالعات آسیبشناسی فرهنگ به حساب میآیند. ویژگیهایی که این شاخصها را به معیارهایی قابل اعتماد مبدل ساخته همانا نسبتشان با «عقلانیت» و «قانون» است.
علامت فلشنمای موسام بر صفحههای آبیرنگ فیسبوک و روابط آدمها مانده است و حرکت نمیکند. چند صفحه را باز میکنم و از سر کنجکاوی نگاهی به وضعیت روابط عاشقانه افراد میاندازم. شمارش آنهایی که تا سال پیش همین موقع متاهل بودهاند و حال با یک کلیک در خلأ و بیوضعیتی محض فرو رفتهاند، از دستانم در میرود؛ نه مجردند، نه نامزد کسی هستند، نه ازدواج کردهاند و نه در روابط پیچیده به سر میبرند.
اغلب وقتی از گردشگری در ایران سخن می رود، توجه ها معطوف به امکانات و خدمات حاشیه ای ف همچون وسیله نقلیه، جای خواب ، غذا و سرگرمی است. بسیاری اینها را به مثابه مساله اصلی گردشگری می پنداند و تنها از طریق بهبود خدمات درصدد ایجاد تمایز و رقابت با یکدگیر برمی آیند. هرچند که این تسهیلات درجلب آسایش گردشگران بی تاثیر نیست اما باید توجه داشت همه ماجرا به همین ختم نمی شود. تقلیل گردشگری به رفع نیازهای عملکردی مانند مطالعه کتاب از صفحات میانی است.نگاه ما اما باید بر این مبنا باشد که ماهیت گردشگری و رؤیای آن را بشناسیم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید