صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه تهران بزرگ / اشرف /

فهرست مطالب

اشرف


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 30 مهر 1404 تاریخچه مقاله

اشرف \ašraf\، حمید (1325-1355 ش/ 1946-1976 م)، عضو و رهبر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (1350-1355 ش). 

حمید اشرف در 10 دی‌ماه 1325 در تهران زاده شد. پدرش، اسماعیل، کارمند راه‌آهن بود و از اوایل دهۀ 1330 تا 1336 ش، به ریاست ایستگاه راه‌آهن تبریز گمارده شد و ‌همراه خانواده به تبریز نقل مکان کرد. حمید تحصیلات ابتدایی را در تبریز گذراند (پیروانی، 8؛ نادری، 1/ 669).
در سال 1338 ش، وی به همراه خانواده‌اش به تهران بازگشت. آنها در اطراف میدان 24 اسفند (میدان انقلاب کنونی) ساکن شدند. حمید سالهـای اول و دوم دبیرستان را در دبیرستان البرز (ه‍ م) تحصیل کرد، اما به‌سبب توهین به مقام سلطنت و شرکت در اعتراضهای دانشجویی، از آن دبیرستان اخراج شد و برای سال سوم، به دبیرستان تازه‌تأسیس رخشان رفت. این دبیرستان را شماری از دبیران که سابقۀ عضویت در حزب توده را داشتند، بنیاد نهاده بودند؛ ازجمله پرویز شهریـاری (1305-1391 ش)، که در آنجا ریـاضی درس می‌داد. حمید در سال چهارم دبیرستان، به انگیزۀ تحصیل در دبیرستانی بزرگ‌تر و بهتر، به دبیرستان هدف رفت؛ اما محیط غیرسیاسی آنجا باب طبع او نبود و او در سال پنجم دبیرستان به مدرسۀ دارالفنون (ه‍ م) رفت که فضایی سیاسی داشت (پیروانی، 9؛ امرایی، بش‍‌ ).
اشرف در سال سوم دبیرستان از طریق هم‌کلاسی‌اش، فرخ نگهدار، با گروه کوهنوردی کاوه آشنا شده بود. این گروه را مشعوف (سعید) کلانتری و احمد جلیل افشار بنیاد نهاده بودند. اعضای این گروه در فدراسیون کوهنوردی اتاقی داشتند و هر هفته در آنجا جلساتی برگزار می‌کردند. اشرف در سالهای 1340-1342 ش، در برنامه‌های کوهنوردی این گروه شرکت می‌کرد. در آن سالها، کسانی که غالباً سابقۀ فعالیت در سازمانهای دانشجویی جبهۀ ملی در دهۀ 1330 ش داشتند، در حال برقراری ارتباطهای نخستین و تشکیل حوزه و تدارکات ابتدایی برای شکل‌دهی مبارزۀ مسلحانه در ایران بودند. اشرف از طریق گروه موسوم به «جزنی ـ ظریفی» ــ در تمایز با گروه «احمدزاده ـ پویان» ــ به این روابط وصل شد. او در 1342 ش، به عضویت گروه بیژن جزنی درآمد (پیـروانی، 12-13؛ نک‍ : امـرایـی، بش‍ ؛ دربـارۀ دو گـروه یادشده، نک‍ : بهروز، 94-96).
اشرف در 1344 ش، در رشتۀ فیزیک دانشکدۀ علوم دانشگاه تهران پذیرفته شد، اما چون قصد داشت در دانشکدۀ فنی آن دانشگاه تحصیل کند، ثبت نام نکرد. او یک سال در کلاسهای «پیکار با بی‌سوادی» تدریس، و دوباره در کنکور دانشگاه شرکت کرد و در 1345 ش، در رشتۀ مکانیک دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد (پیروانی، 13؛ امرایـی، بش‍‌ ). در آن زمـان، بیژن جزنـی، اشرف را در شاخۀ کاملاً مخفی و زیرزمینی گروه، یعنی شاخۀ سیاسی ـ نظامی، سازمان‌دهی کرد. به همین سبب، اشرف در سالهای دانشجویی‌اش به‌ندرت در اعتراضهای صنفی و علنی شرکت می‌کرد (پیروانی، 13-14). 
در زمستان 1346 ش، بیژن جزنی و 13 تن دیگر از اعضای گروه او دستگیر شدند (آبراهامیان، 447؛ پیروانی، 14؛ نیز نک‍ : نادری، 1/ 89-95). ازآنجاکه مسئولِ اشرف، نام واقعی او را نمی‌دانست، او از دستگیریها در امان ماند و به فعالیت خود ادامه داد (پیروانی، همانجا؛ امرایی، بش‍‌ ). پس از دستگیری جزنی، اشـرف و 6 تـن دیگـر از اعضای گروه عازم شمال ایران شدند (نادری، 1/ 97). 
با ضربه‌ای که در اثر دستگیری جزنی و یارانش به گروه او وارد شد و پس از آنکه به گفتۀ اشرف «عده‌ای از کادرها فرصت‌طلبانه از جنبش کناره‌گیری کردند» ( تحلیلی ... ، 1)، تنها 5 تن از افراد گروه باقی ماندند. پس از چندی، دو تن از آنها برای طی‌کردن آموزش دورۀ چریکی به فلسطین رفتند و اشرف و دو تن دیگر باقی ماندند (همو، جمع‌بندی ... ، 4؛ پیروانی، همانجا). آنها توانستند تا زمستان 1348 ش، گروه را، که بعدها به «گروه جنگل» معروف شد، احیا کنند و بر تعداد اعضایش بیفزایند (اشرف، تحلیلی، 1-2). 
در شهریور 1349، اعضای گروه جنگل، برای تأمین منابع مالی مورد نیاز خود، به شعبۀ بانک ملی ایران در خیابان وزرا دستبرد زدند؛ به گفتۀ اشرف، آن را مصادره کردند و حدود 160هزار تومان به دست آوردند و با آن، بخشی از وسایل مورد نیازشان را برای رفتن به کوه تهیه کردند (نادری، 1/ 153-154؛ نیز نک‍ : اشرف، همـان، 3؛ کاظمی‌نیا، 14). اشرف که در این عملیات حضور داشت، بعدها در دستبرد به بانکهای دیگر نیز شرکت کرد، ازجمله سرقت موفقیت‌آمیز از دو بانک در یک روز، در مرداد 1350 (نک‍ : نادری، 1/ 408-411)، و سرقت دوباره در مهرماه همان سال از شعبۀ بانک ملی در خیابان وزرا، که این بار با ناکامی روبه‌رو شد (نک‍ : همو، 1/ 427- 428). 
در اواسط شهریور 1349، اعضای گروهی شش‌نفره از چریکها، به فرماندهی علی‌اکبر صفایی فراهانی، حرکت خود را برای شناسایی، از درۀ مکار در نزدیکی چالوس به سمت غرب آغاز کرد (نجاتی، 1/ 387؛ نادری، 1/ 160). آنها تمهیداتی به منظور آذوقه‌رسانی و برقراری ارتباط در نظر گرفته بودند و می‌خواستند هنگام گذر از مناطق کوهپایه‌ای، با گروه شهر تماس برقرار کنند. هدف آنها انجام عملیات شناسایی، و سپس آغاز مبارزۀ مسلحانه از طریق واردکردن ضربات نظامی موردی، مانور سریع، تحرک بالا، خارج‌شدن از منطقه و وارد‌کردن ضربۀ بعدی در جایی دیگر بود (نک‍ : اشرف، همان، 3-4؛ پیروانی، 17). اشرفْ وظیفۀ یارگیری و تأمین نیروی انسانی و امکانات برای گروه کوه و ارتباط آنان با شهر را برعهده داشت. او به شهر می‌رفت و پس از تهیۀ امکانات لازم، آنها را به گروه کوه می‌رساند، یا افراد جدید را به آنها وصل می‌کرد. افزون بر این، او مسئولیت ارتباط و بحث با اعضای گـروهِ احمدزاده ـ پویـان و قـانع‌کردنشان بـرای مشارکت در عملیات گروه کوه را نیز برعهده داشت (همو، 17- 18).
در آذر یا دی 1349، یکی از اعضای تیم گروهِ جنگل، غفور حسن‌پور، به عللی غیرمرتبط با گروه، بازداشت شد (اشرف، همان، 8؛ نادری، 1/ 178-181). او پس از 20 روز شکنجه ــ که به مرگش انجامید ــ اعترافهایی کرد کـه سبب شد گروه جنگل لو رود و در عرض 24 ساعت، 3 تن در گیلان، و 5 تن در تهران بازداشت شدند و شبکۀ شهری گروه جنگل از هم پاشید و بار دیگر، مانند سال 1346 ش، تنها 5 تن از اعضای گروه باقی ماندند که همچنان یکی از آنها اشرف بود. در آن زمان، اعضای تیم کوهِ گروه جنگل در نزدیکی سیاهکل مستقر شده بودند (نک‍ : اشرف، همان، 8- 9؛ پیروانی، 18- 19). اشرف از آن زمان به بعد، به زندگی مخفی رو ‌آورد. او در زمستان 1349 ش، نامه‌ای به خانوادۀ خود ‌نوشت و با طرح اطلاعات جعلی و حفظ مسائل امنیتی، آنان را از مخفی‌شدن خود باخبر، و برای همیشه از آنان خداحافظی کرد (نک‍ : همو، 19-20؛ نادری، 1/ 669-670).
پـس از «واقعـۀ سیـاهکل» در 19 بهمـن 1349 (نک‍ : آبراهامیان، 442، 449-450؛ اشرف، همان، 8-10)، که برخی، آن را «نقطۀ آغاز مبارزۀ مسلحانه علیه رژیم پهلوی» دانسته‌اند (بهروز، 106؛ نیز نک‍ : آبراهامیان، 442؛ نجاتی، 1/ 390) و البته اشرف در آن شرکت نداشت، از گروه جنگل تنها 8 نفر باقی ماندند که در دو تیم 3 و 5نفره سازمان یافتند و رابط و حلقۀ اتصال آنها اشرف بود (پیروانی، 21). 
اعضای باقی‌ماندۀ گروه جنگل دو ماه پس از واقعۀ سیاهکل، در فروردین 1350، ضیاء‌الدین فرسیو را ترور کردند. فرسیو رئیس ادارۀ دادرسی ارتش و محاکمه‌کنندۀ اعضای بازداشت‌شدۀ گروه جنگل بود (نادری، 1/ 319؛ کاظمی‌نیا، 16). اشرف در این مورد نوشته است: «این عده [اعضای باقی‌ماندۀ گروه جنگل] در تاریخ 18 فروردین 50[13] به انتقام اعدام رفقای خود، رئیس ادارۀ دادرسی ارتـش ــ سپهبد فرسیـو ــ را در یـک محکمۀ انقلابـی محاکمه، و او را به مرگ محکوم کردند و حکم اعدام را در سحرگاه همان روز در مورد او به اجرا درآوردند» (نک‍ : تحلیلی، 15). در این عملیات تروریستی، به روایتی، اشرف رانندۀ ماشین محافظ بود که قرار بود افراد گروه را از صحنۀ عملیات در قلهک خارج کند (پیروانی، همانجا)، و به روایتی دیگر، او در این عملیات شرکت نداشت (نادری، 1/ 319-320).
در اردیبهشت 1350، اعضای گروه جنگل بیانیه‌ای صادر، و در آن ادغام دو گروه جنگل و شهر را اعلام کردند. این بیانیه با عنوان «سیاهکل مونکادای ایران است»، برای نخستین‌بار با نام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران صادر شد (کاظمی‌نیا، پیروانی، همانجاها)؛ مونکادا پادگانی در کوبا بود که فیدل کاسترو و همراهانش شورش خود را با حمله به آن در 1953 م/ 1342 ش، آغاز کرده بودند. حمله به مونکادا نیز مانند حمله به سیاهکل موفقیت‌آمیز نبود و کاسترو و دیگر کسانی که پس از این حمله زنده ماندند، در دادگاه محکوم و زندانی شدند (نک‍ : رایس، 18-30). بـااین‌همه، اعلامیه‌های بعدی سازمان چریکهای فدایی خلق در آن دوره یا فاقد امضا بود یا با امضای «ادامه‌دهندگان جنبش سیاهکل» منتشر می‌شد. در برخی از آن اعلامیه‌ها، برای توجیه سرقت از بانکها، به «شبیخون مسلمانان اولیه به کاروانهای تجار مکه» استناد شده بود (نادری، 1/ 332). البته برخی نیز معتقدند که فداییان تا 1351 ش، خود را سازمان نمی‌نامیدند و واژۀ سازمان پس از 1351 ش، و در دوران رهبری اشرف به نـام فداییان افزوده شد (نک‍ : بهروز، 122-123).
پس از مرگ یا دستگیری اعضای کلیدی سازمان چریکهای فدایی خلق، ازجمله مرگ اسکندر صادقی‌نژاد و امیرپرویز پویـان در خرداد 1350 (نک‍ : نادری، 1/ 357- 361؛ اشرف، جمع‌بندی، 15-16)، و دستگیری مسعود احمدزاده در مرداد همان سال (نک‍ : همان، 37- 38؛ نـادری، 1/ 396- 398)، اشرفْ رهبر سازمان شد و تا پایان عمر نیز مسئولیت رهبری سازمان را بر عهده داشت (پیروانی، 23).
در مرداد 1353، چریکهای فدایی خلق محمدصادق فاتح یزدی، صاحب کارخانۀ جهان چیت در کرج، را ترور کردند. فرماندهی عملیات این ترور را حمید اشرف بر عهده داشت که در اجرای آن شرکت نداشت و هنگام انجام ترور، در خانه بود (نک‍ : نادری، 1/ 550-555). 
در اردیبهشت 1355، مأموران ساواک برخی از خانه‌های تیمی را که اشرف در آنها رفت‌و‌آمد می‌کرد، شناسایی کردند. پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی ساواک در آن زمان، دربارۀ چگونگی شناسایی این خانه‌های تیمی توضیح داده است. به گفتۀ او مأموران، ازطریق یکی از اعضای شناسایی‌شدۀ سازمان چریکهای فدایی خلق، به ارتباط تلفنی اشرف دسترسی پیدا کرده بودند، اما چون این مکالمات همواره کمتر از یک دقیقه بود، نمی‌توانستند محل او را شناسایی کنند. قسمت فنی ساواک در آن زمان به دست‌کم 15 دقیقه زمان نیاز داشته است تا بتواند شمارۀ تلفن مبدأ را به دست آورد. سرانجام، مأموران ‌کوشیدند با وصل گفت‌وگویی میان دو تن از مأموران به گفت‌وگوی اشرف و عضو دیگر سازمان، کنجکاوی اشرف را برانگیزند. این گفت‌وگوی ساختگی دربارۀ ساخت یک واحد بزرگ مسکونی‌ متعلق به یکی از افراد بانفوذ در شمال بوده است. این ترفند، کارگر ‌افتاد و اشرف بیش از 15 دقیقه به این مکالمه گوش داد و شمارۀ تلفن او شناسایی شد. پس از آن، ظرف 6 هفته، همۀ خانه‌های تیمی سازمان چریکهای فدایی خلق شناسایی شد (ثابتی، 248-250).
در 26 اردیبهشت 1355، مأموران ساواک به 5 خانه از 6 خانۀ شناسایی‌شده حمله کردند. در آن شب، 20 نفر از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق کشته شدند، اما اشرف، که در خانۀ تهران‌نو بود، توانست با استفاده از تیربار و تیراندازیهای پی‌در‌پی، دو حلقۀ محاصرۀ مأموران را بشکند و با تصاحب خودرو یکی از رهگذران فرار کند. سپس او در خیابان میرداماد، حوالی میدان محسنی (میدان مادر کنونی)، رئیس کلانتری قلهک و دو پاسبان را که در تعقیب وی بودند، کشت و با تصاحب خودرو فردی دیگر به راه خود ادامه داد. اشرف در همان روز، در درگیری با مأموران در خانۀ امن دیگری که در محاصرۀ مأموران بود، باز موفق شد با تصاحب خودرو پلیس فرار کند (همو، 250؛ نیز نک‍ : پیروانی، 31-33).
سرانجام در 8 تیر 1355، مأموران امنیتی خانۀ تیمی اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق را در منطقۀ مهرآباد جنوبی شناسایی و محاصره، و از زمین و هوا به آن حمله کردند (همو، 33). در آن عملیات، پس از چند ساعت درگیری، همۀ 10 تنی که در آن خانه گرد آمده بودند، ازجمله حمید اشرف، کشته شدند (ثابتی، 252-253؛ نادری، 1/ 667- 668، 673). 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: