ترجمهی کسرا اصفهانی: در حالی که علوم سیاسیِ دانشگاهی چیز زیادی از گذشته برای گفتن به سیاستسازان و تصمیمگیران ندارد اما یک کتاب هست که بهطور فوقالعادهاي به حوادث اخیری که در تونس، مصر و سایر کشورهای خاورمیانه در جریان است مربوط ميشود؛ کتاب ساموئل هانتینگتون با عنوان «نظم سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» که ابتدا 40 سال پیش منتشر شد. هانتینگتون یکی از آخرین دانشمندان علوم اجتماعی بود که سعی در درکِ پیوند میان تغییر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به شکلی جامع داشت و ضعف تلاشهای بعدی برای حفظ این رویکرد و چشمانداز وسیع یکی از دلایلی است که ما دارای چنین مشکلاتی – به لحاظ سیاسی و فکری – در حفظ پیوند خویش با جهان معاصرمان شدهايم.
شاید اگر از سربازان جنبش های کردی معاصر، کسی زنده باشد و بشنود امروزه در کردستان، پارلمانی هست و مثلا با رای 73% از مردمان قرار است اشخاصی انتخاب شوند؛ خاطر نشان می سازد که اصطلاحا «امید هزار ساله» شکوفا شده و کردها هم راه پر سنگلاخ رسیدن به دمکراسی و مردم سالاری را پیموده اند و دیگر عصیان ها و یاغی گری ها و حرکت های شیخ محمود برزنجی ؛ اسماعیل آغا سمکو ( سمیتقو )؛ شیخ سعید پیران ؛ محمود خان کانی سانان ؛ شیخ احمد بارزنی؛ جعفر سلطان ؛ محمد رشید خان بانه ؛ قاضی محمد ؛ احسان نوری پاشا و... به تاریخ پیوسته و کردها هم از دستاوردهای پیشرفت و تمدن بهره مند شده اند.
وقتي زياد به يك درخت نزديك شويم، نميتوانيم تمام پيكره آن را ببينيم، چه رسد به جنگل انبوهي كه اطراف آن درخت را پوشانده است. در زندگي نيز همين گونه است، تعداد زيادي از چنين درختان بر سر راه ما قرار گرفتهاند و تنها با كمي عقب تر رفتن و فاصله گرفتن از آنها ميتوانيم كل درخت را مشاهده كرده و از آن مهمتر، تمام جنگل وراي آن را ببينيم. اين مثال در علم مذاكره هم مصداق دارد.
از 20 سال پیش به این سو ندا برای پایان اسلام سیاسی سرداده شده و پیشبینیهایی هم برای آن شده است. این مسیر که با ایران، بحران در الجزایر و مصر و جاهای دیگر دنبال شد به نتیجهگیریای که ازسوی «اولیور روی» (و سپس ازسوی ژیل کپل) به دست آمد اشاره داشت:«شکست اسلام سیاسی» و پایان گریزناپذیر آن، که آغاز شده است.
من معتقدم که در این هشت سال مزاج دولت و جامعه از اعتدال خارج شده بود و خلط سودا بر بقیه اخلاط غلبه پیدا کرده بود. فیالواقع، هم دولت سودایی شده بود و هم جامعه. دولت که پاک به پریشانگویی افتاده بود و در عرصه اقتصاد به جای تولید، سوداگری غلبه پیدا کرده بود. جامعه نیز به خاطر مشکلات معیشتی و ناامیدی از نجات، به فکر امور معجزهگونه افتاده بود
ریچاردهالبروک دیپلمات آمريكایی در نزدیکیهای انتخابات سپتامبر 1996 در بوسنی به مشکلی مياندیشید که به دغدغه ذهنی او تبدیل شده بود و مشکل همانا بازگرداندن زندگی آرام به این کشور جنگزده بود. او ميگفت:«فرض کنید انتخابات، آزاد و عادلانه اعلام شود» و آن کسانی که انتخاب شدند «نژادپرستها، فاشیستها و جداییطلبهایی باشند که آشکارا مخالف [صلح و یکپارچگی] هستند. معما همینجاست» در واقع نهتنها در یوگسلاوی سابق بلکه به شکل گستردهاي در تمام دنیا چنین است. رژیمهایی که به صورت دموکراتیک انتخاب ميشوند [اغلب رژیمهایی که از طریق رفراندوم دوباره صلاحیتشان از سوي مردم تایید شد] بهطور معمول محدودیتهای قانونی بر قدرت خویش را نادیده گرفته و شهروندان خود را از حقوق و آزادیهای اساسی محروم ميکنند. از پرو تا فلسطین، از سیرالئون تا اسلواکی، از پاکستان تا فیلیپین ما شاهد ظهور پدیده مختلكننده و بر هم زنندهاي در زندگی بینالمللی هستیم: پدیدهاي به نام «دموکراسی غیرلیبرال».
آنچه در مقاله زير آمده فصل اول كتابي است كه در مورد زيست نامه و انديشههاي سياسي «زكيالارسوزي» و مفهوم بعث عربي به قلم تعدادي از انديشمندان ژاپني و عرب نوشته شده است. ديدگاه غالب بر اين است كه ميشل عفلق نخستين كسي است كه «بعث عربي» را پايه گذاري كرد اما نويسنده اين مقاله معتقد است كه «زكيالارسوزي» نخستين نظريهپرداز بعث عربي است نه عفلق. اين نوشته همچنين به تحولات سوريه پس از دوران استقلال، درگيريهاي داخلي در «فدراسيون سوريه» و قيموميت فرانسه بر سوريه و سير تحول و تكامل انديشه بعث عربي در سوريه و عراق پرداخته و انديشه پايه گذار اصلي آن زكي ارسوزي را از ابتدا تا زمان مرگ به شكلي مفصل و دقيق مورد تحليل قرار ميدهد. تا كنون كتابي در مورد زكيالارسوزي و انديشههاي او و مقايسهاي تطبيقي ميان انديشههاي سياسي وي با ميشل عفلق به فارسي در نيامده است. خلاصهای از فصل اول اين كتاب را در اينجا از نظر خواهيد گذراند و در آيندهاي نزديك به همين قلم در قالب كتابي مفصل به دست چاپ سپرده خواهد شد.
حسین ناصحی از آهنگسازان ایرانی در زمینه موسیقی سمفونیک بود. وی در سال ۱۳۰۴ش در تهران متولد شد. ناصحی از سال ۱۳۱۸ش در هنرستان عالی موسیقی به تحصیل پرداخت. ساز تخصصی وی ترومبون بود و استاد او در تهران یکی از استادان چک بهنام ژوزف اسلادک بود. ناصحی در ارکستر رادیو به رهبری پرویز محمود نوازندگی میکرد و در سال ۱۳۲۲ش جزو دانشجویانی بود که بنا به دعوت دولت ترکیه برای ادامه تحصیل روانه آنکارا شد و در کنسرواتور دولتی آنکارا در رشته آهنگسازی زیر نظر نجیل کاظم آکسس تحصیل کرد
« نزول این جلسه به خوبی محسوس است و هرچه در این باب بیشتر صحبت بشود، باز جای صحبت دارد. وقتهایی پیش میآید که مفاخری به صورت خودمانی درمیآیند، یعنی ما فکر میکنیم این را که میشناسیم، این را که بلدیم. این را که میدانیم. اما واقعیت این است که این طوری نیست و گاهی روایتها که متعدد میشود کار حقیقت هم تابناکتر میشود. میشود آن قصۀ مشهوری که هر کسی بخشی از فیل عظیمی را لمس میکرد و روایت خودش را میگفت و این روایتها چقدر متفاوت بود. بحث در باب تفاوت این روایتهاست.
« جلال آل احمد در سال 1339 در منزل خلیل ملکی آشنا شدم، اگر چه او را از روی نوشتههایش خوب میشناختم، و در همان دیدار و آشنایی نخست او را آدمی رُک و صمیمی و خوش بیان و خونگرم یافتم. او بر خلاف گذشتهاش در حزب توده و نیروی سوم کار سازمانی سیاسی نمیکرد و به جامعۀ سوسیالیستها که ملکی و یارانش همان روزها تشکیل داده بودند نپیوسته بود. امّا علاقه و ارادات بیکرانی به شخص ملکی داشت و نسبت به او نرمی و فروتنی بسیاری از خود نشان میداد، و در جلساتی هم که هفتهای یک بار در منزل ملکی برای بحث و گفتگو دربارۀ زیباشناسی و تاریخ هنر، از جمله با حضور هوشنگ کاووسی، بهرام بیضایی، داریوش آشوری و سیروس طاهبار تشکیل میشد شرکت میکرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید