صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اساطیر ایرانی /

فهرست مطالب

اساطیر ایرانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 29 آذر 1398 تاریخچه مقاله

شمشمین و هفتمین آفریدگان دو ایزدبانوی همراه به نامهای خرداد (اوستایی: هَورْوَتات) و امرداد (اوستایی: اَمِرِتات) هستند که نامهایشان به ترتیب، به معنای کمال (یا پُری و تمامیت) و بی‌مرگی (یا جاودانگی و رستگاری) است و اولی با آب ارتباط دارد و دومی با گیاه؛ از این‌رو، دشمنان آنها به ترتیب تشنگی و گرسنگی هستند که در چهرۀ دو دیو به نامهای تیری و زَیری تجسم یافته‌اند. تیر و باد و فروردین همکاران خرداد، و رشن و اشتاد و زامیاد یاران امرداد معرفی شده‌اند (بندهش، 49، 55 ؛ هینلز، 75؛ گری، 51-55).
این 6 مینو به همراه مینوی فزونی‌بخش که با نام سپنته‌مینیو یا سپند‌مینو معرفی می‌شود و نماد اصلی و خرد کل به شمار می‌آید، هفت‌گانه‌ای را تشکیل می‌دهند که با عنوان کلی امشاسپندان (اوستایی: اَمِشه‌سْپِنته، به معنای نامیرای فزونی‌بخش) ‌خوانده می‌شوند (بارتولمه، 145-146, 1619-1621). اینان نزدیک‌ترین یاران اورمزد و درواقع، جلوه‌های او هستند. در نوشته‌های متأخر زردشتی، سپند‌مینو معمولاً با خود اورمزد یکی انگاشته می‌شود و به جای او ایزد مهم دیگری در زمرۀ امشاسپندان جای می‌گیرد: سروش (اوستایی: سْرَوشه) که نامش به معنای فرمان‌بُرداری و اطاعت است. او که منتقل‌کنندۀ همۀ نیایشهای دینی است، از این‌رو، در همۀ آیینهای دینی و به‌ویژه نیایشها حضور دارد؛ زیرا نیایش دینی بهترین سلاح برای از میان بردن دروغ و بدی، و نابودگر دیوان است. اما سروش بیش از همه با دیو خشم (اوستایی: اَیشمه) در ستیز است که از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نیروهای سپاه اهریمن به شمار می‌آید (هینلز، همانجا؛ بندهش، 55؛ نیز نک‍ : بویس، I/ 60-61؛ دهالا، 180-182).

ایزدان و دیوان دیگر

اورمزد در مرحلۀ بعد، ایزدان پرشماری را می‌آفریند که هر یک از آنها همچون امشاسپندان جلوه‌ای از او هستند و در مقابل، اهریمن هم دیگر نیروهای سپاه خود را پدید می‌آورد که آنها نیز جلوه‌هایی از خود او و درواقع، هماورد و دشمن ایزدانِ آفریدۀ اورمزد هستند (نک‍ : بویس، I/ 225 ff.).
از میان ایزدانی که در این مرحله آفریده می‌شوند، گروهی به دورۀ پیش از زردشت تعلق دارند و شماری هم مفاهیمی انتزاعی بوده‌اند که زردشت آنها را اهمیت بیشتری داد. در دین زردشتی برخی از این ایزدان، به سبب نقششان بر دیگران برتری دارند. زردشت برای آنکه پیروانش اینان را همواره به یاد داشته باشند و خصوصیات آنها را در خود بپرورند، نامشان را در گاه‌شماری دینی جای داد و هر روز را به نام یکی از آنان نامید (بویس، 99-101). نام شماری از مهم‌ترین آنان چنین است: میثره (ایزد پیمان و دوستی)، وَیو (ایزد باد که هماوردی اهریمنی نیز به همین نام دارد)، تیشتَر (یا تیشتریه، ایزد باران‌آور و دشمن اَپوش یا اَپَوشه، دیو خشک‌سالی)، اَناهیتا (ایزدبانوی سرور آبها)، بهرام (وِرِثرَغنه، ایزد جنگ و پیروزی)، رَپیثوین (ایزد گرمای نیمروز)، آذر (آتَر، ایزد آتش)، هوم (هَومه، گیاه‌ایزد نوشیدنی آیینی)، اَرد (اَشی، ایزدبانوی توانگری و بخشش)، دین (دَئِنا، ایزدبانوی وجدان)، رَشن (رَشنو، ایزد عدالت)،گوش (گِئوش اوروَن، مینوی نگاهبان روان چارپایان)، دِروَسپه (دیگر ایزد نگاهبان چارپایان و به ویژه اسبان)، چیستا (ایزدبانوی دانش و فرزانگی)، اَشتاد (دیگر ایزد عدالت)، نَریوسَنگ (ایزد پیام‌آور)، اَریَمَن (ایزد دوستی و درمانگری)، مارِسپند (مَنثره سْپِنته، ایزد کلام مقدس)، اَنَغران (ایزد روشنی بی‌پایان). به این فهرست نام ایزدان دیگری چون خور، ماه، زامیاد (زمین) و آسمان را هم باید افزود. اینان همچنان که از نامشان پیدا ست، موکل و نگاهبان پدیده‌هایی هستند که نامشان را بر خود دارند. در اوستا برای شمــاری از این ایزدان یشت یا نیایشی خاص آمده یا ــ از آنجا کـه نـامشـان بر روی روزی از مـاه نهـاده شـده ــ در نیـایـش اوستایی سی روزه ستوده شده‌اند (دهالا، 368 ff. 173 ff.,؛ گری،55 ff. ؛ هینلز، 78). 
مطابق ثنویت زردشتی، هر یک از این ایزدان در سپاه اهریمن هماوردی دارد. برای این گروه نیز، همانند ایزدان، مراتب مختلفی قائل شده‌اند. بزرگ‌ترین دیوان که هماوردان امشاسپندان هستند و پیش‌تر از آنها یاد شد، عنوان کماریگان یا کمالیگان یا سَردیوان را دارند که به همراه دو دیو خشم (اَیشمه، با صفت خونین‌نیزه)، و همچنین آز (دیو سیری‌ناپذیری که در پایان جهان همه چیز، حتى اهریمن را هم می‌بلعد) نزدیک‌ترین یاران اهریمن هستند. 
در مرتبۀ بعد، دیوزنی به نام جِه، یا جهی یا جهیکا جای دارد که دختر و همسر اهریمن است و خاستگاه همۀ پلیدیها و آلودگیهای زنانه به شمار می‌آید؛ آن‌گاه گروهی از دیوان مرتبط با مرگ، به نامهای اَستویداد (اَستویهات، دیو درهم‌شکننده و جداکنندۀ استخوانها)، ویزَرِش (که روان در گذشته را می‌ترساند و به زنجیر می‌کشد)، وایِ بد (وَیویِ بد، که جان را از تن جدا می‌کند) و نَسو (یا نَسوش، که تن را می‌گنداند و سبب مرگ می‌شود) قرار دارند و در کنار آنها هم از اَشموغ (اَهلُموغ، دیو بدعت)، بوشاسپ (بوشیستا، دیو درازدست تنبلی و خواب بامدادی)، سیج (سیز، دیو درد و بلا)، وَرَن (دیو شهوت)، چَشمک (دیو آورندۀ گردباد و زمین‌لرزه)، زَرمان (دیو پیری)، مَلکوس (مَرکوس، دیو سرما و زمستان مشهوری به همین نام)، میتوخت (دیو سخن نادرست)، رشک (دیو حسد و بدچشمی)، و سِپَزگ‌ (دیو سخن‌چینی و غیبت) باید یاد کرد (کریستن‌سن، آفرینش زیانکار...، 75-77) که به همراه دیوان دیگر و دروجان و پریان و جادوان، سپاه اهریمن را تشکیل می‌دهند (نک‍ : دهالا، 275-277)

آفرینش جهان

مطابق باورهای زردشتی، نبرد میان نیروهای نیکی و بدی تنها در جهانی مادی ممکن است؛ از این‌رو، اورمزد، فرمانروای جهان نیكی برای فراهم آوردن این امکان، نخست پیش‌نمونۀ آفریدگان اصلی را می‌آفریند و در مرحله‌ای دیگر، از این نمونه‌ها ست که همۀ آفریدگان مادی پدید می‌آیند. 
چنان‌که اشاره شد، در آغاز آفرینش با دعای اورمزد اهریمن به گیجی می‌افتد و 3 هزار سال در این حال می‌ماند. در این فاصله، اورمزد آفرینش جهان مادی را انجام می‌دهد. 
اورمزد نخست پیش‌نمونۀ آسمان را می‌آفریند که سنگی سخت و بی‌هیچ روزنه و شکافی است. مینوی آسمان به سان زرهی است تا آفرینش را در برابر تازش اهریمن بی‌بیم سازد (بندهش، 39-40). اورمزد آن‌گاه به یاری آسمان، شادی را می‌آفریند تا آفریدگان به شادی درایستند (همان،40؛ نیز نک‍ : بویس، I/ 132-133). 
پیش‌نمونۀ بعدی آب است كه اورمزد آن را از گوهر آسمان و به سان قطره‌ای بزرگ و گیهانی می‌آفریند تا با آن جهان زندگی و خرمی بیابد و از این آب، باد و باران و مه و برف و ابرهای باران‌زا پدید می‌آیند (بندهش، 4؛ آموزگار، 41؛ نیز نک‍ : بویس، I/ 133, 136). 
آن‌گاه نوبت به آفرینش پیش‌نمونۀ زمین می‌رسد كه صاف و بدون پستی و بلندی است و درست در میانۀ آسمان جای دارد و گوهر كوهها در آن نهفته است. آن‌گاه اورمزد به یاری زمین، آهن و دیگر كانیها را ــ جز سنگهای گرانبها که خاستگاهی دیگـر دارند ــ پدید مـی‌آورد (بندهش، همـانجا؛ نک‍ : بویس، I/ 133).
در چهارمین گام از آفرینش جهان، اورمزد گیاه را می‌آفریند. نخستین گیاه، بی شاخه و پوست و خار، و گیاهی تر و شیرین است كه بلندایش به چند پا می‌رسد. همۀ گونه‌های گیاهی بعدها از این تك‌گیاه نخستین پدید می‌آیند (بندهش، همانجا). به همین سان، همۀ گونه‌های جانوری هم از نخستین موجود جانوری پدید می‌آیند كه اورمزد در پنجمین مرحلۀ آفرینش آن را هستی می‌بخشد. این جانور گاوی موسوم به «گاو یكتاآفریده» است كه اورمزد آن را سپید و روشن و در میانۀ جهان می‌آفریند. در روایتهای ایرانی، این میانۀ جهان كرانۀ رودخانه‌ای است‌ به نام دائیتی یا وه‌دائیتی (به معنای دائیتی نیك)، واقع در ایرانویج یا سرزمین اصلی آریاییان. محل گاو یكتا‌آفریده بر كنارۀ راست این رود است؛ كنارۀ دیگر آن، یعنی چپ، جایگاه آفرینش ششمین هستی است (بندهش، همانجا؛ بویس، I/ 137-141). 
در ششمین آفرینش، اورمزد نخستین نمونۀ انسانی را پدید می‌آورد كه گیومرت (به معنای جاندار میرا) نام دارد (بارتولمه،
503-504؛ نیبرگ، II/ 82). این انسان كامل و دارندۀ تمام ویژگیهای نیك هم، چنان‌كه اشاره شد، در میانۀ جهان، و روشن چون خورشید و بلند بالا آفریده می‌شود و نسل آدمیان از وی پدید می‌آیند تا بدین‌سان، نیروی لازم برای رویارویی و سرانجام شكست نهایی اهریمن و سپاهش به دست وی و تبارش فراهم آید (بندهش، 40-41). در برخی نوشته‌ها گاه از آفرینش هفتم نیز یاد می‌شود كه طی آن اورمزد آتش را می‌آفریند؛ این آفریده هم پیش‌نمونۀ آتش و در آغاز پاك و بدون دود بود (همان، 48؛ بویس، I/ 141؛ نیز نک‍ : ه‍ د، آفرینش).
در برخی متنهای پهلوی در بارۀ آفرینش آمده است که ابزاری چونان اخگر آتش بود که اورمزد از آن روشنی بیکران بیافرید و تمام آفرینش را از آن ساخت و چون ساخت، در تن برد و نگاه داشت و افزود و بهتر کرد؛ آن‌گاه یک‌یکِ آفرینش را از تن خود آفرید: آسمان را از سر، زمین را از پا، آب را از اشک، گیاه را از موی، گاو را از دست راست، آتش را از اندیشه و گیومرت را از نطفه‌ای که در سپندارمد نهاد (روایت پهلوی، 53-55؛ نیز نک‍ : بندهش، 39).
در باورهای زردشتی، اورمزد هر آفرینش را در یک گاه از سال و طی چند روز انجام می‌دهد و پس از درنگی چندروزه آفرینشی دیگر را به همین سان می‌آفریند. در گاه‌شماری زردشتی هر یک از این روزها، موسوم به «گاهنبار» (ه‍ م) جشن بزرگداشت آفرینشی است که در آن روزها صورت گرفته است (بندهش، 41-42؛ نیز نک‍ : بویس، 58- 59).
آن‌گاه اورمزد در میان آسمان و زمین، ستارگان و سیارات را پدید می‌آورد که از آنها با عنوان روشنان یاد می‌شود و سپس خورشید و ماه را می‌آفریند (بندهش، 44؛ نیز نک‍ : روایت پهلوی، 54، 83). 

یورش اهریمن

تا پایان سه‌ هزارۀ دوم که کار آفرینش جهان اورمزدی و پیش‌نمونه‌ها به پایان می‌رسد، اهریمن همچنان در بی‌هوشی است و یارانش بیهوده می‌کوشند او را برخیزانند. این کوششها تنها هنگامی نتیجه می‌دهد که جِه، دختر و همسر اهریمن، او را «پدر» می‌خواند و با دادن وعدۀ یاری، او را به کارزار با آفریدگان نیک برمی‌انگیزد. تا این هنگام نه زمانی هست و نه جنبشی در آفرینش؛ پس ایزد زمان، به خواست اورمزد، زمان را به جنبش درمی‌آورد و بدین سان، هم سپاه اورمزد و هم سپاه اهریمن به جنبش می‌افتند («گزیده‌ها...»، 34؛ آموزگار، 42). 
آن‌گاه اهریمن با همۀ سپاه خویش به مقابلۀ روشنی می‌آید و بـه جهـان می‌تازد و یكایك آفرینشهـای اورمزد را ــ به همـان ترتیب آفرینش آنها‌ ــ آسیب می‌رساند یا از میان می‌برد. 
اهریمن نخست چون ماری به سوی آسمان صاف و روشن می‌تازد و آن را که میان دو قلمرو تاریکی و روشنی است، می‌شکافد و با تاریكی می‌آمیزد (بندهش، 52)؛ سپس به آب می‌تازد و چون بخشی از آن را شور و گل‌آلود می‌كند، تیشتر، از ایزدان آفریدۀ اورمزد، پیش‌نمونۀ آب را برمی‌گیرد و در جهان می‌پراگند و بدین‌سان، دریاها و رودها پدید می‌آیند. بزرگ‌ترینِ این آبها دریای كیهانی وُروكَشه (یعنی دارای شاخابه‌های بسیار) یا فْراخكَرت است (آموزگار، 42-43؛ بندهش، 60؛ «گزیده‌ها»، 40). 
آن‌گاه اهریمن بر زمین می‌تازد. از این تازش، زمین تاریک می‌شود و بسیار جانوران پلید بر آن پدید می‌آیند و زمین سراسر آلوده می‌شود‌؛ زمین چنان می‌لرزد که کوهها و پستی و بلندیها پدید می‌آیند. با بارش باران و پیدایی رودها و دریاها و تقسیم‌شدن زمین، 7 كشور شکل می‌گیرند که در جغرافیای اساطیری ایران به نامهای اَرزه (در شرق)، سَوه (در غرب)، وُروجَرُش و وَروبَرُش (در شمال)، فْرَدَدَفْش و ویدَدَفْش (در جنوب) و کشور میانی آنها به نام خُنیرس (یا خُوَنیرث) همان ایرانویج یا زادبوم اساطیری ایرانیان است (بندهش، 70؛ نیز نك‍ : مینوی خرد، 112).
اهریمن سپس چنان زهری بر گیاه فراز می‌برد که گیاه در دم می‌خشکد؛ اما بی‌درنگ امرداد امشاسپند آن را می‌ساید و به یاری باران در سراسر گیتی می‌پراگند و از این راه همه‌گونه روییدنیها در سراسر جهان پدید می‌آید (بندهش، 65؛ «گزیده‌ها»، 46). 
اهریمن آن‌گاه چند دیو نیرومند خود، از جمله آز و سیج و درد و بیماری را بر گاو یکتاآفریده و گیومرت می‌فرستد. گاو از یورش اهریمن می‌میرد و چون او را سرشت گیاهی است، از اندامهایش 55 گونه غله و 12 گونه گیاه درمانی می‌روید. نطفۀ گاو نیز در ماه پالوده می‌شود و از آن جفتی گاو، نر و ماده، پدید می‌آید كه از آنها انواع چارپایان و دیگر جانوران پرنده و آبزی هستی می‌یابند (بندهش، 65-66؛ «گزیده‌ها»، 36). 
اما زندگانی گیومرت از پیش، 30‌ سال مقدر شده بود و اورمزد برای كاستن رنج او گیومرت را از همان آغاز، با خوراندن بنگ، به خوابی 30‌ ساله فرو ‌می‌برد. با پایان یورش اهریمن بر آفریدگان، گیومرت در جهانی پر از آلودگی و دود و تاریكی چشم می‌گشاید؛ در این زمان است كه پدیدۀ اهریمنی مرگ بر او چیره می‌شود و وی بر پهلوی چپ به زمین می‌افتد. از تن او فلزات پدید می‌آیند و نطفه‌اش نیز در نور خورشید پالوده می‌شود و سپس از آن نخستین زوج بشری پا به عرصۀ هستی می‌نهد (بندهش، 66؛ روایت پهلوی، 55-56؛ نیز نك‍ : مینوی خرد، 42-43).
اهریمن بدان گمان که آفرینش اورمزدی را از میان برده است، آهنگ بازگشت می‌كند، اما درمی‌یابد كه آسمان راه را بر او بسته است و از این سو نیز تازش وی به آفرینشهای اورمزدی، درواقع، به پیدایش زندگانی بر روی زمین انجامیده، و خود نیز در این جهان در بند شده است (نک‍ : آموزگار، 44؛ هینلز، 88- 89؛ زنر، 265-266).
آفرینش درواقع، نخستین مرحله از مراحل سه‌گانۀ تاریخ گیهانی از دیدگاه ایرانیان باستان است. در این مرحله که در متون دینی فارسی میانه «بُندَهِشْن» (به معنای آفرینش بن و آغاز هستی) خوانده می‌شود، اورمزد آفرینش مینوی و مادی جهان را به پایان می‌رساند و اهریمن نیز سپاهی از دیوان برای خود فراهم می‌آورد که با آن بر آفرینش نیک می‌تازد (بویس، 50).
تازش اهریمن سرآغاز دومین دورۀ سه‌هزارسالۀ تاریخ جهان است. در این دوره که «گُمیزِشْن» (به معنای آمیختگی) است، جهان دیگر، بر خلاف دورۀ پیشین، نه یکسره نیک، بلکه آمیزه‌ای از نیکی و بدی است. با به جنبش درآمدن چرخۀ هستی، اهریمن به همراه یارانش، همچنان تا پایان جهان تازش را ادامه می‌دهد و برای مبارزه با اورمزد، ایزدان و دیگر آفریدگان او هرگونه پلیدی و بدی را به وجود می‌آورد. از این‌رو، مردم که آفریدۀ اورمزد هستند، باید با پرستش اورمزد و ایزدان و تقویت آنان با ستایش و نثار در این مبارزه نقش خود را ایفا کنند، تا سرانجام در پایان جهان و با درهم‌شکستن اهریمن و سپاهش، جهان به صورت اصلی و کامل آن بازسازی شود. آن هنگام، آغاز دورۀ سوم تاریخ گیهانی، موسوم به «زارِشن» (جدایی)، خواهد بود که در آن نیکی از بدی جدا خواهد شد و با از میان رفتن کامل بدی دوره‌ای جاودانه آغاز خواهد شد که در آن مردمان در کنار اهوره‌‌مزدا و دیگر ایزدان و جاودانان در نیکی و آرامش کامل خواهند زیست (بویس، 50-51). 
 

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: