آفرینش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 14 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/240226/آفرینش
پنج شنبه 13 شهریور 1404
چاپ شده
4
اورمزد سپس از گوهر آسمان آب را میآفریند به اندازۀ مردی که دو دست بر زمین نهد و با دست و پای راه رود و آب تا شکمش بایستد (همانجا). این آب در میان زمین و آسمان بهسان سفیدۀ تخممرغ است و زمینِ چون زرده را در بر گرفته است (مینوی خرد، 61). اورمزد به یاری آب، باد و باران و مه و ابر بارانی و برف را میآفریند (بندهش، همانجا).آب کـه از اشک و بـرای از میـان بردن دیو آفریده شده (نک : میرفخرایی، آفرینش، 44)، در آغاز پاک و نیالوده است و به 3 صورت درون زمین، بر روی زمین، و در هوا، در حال حرکت است (روایت، 54).آنگاه اورمزد از آب یا از پای خویش (نک : همان، 53) زمین را میآفریند که گرد است و دورگذر و بینشیب و بیفراز، با درازا و پهنا و ژرفایی برابر، و درست در میان آسمان قرار گرفته است (بندهش، همانجا). زمین بهسان زرده (مینوی خرد، همانجا) و یا جوجۀ درون تخم، در میانۀ این آسمان آویخته است و آن را نگهدار مادی (ستون) نیست (روایت، همانجا). اورمزد گوهر زمین از فره مینهد و گوهر کوهها را در زمین میآفریند که پس از آن (درپی یورش اهریمـن، نک : دنبـالۀ مقـاله) از زمیـن میبـالند و میرویند (نک : روایت، بندهش، همانجاها).اورمزد نخست 3/ 1 زمین را سخت چون سنگزار، 3/ 1 دیگر را گَردآگنده، و 3/ 1 آخر را هم از گل نرم میآفریند. او همچنین به یاری زمین، آهن و روی و گوگرد و بوره و گچ و دیگر کانیها را پدید میآورد، جز سنگهای قیمتی که خاستگاه آنها دیگر است (همانجا). در آغاز آفرینش، زمین در نیمۀ آسمان و در ستارهپایه است و چون اهریمن بر آن میتازد، اورمزد آن را پایین میآورد و در رستاخیز بار دیگر به جایگاه پیشین بازمیگرداند (روایت، 54).چهارمین آفریده گیاه است. اورمزد آن را در میانۀ زمین ــ کشور ایرانویج که از آن پس کانون همۀ رویدادهای مهم دیگر است (نک : دنبالۀ مقاله) ــ و به بلندای چند پا میرویاند (بندهش، 40). به روایتی هم، این گیاه یک تنه است که یک وجب و دو انگشت بلندی دارد و اورمزد آن را از موی خود میآفریند (روایت، همانجا). گیاه نخستین بیشاخه و بیپوست و بیخار و تر و شیرین بود، و نیرو و همۀ انواع گیاهان را ــ جـز یک نـوع (همـانجا) ــ در سرشت خـود داشت (بندهش، همانجا).اورمزد در همان میانۀ جهان، گاو یکتاآفریده را بر کنارۀ راست رود وهدائیتی میآفریند. گاو نخستین سپید و روشن چون ماه بود و به اندازۀ 3 نای بلندی داشت (همانجا) و به روایتی هم، بالا و پهنایش به 5 مرد بود (روایت، همانجا). اورمزد آب و گیاه را برای یاری او آفرید، زیرا در دوران آمیختگی، نیرو و بالندگی او از آنها ست (بندهش، همانجا). این گاو که اورمزد از دست راست خود آفریده (روایت، همانجا)، شادیبخش جهان است (یسن 46، بند 6، یسن 47، بند 3؛ نیز نک : اوستا،I / 161, 166؛ میرفخرایی، همان، 64؛ بیلی، 120 ff.).اما در کرانۀ دیگر رود دائیتی (بندهش، 41) مهمترین رویداد، یعنی آفرینش مردم (انسان)، صورت میگیرد که برترین و بهترین آفریدگان است (دینکرد، 124؛ نیز نک : بیلی، 87)؛ چه، تخمۀ او ــ و نیز گاو ــ از آتش، و از آنِ دیگر آفریدگان از آب است (بندهش، همانجا؛ برای بحث دربارۀ ترکیب انسان، نک : بیلی، 88 ff.). نخستین مردم گیومرت (به معنای جاندار میرا) بود. اورمزد او را از گل و از نطفهای که در سپندارمد، یا زمین نهاد، روشن چون خورشید آفرید (بندهش، 40؛ روایت، 55). او که 4 نای بالا و به همان اندازه پهنا داشت (بندهش، 40-41)، دارای چشم و گوش و زبان و نشان بود؛ و این نشانداربودن گیومرت آن است که مردم از تخمۀ او و همانند او آفریده شدند (همان، 41؛ میرفخرایی، همان، 67). اورمزد برای یاری او خواب آسایشبخش را آفرید (بندهش، همانجا).اورمزد آتش را که هفتمین آفریدۀ مادی است (همان، 48) و درخشش از روشنی بیکران دارد، در همۀ آفرینش پراکند. خویشکاری او در دوران اهریمنی، پرستاری مردم و خورشساختن و از میان بردن درد است (همانجا).
ایرانیان باستان بر این باور بودند که جهان در 360 یا 365 روز ــ که یک سال باشد ــ آفریده شده است. این مدت اگرچه با روایتهای سامی که آفرینش جهان را در 6 روز آوردهاند (مثلاً نک : مقدسی، 279، 307)، تفاوت دارد، باز شباهت چشمگیری میان آنها دیده میشود؛ زیرا در روایت ایرانی هم این فرایند در 6 مرحله یا گاه به انجام میرسد: اورمزد نخست آسمان را در 40 روز، از هرمزدروز فروردینماه تا آبانروز اردیبهشتماه آفرید؛ آنگاه، 5 روز درنگ کرد تا روز دیبهمهر. سپس آب را به 55 روز، از مهرروز اردیبهشتماه تا آبانروز ماه تیر؛ زمین را به 70 روز، از مهرروز تیرماه تا اردروز شهریورماه؛ گیاه را به 25 روز، از هرمزدروز تا اردروز مهرماه؛ گاو را به 75 روز، از هرمزدروز آبانماه تا دیبهمهر دیماه؛ و سرانجام گیومرت را به 70 روز، از رامروز دیماه تا انغرانروز سپندارمدماه بیافرید؛ و پس از هر آفرینش 5 روز درنگ کرد که واپسیـن آنها 5 روز پایانی سال است (بندهش، 41؛ نیـز نک : مقدسی، 279). در گاه پنجروزۀ پس از آفرینش، ایرانیان باستان جشنی در بزرگداشت آن آفریده برگزار میکردند که گاهانبار نامیده میشد. 6 گاهانبار را بهترتیب میدیوزرمیه ([جشن] میانبهار)، میدیوشمه ([جشن] میانتابستان)، پیتیشهیه ([جشن] دانهآوری)، ایاثریمه ([جشن] بازگشت [گله از چرای تابستانی] به خانه)، میذیهئیریه ([جشن] میانزمستان)، و همسپثمئدیه (با معنایی ناشناخته) مینامیدند (بویس، 58؛ نیز نک : بندهش، 41-42).
اهریمن چون فرجام کار و شکستیافتن خویش را از آفریدگان اورمزدی دانست، 3 هزار سال به گیجی فروافتاد. تا پایان 3 هزارۀ دوم که کار آفرینش جهان اورمـزدی ــ آفرینش مینـوی و پیشنمونههای مادی ــ به انجام میرسد، اهریمن همچنان در گیجی به سر میبرد و یارانش میکوشند او را برخیزانند. اما اهریمن تنها آنگاه برمیخیزد که دیوزنی به نام جِه / جهی او را «پدر» میخواند و وعده میدهد که اگر اهریمن کارزار با جهان اورمزدی را آغاز کند، او نیز یاریاش خواهد کرد و با فرازبردن درد بسیار بر مرد پرهیزکار و گاو یکتاآفریده، زندگی را از آنها میستاند و فرۀ ایشان را میدزدد و از پی آن هم، آب و زمین و آتش و گیاه و همۀ آفریدگان دیگر را میآزارد. از شرح این بدکرداریها، اهریمن چندان آرامش مییابد که برمیخیزد و پیشانی جهی را میبوسد. آنگاه اورمزد از ایزد زمان میخواهد که آفرینش را به جنبش درآورد. از این دم، هم آفریدگان اورمزد و هم سپاه اهریمن به جنبش میافتند (همان، 51؛ «گزیدهها ... »، 34؛ نیز نک : آموزگار، 42). پس، اهریمن با همۀ سپاه خویش به مقابلۀ جهان روشنی میآید و آفریدگان اورمزدی را آسیب میرساند یا از میان میبرد. نخستین آفریده، چنانکه آمد، آسمان است که خویشکاری آن بازداشتن اهریمن از تازش به جهان اورمزدی و آمیختهشدن تاریکی با آن است. اهریمن نخست در نیمروزِ هرمزدروز از ماه فروردین بهسوی آسمان صاف و روشن میتازد و آسمان زیر زمین را چون ماری سوراخ میکند و بر آن است تا آسمان را بشکند. از این تازش، آسمان چنان میترسد که گوسپند از گرگ. بااینهمه، اهریمن پس از یورش به آفریدگان، چون عزم بازگشت دارد، آسمان راه را بر او میبندد و بدینسان نخستین نبرد را با او آغاز میکند (بندهش، 52، 63). اهریمن آنگاه به آب میتازد و بخشی از آن را شور و گلآلود میکند. سپس ابر به پیدایی میآید (همانجا). تیشتر، ایزد باران، پیشنمونۀ آب را برمیگیرد و به یاری نیروی باد در جهان میپراکند، و بدینسان دریاها و رودها پدید میآیند. بزرگترینِ این آبها دریای کیهانی وُروکَشَه (یعنی دارای شاخابههای بسیار) یا فْراخکَرت است (همان، 60-63؛ «گزیدهها»، 40؛ آموزگار، 42-43).آنگاه اهریمن میانۀ زمین را نیز سوراخ میکند و از آن سر برمیآورد. او بر زمین میتازد، جانوران پلید بسیار بر آن پدیدار میسازد و بدینسان آن را میآلاید. از این تازش، زمین به لرزه میافتد و کوهها و پستی و بلندی بسیار مییابد. نخستین و بزرگترین کوهْ البرز است که بر پیرامون زمین جای دارد و نگاهدارندۀ همۀ کوههای دیگر است که از ریشۀ البرز رستهاند. از بارش ابر، آب بر زمین روان میشود و بدینسان رودها و دریاها شکل میگیرند، زمین تقسیم میشود و 7 کشور پدید میآیند: اَرزَه (در شرق)، سَوَه (در غرب)، وُروجَرُش و وَروبَرُش (در شمال)، فْرَدَدَفْش و ویدَدَفْش (در جنوب)، و کشور میانی به نام خُنیرَس (یا خُنیرث) که همان ایرانویج یا زادبوم اساطیری ایرانیـان است (بنـدهش، 52، 65، 70؛ نیـز نک : تفضلی، تعلیقات بر، 112؛ ایرانیکا، XI / 519 ff.).اهریمن سپس گیاه نخستین را به زهر میخشکاند، اما امرداد امشاسپند که گیاه از آن او ست، آن را برمیگیرد و میساید و با آبی که از تیشتر ستانده است، میآمیزد و به تیشتر میسپارد. تیشتر آن آب را در سراسر گیتی میباراند. از پی آن، همهگونه روییدنیها در سراسر جهان پدید میآیند که بازدارندۀ 10 هزار بیماری آفریدۀ اهریمن هستند (بندهش، 52، 65؛ «گزیدهها»، 46).اهریمن سپس دیوان نیرومندی چون آز و سیج، و درد و بیماری را بر گاو یکتاآفریده و گیومرت میفرستد. اورمزد پیش از آمدن اهریمن، برای کاستن رنج گاو، او را بنگِ درمانبخش میخوراند. از یورش اهریمن، گاو نزار و بیمار میشود، میمیرد و بر دست چپ به خاک میافتد، اما چون سرشت از گیاه دارد، از اندامهایش 55 گونه غله و 12 گونه گیاه درمانی میروید. روشنی و زور نهفته در نطفۀ گاو نیز به ماه میرود و پس از پالودهشدن، از آنها جفتی گاو نر و ماده به زمین بازمیآید؛ سپس، بر زمین از آنها 282 گونۀ جانوری و از هر گونه دو جانور ــ از چرنده و پرنده و آبزی ــ هستی مییابند (بندهش، 52-53، 65-66؛ «گزیدهها»، 36). آنگاه اهریمن میاندیشد که همۀ آفریدگان را از کار افکنده، و تنها گیومرت باقی مانده است. پس اَستویهات و 000‘1 دیو مرگکردار دیگر را بر گیومرت فراز میهلد، اما چون از آغاز آفرینش، زندگی او 30 سال بریده و مقدر شده بود، چارۀ کشتن او نمییابند و گیومرت 30 سال زندگی میکند (بندهش، 53؛ گزیدهها، 7).
پیش از آمدن اهریمن بر گیومرت، اورمزد خواب را به سیمای جوان 15سالهای روشن و بلند میآفریند و گیومرت را در خواب میبرد تا رنج دیدار آشوب جهان بدو نرسد. گیومرت چون از خواب برمیخیزد، جهان را تاریک، زمین را پر از خْرَفْستران (جانوران موذی)، سپهر و ماه و خورشید را در گردش، و جهان را آکنده از طنین غرش دیوان میبیند (بندهش، همانجا). به روایتی دیگر، چون زمان مرگ گیومرت فرامیرسد، اورمزد برای کاستن رنج مرگ، او را از همان آغاز با خوراندن بنگ به خوابی 30ساله فرومیبرد. با پایان یورش اهریمن بر آفریدگان، گیومرت در جهانی پر از آلودگی و دود و تاریکی چشم میگشاید. در این زمان است که پدیدۀ اهریمنی مرگ بر او چیره میشود و وی بر پهلوی چپ به زمین میافتد. از 7 اندام او 7 گونه فلز پدید میآید: از سر سرب، از خون ارزیز (قلع)، از مغز سیم، از پای آهن، از استخوان روی، از پیه آبگینه، از بازو پولاد؛ و از جان زر (همان، 80؛ نیز نک : میرفخرایی، آفرینش، 71-72). نطفۀ گیومرت به هنگام مرگ بر زمین میریزد که روشنی خورشید آن را میپالاید. پس از 40 سال، از آن نطفه نخستین زوج بشری پدید میآیند (بندهش، 66، 81؛ روایت، 55-56؛ مینوی خرد، 42-43؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله) که رواج و رونق جهان و نابودی اهریمن و دیوان از آنها خواهد بود (بندهش، 66). اهریمن سپس به آتش میتازد و دود و تیرگی را بدان میآمیزد. اما آتش با حضور در آفریدههای مختلف، به پاسداری جهان و نگاهداشت جان و رویاندن آن میپردازد ــ هم ازاینرو نظم جهان و آفریدگان از او ست ــ و با دشمن مقابله میکند و هفتمین نبرد را انجام میدهد (همانجا؛ میـرفخرایی، همان، 80 بب ). آنگاه 7 اباختر (سیاره) با انبوه دیوان برای نبرد با اختران سپهر برمیخیزند و بدینسان همۀ آفرینش آلوده میشود. ایزدان با اهریمن و دیوان 90 شبانهروز میجنگند تا ایشان را به ستوه میآورند و به دوزخ میافکنند؛ آنگاه باروی آسمان را میسازند تا اهریمن نتواند بگریزد (بندهش، 53، 66-67).بدینترتیب، تازش اهریمن بهجای نابودی آفریدگان، سبب گسترش و افزایش آنها و درواقع پیدایش هستی میشود. اهریمن بـا دیـدن دستـاورد تازش خود کـه به تعبیر بندهش (ص 63 بب ) حاصل کارزار آفریدگان با او ست، راه گریز پیشمیگیرد؛ اما درمییابد که آسمان راه را بر او بسته است و تا پایان جهان که نبرد آفریدگان اورمزدی برای نابودکردن او و سپاهش ادامه دارد، از این دام که خود پدید آورده است، گریزی نخواهد داشت (هینلز، 88- 89؛ نیز نک : آموزگار، 44- 45؛ زنر، 265-266).با تازش اهریمن، سومین دورۀ 3هزارسالۀ تاریخ جهان آغاز میشود که «گُمیزِشْن» (به معنای آمیختگی) نام دارد. چنانکه شرح آن آمد، جهان در این دوره، برخلاف دورۀ پیشین، آمیزهای از نیکی و بدی است. اهریمن به دستیاری دیوان تا پایان جهان یورش خود را پی میگیرد و برای نابودکردن آفریدگان روشنی، هرگونه پلیدی و بدی مادی و معنوی را به وجود میآورد. ازاینرو، آدمی که آفریدۀ اورمزد است، باید با پرستش اورمزد و ایزدان و تقویت ایشان با ستایش و نثار، در راه کاستن نیرو و نقش اهریمن بکوشد. دورۀ 3هزارسالۀ چهارم تاریخ کیهانی، موسوم به «وزارشن» (جدایی)، با آمدن نجاتبخشانی بر سر هر هزاره آغاز میشود و ادامه مییابد. از این دوران، نیکی از بدی جدا خواهد شد تا سرانجام در پایان جهان، با از کار افتادن اهریمن و نابودی سپاهش، جهان به صورت اصلی و کامل آن، بهاصطلاح «بازسازی» میشود. با از میان رفتن کامل بدی، دورهای جاودانه آغاز خواهد شد که در آن، مردمان در کنار اهورهمزدا و دیگر ایزدان و جاودانان، در نیکی و آرامش کامل خواهند زیست (آموزگار، 72 بب ؛ نیز نک : بویس، 50-51، 68- 69).
گیومرت چون درمیگذرد، نطفهاش در نور خورشید پالوده میشود و دو بهر آن را نریوسنگ (پیکایزد) نگاه میدارد و یک بهر را هم ایزدبانو سپندارمد (زمین) به خود میگیرد. تخمۀ گیومرت 40 سال در زمین میماند، و سپس ریواسی از آن برمیآید، یک ساقه با 15 برگ که نخستین زوج بشری، مَشی و مَشیانه یا مَهلی و مَهلیانه یا مهری و مهریانه (نک : کیا، 62 بب )، از آن پدید میآیند (بندهش، 66، 81؛ روایت، 56؛ نیز نک : مینوی خرد، همانجا). سپس این دو به پیکر آدمیان درمیآیند و اورمزد آنان را مرد (آدمی) و پدر و مادر جهانیان میخواند، و ایشان را با برترین عقل سلیم میآفریند تا با آن، کارها را به پیش برند و اندیشۀ نیک اندیشند و گفتار نیک گویند و کردار نیک ورزند و دیوان را مستایند (بندهش، 81؛ نیز نک : زنر، 268؛ کریستنسن، نمونهها ... ، 1 / 11 بب ).ازجمله ویژگیهای آفریدگان در آغاز آفرینش آن است که چنان دانا بودند که پاداش کار نیک و عقوبت گناه را به چشم خویش میدیدند و هیچگونه گناه از مردمان سرنمیزد، اما اهریمن بدکار پاداش کار نیک و عقوبت گناه را نهفته ساخت (مینوی خرد، 27). نخستین گناه را مشی و مشیانه مرتکب میشوند؛ آنها با وسوسه و فریب اهریمن، زبان به دروغ میآلایند و آفرینش خود را به اهریمن نسبت میدهند (کریستنسن، همان، 1 / 72؛ هینلز، 91). از پی این گناه، اهریمن شاد، و مشی و مشیانه تا روز داوری دوزخی میشوند. آن دو 30 روز گرسنه و تشنه در بیابان میروند و با برگ گیاه (یا جامۀ سیاه) خود را میپوشانند (کریستنسن، همانجا؛ نیز نک : تفضلی و آموزگار، 1 / 72، حاشیۀ 55). آنگاه، در بیابان بزی مییابند و با نوشیدن شیر آن، مشی میگوید که اینک بیش ازپیش احساس شادی میکند؛ با این دروغ، چیرگی دیوان بر آنان بیشتر میگردد و مزۀ غذا از ایشان گرفته میشود. 30 روز پس از آن، گوسفندی را که یافتهاند، میکشند و به راهنمایی ایزدان، آتشی میافروزند؛ بخشی از گوشت را میپزند و میخورند و بخشی را هم نثار ایزدان و آتش میکنند. آن دو نخست با پوست جانوران خود را میپوشانند؛ سپس پارچه میبافند و از آن جامه فراهم میآورند. آنان ابزار و خانه نیز میسازند؛ اما همچنان ایزدان را ناسپاسی میکنند، بیشازپیش زیر فرمان دیوان میروند و با یکدیگر میستیزند. مشی با نثارکردن شیر گاو بهسوی شمال، که جایگاه دیوان است، آنان را پرزورتر میسازد، و ازاینرو توان بارداری از ایشان گرفته میشود و 50 سال همخوابگی نمیکنند. پس از این مدت، چون همخواب میشوند، با گذشت 9 ماه دو فرزند نر و ماده از ایشان پدید میآید که (از شدت علاقه) آنها را میخورند. اورمزد میل فرزندخواری را از آنان میگیرد. آنگاه 7 یا 6 جفت نر و مادۀ دیگر از ایشان پدید میآید. مشی و مشیانه پس از 100 سال از جهـان میرونـد (کریستنسن، همـان، 1 / 73-74؛ نیـز نک : روایت، همانجا). هریک از این جفتها پس از زناشویی با یکدیگر، به یکی از 7 کشور میروند و در آنجا از ایشان فرزندانی به دنیا میآید که نژادهای گوناگون را پدید میآورند (بندهش، 82-83؛ هینلز، 91-92).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید