مقاله

نتیجه جستجو برای

لسفه اخلاق وقتی معنا می‌یابد كه نسبت با دیگری به نحوی باشد كه دیگری نه به عنوان موجودی در تقابل با ما و محدود‌كننده ما باشد بلكه ما او را به عنوان خود ببینیم

( ادامه مطلب )

جورج جرداق (1) نویسنده، شاعر، پژوهشگر و نمایشنامه نویس مطرح مسیحی لبنان و «گنج ادبیات جهان وعرب» (2) که چهل سال از عمر خود را صرف تحقیق و معرفی چهره امیرالمومنین علی(ع) کرده بود 14 آبان ماه درگذشت. او که یکی از مهمترین آثارش درباره امیرالمؤمنین با عنوان «الإمام علی صوت العدالة الإنسانیة- امام علی، صدای عدالت انسانی» است توانست تا قطره‌ای از دریای بی‌کران امیرالمومنین(ع) را به جهانیان معرفی نماید

( ادامه مطلب )

يکي از مهمترين مسائل حقوقي جهان تحت عنوان اتانازي(مرگ آسان) مورد بحث و مناقشه است. اتانازي پايان دادن به زندگي فردي، به درخواست خود و به دست ديگري است که با نيت رهايي فرد از درد و رنج طاقت‌فرسا يا يک بيماري لاعلاج صورت مي‌گيرد. اتانازي انواعي دارد که احکام مترتب برآن با يکديگر متفاوت است.‏

( ادامه مطلب )

اگر بخواهيم از سنت عرفاني در اسلام سخن بگوييم، بيش از هر چيز بايد معناي عرفان را در زمينه اسلامي آن بفهميم، خاصه با ملاحظه ماهيت ابهام‌آميزي كه معناي اين تعبير در زبان امروز دارد. فقط هنگامي مي‌توانيم درباره عرفان اسلامي سخن بگوييم كه معناي اصلي اين تعبير را همچون امري كه با اسرار الهي سروكار دارد، درك كنيم. بايد به خاطر داشته باشيم كه فعل Muo در زبان يوناني كه واژه‌هاي mysterion (سر) و mysticism (عرفان) از آن مشتق شده‌اند

( ادامه مطلب )

بحث ما درباره اين است که آيا اين بُعد حيواني، کمک‌کار هم دارد يا نه؟ علماي اخلاق مي‌فرمايند صفات رذيله کمک‌کار اين بُعد حيواني انسان است؛ مثل حسادت، حب رياست، دنياداري و منيت‌ها. تقريباً چهل رذالت داريم كه مي‌گويند کمک‌کار اين بُعد است که اين اسب چموش و ماشين بي‌ترمز را به بدبختي بکشاند. خواه‌ناخواه وقتي بُعد جسماني به شقاوت کشيده شد، انسان به شقاوت کشيده مي‌شود و جهنمي مي‌شود. لذا همه کتابهاي اخلاقي درباره اين است که تهذيب نفس کنيم و اين صفات رذيله را اگر نتوانيم ريشه کن کنيم، لاأقل سرکوب کنيم. قرآن در سوره شمس، 11 قسم مي‌خورد و بعد مي‌فرمايد: «قد أفلح من زکّيها:1 رستگاري فقط و فقط از کسي است که مهذب شود»، درخت رذالت را از دل بکند و درخت فضيلت را بارور و ميوه‌دار کند.

( ادامه مطلب )

اگر موافق باشید، به جای تصویر ذهنی، بر اساس مشاهدات شخصی خودم، آنچه به چشم خودم دیده ام و مستقیماً در جریان آنها بوده ام به این پرسش پاسخ بدهم. پاسخ به بقیۀ پرسش های شما احتمالاً در دل همین پاسخ نهفته باشد؛ سعی ام را می کنم. شما هم لطفاً سعی کنید خودتان را به جای من بگذارید، به زمان و مکانی بیایید که من و همکارانم از پشت پنجره ای به بعضی رویدادها نگاه، و حرکت به سمت انقلاب را بر پایۀ آن رویدادها و در همان زمان ومکان تفسیر می کردیم. به علت هایی که به کوتاهی به آنها اشاره خواهم کرد، شاید معلوم شود چرا گزینۀ مهندس بازرگان در بحبوحۀ انقلاب از نگاه ما بهترین گزینه بود، اما ناگزیرم مقدمه ای بگویم. لطفاً صبور باشید تا از آن مقدمه نتیجه بگیرم.

( ادامه مطلب )

پس از مرگ قوبیلاى، نواده وى به نام تیمور بر تخت سلطنت نشست كه هرچند دین بودایى داشت، دوره كوتاه حكومتش همچنان عهد اوج قدرت ایرانیان در چین بود. در دوره ولیعهدى او، روحانى دانشمندى به نام مولانا رضی‌‏الدین بخارى به دستگاه وى راه یافت و به زودى مشاور و همدم همیشگى تیمور گردید. وجود این شخص سبب شد كه امپراتور جدید نظر بسیار مساعدى نسبت به مسلمانان داشته باشد.

( ادامه مطلب )

مفهوم واقعی تعزیه در جوهره آن بود و مشارکت در آن کمک به فلاح و رستگاری پنداشته می‌شد، چه رنج و محنت و مرگ شهیدان کربلا اسباب رهایی همه مؤمنان بود.

( ادامه مطلب )

ماكیاولی سخنی دارد كه همواره به دیده من مظهر روح رنسانس بوده است. او گفته است وقتی از كار جهان كناره گرفت، به كنج اتاق مطالعه‌اش خزید و خود را غرق در ادبیات دوران باستان كرد. این سخن به شكل مضاعفی نمادین است. از یك طرف [نشان می‌دهد كه در آن روزگار] فرهنگِ باستان زیست نمی‌شد؛ تنها می‌شد آن را مطالعه كرد. همان طور كه سانتایانا به خوبی گفته است: «تمدن یونانی اكنون آرمانی است برای تحسین شدن، نه برای تحقق یافتن.» از طرف دیگر،[معلوم می‌دارد كه] شناخت هنر یونانی، مخصوصاً معماری و مجسمه‌سازی آن، روال معمول هنرها از جمله نقاشی را زیر و زبر كرد. حس شكل‌های طبیعی اعیان و نیز حس جای داشتن آنها در منظره طبیعی، بازیافته شد.

( ادامه مطلب )

در میان غوغا و عطش دانشگاه‌خواهی ومیل دانشجویی جامعه ـ از والدین و افراد و تب و بازار كنكور تا سازمانها و اساتید و عنوان و نام‌جویی‌ها ـ كاركرد دانشگاه چیست؟آیا راه آینده و حیات همه افراد یك جامعه باید از گذرگاه افسانه‌ای دانشگاه بگذرد؟ چنین جذبه و عشق و كعبه آمال شدن وبدل گشتن به روایت اعظم ومعبد علم و سخن آخر و اول، از كجاست؟به راستی اگر امروز و با اضمحلال و تضعیف نفوذ حوزه‌ها و مدارس سنتی، معابد و نهادهای دانشگاهی سر برآورده باشند، آیا چنین عصر جدیدی را بدون دانشگاه هم می‌‌‌توان تصور كرد؟ در این صورت وضعیت جوامع و نهادهایشان چه خواهد شد؟موج مدرك‌گرایی و عنوان‌جویی و دكتری‌خواهی و غرقاب مؤسسات كوچك و بزرگ،كهنه و تازه‌رسته، مجازی وحضوری، انتفاعی و غیرانتفاعی صدور مدارك و مدارج گذر و تقرب به سرمایه‌های فرهنگی و منزلتی فروخفته درشاهراه دانشگاه، ما را به كجا خواهد برد؟

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: