دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تاجماه | تاجْماه، آفاق‌الدوله، از زنان فرهیخته و میهن‌دوست دورۀ مشروطه و نخستین زن ایرانی که به ترجمۀ متون نمایشی دست یازید.
  • تاج‌الملک | تاجُ ‌الْمُلْک، ابوالغنائم مرزبان پسر خسرو فیروز (د 12 محرم 486ق / 12 فوریۀ 1093م)، از دولتمردان و دیوانیان دورۀ اوج قدرت سلجوقیان ایران. وی تا مرز دست‌یابی به وزارت سلطان ملکشاه (به جای خواجه نظام‌الملک) و پسرش سلطان برکیارق هم پیش رفت.
  • تاج‌الملوک بوری* |
  • تاج‌الملوک بوری بن ایوب* |
  • تاج‌نامه | تاجْ‌نامه، یا تاج نامگ، عنوان یک یا چند کتاب از دورۀ ساسانی که در دورۀ اسلامی به عربی ترجمه شد و بر ادبیات این زبان تأثیر بسیار گذاشت، چنان‌که کتابهایی نیز به تقلید از تاج‌نامه‌های ساسانی به دست عرب‌زبانان و عربی‌دانان نگاشته شد.
  • تاج محل | تاجْ مَحَلّ، آرامگاه ارجمند بانو همسر محبوب شاه‌جهان، در شهر آگرۀ هندوستان و یکی از پرآوازه‌ترین بناهای تاریخی.جهان. ارجمند بانو، ملقب به ممتاز محل مهین بانوی شاه‌جهان (سل‍ 1037- 1068ق / 1628- 1658م) امپراتور مغول هند ایرانی تبار بود.
  • تاجوری | تاجوری، ابوزید عبدالرحمان بن محمدبن احمد مغربی طرابلسی، مشهور به تاجوری (سدۀ 10ق / 16م)، فقیه مالکی و عالم علم میقات. زادگاه وی احتمالاً تاجوره، در حومۀ شرقی طرابلس غرب (پایتخت کنونی جمهوری لیبی) یا محلۀ باب تاجورۀ این شهر (دروازۀ شرقی طرابلس) بوده است.
  • تاجیک | تاجیک، نام قومی مسلمان و فارسی زبان، از اقوام آریایی. تاجیکان از کهن‌‌ترین ساکنان بومی آسیای مرکزی و افغانستان بوده‌اند و امروزه افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و ‌در ناحیۀ ‌سین‌کیانگ چین نیز ‌‌‌‌‌به ‌سر ‌می‌بـرند (نک‍‌‍‍ : ‌بارتـولـد، «تاجیکان»، 73؛ عمرزاده، 262، 268؛ افشار، 82-84؛ دیوان...
  • تادلا | تادْلا، یا تادله، منطقه‌ای وسیع در نواحی مرکزی مراکش. این منطقه مشتمل بر دشتـی مثلثی شکلِ وسیع و اراضی کوهپایه‌ای و کوهستانی است. منطقۀ تادلا با میانگین 500 متر بلندی از سطح دریا...
  • تاجیه | تاجیّه، مدرسه‌ای مشهور در بغداد، منسوب به مؤسس آن تاج‌الملک ابوالغنائم (ﻫ م). تاج‌الملک‌ به سبب رقابت با خواجه نظام‌الملک طوسی (مق‍ 485ق / 1092م)، وزیر صاحب اقتدار ملکشاه سلجوقی (حک‍ 465-485ق)، و از جهت ارادتی که به شیخ ابواسحاق شیرازی (د 476ق / 1083م)، داشت
  • تادلی، علی | تادَلی، علی بن موسی بن عبدالله (د 816ق / 1413م)، مشهور به ابن هیدور، ریاضی‌دان و منجم مراکشی. از زندگی وی آگاهی چندانی در دست نیست، جز آنکه اهل فاس و منسوب به تادله بود و در نیمۀ دوم سدۀ 8 و اوایل سدۀ 9ق می‌زیست (رنو، 179).
  • تادلی، یوسف* |
  • تادلی، ابومحمد | تادَلی، ابومحمد عبدالله بن محمد (511-597ق / 1117-1201م)، فقیه، ادیب، شاعر و محدث مالکی مذهب. وی در تادَله، شهری در نزدیکی فاس و تلمسان (نک‍‌‍‍ : یاقوت، 1 / 810) زاده شد و در مکناسه درگذشت (ابن ابار، 2 / 921-922؛ مراکشی، 8 / 201-202).
  • تاراچند | تاراچَنْد (1267-1352ش / 1888-1973م)، محقق، فیلسوف، تاریخ‌دان، اسلام‌شناس، ایران‌شناس و دولتمرد برجستۀ هندی.
  • تار | تـار، سازِ زهی ـ مضرابیِ دسته بلندی که امروزه در فرهنگ موسیقایی ایران اصلی‌ترین آلت نوازندگی محسوب می‌شود.
  • تارانچی | تارانْچی، گروهی از ترکان اویغور جدید ساکن در شمال غربی چین و آسیای مرکزی. واژۀ تارانچی به معنای کشاورز برگرفته از واژۀ مغولی «تاری» است که در آن زبان به معنای شانه زدن است و به استعاره از آن معانی شخم زدن، کشاورز، رعیت و روستایی مستفاد می‌شود (IA, XI / 768 ).
  • تاجیکستان | تاجیکِسْتان، کشوری در آسیای مرکزی. این کشور با 100‘ 143کمـ 2 مساحت و 000‘540‘6 تن جمعیت (1383ش / 2004م) از شمال با قرقیزستان و ازبکستان، از غرب با ازبکستان، از شرق با چین، و از جنوب با افغانستان هم‎مرز است ( انکارتا1؛ «فرهنگ... 2»).
  • تاریخ آداب‌اللغةالعربیة* |
  • تاریخ‌الادب العربی* |
  • تاریخ ادبی ایران* |
  • تارم* |
  • تاریخ* |
  • تاریخ بیهق | اریخِ بِیْهَق، تاریخی محلی به زبان فارسی، مشتمل بر تاریخ و جغرافیا و اَحوال عالمان و خاندانهای مشهور ناحیۀ بیهق(ه‍ م)، تألیف ابوالحسن علی بن زید بیهقی (د 565ق / 1170م). در میان سلسله آثاری که به تواریخ محلی موسوم‌اند، کتاب تاریخ بیهق از جملۀ آثار ممتاز است
  • تاریخ بلعمی | تاریخِ بَلْعَمی، کتابی به زبان فارسی در تاریخ عمومی اثر ابوعلی محمد بلعمی (د 363ق / 974م) که در واقع، ترجمه و خلاصه‌ای است از تاریخ طبری اثر محمد بن جریر طبری (د 310ق / 923م).
  • تاریخ التمدن الاسلامی* |
  • تاری‌خانۀ دامغان | تاریْ‌‌خانۀ دامْغان، مشهورترین مسجد و یکی از اندک‌شمار بناهای برپای مانده از سده‌های نخستین هجری در ایران.تاری‌خانه تا پیش از برپاییِ جامع کنونی ــ که بنیاد آن به دورۀ سلجوقی بازمی‌گردد ــ مسجد جامع دامغان بوده است و امروزه در حاشیۀ جنوب شرقی شهر قرار دارد.
  • تاریخ جهانگشای | تاریخِ جَهانْگُشای‌، اثر مشهور و معتبر عطاملک جوینی (ه‍ م)، از دبیران و امیران نامدار عصر هولاکوخان.
  • تاریخ بیهقی | تاریخِ بِیْهَقی، کتابی به فارسی در تاریخ غزنویان از ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی (د 470ق / 1077م). بیهقی خود این اثر را به سادگی «تاریخ» خوانده، و در عباراتی چون «می‌خواهم که دادِ این تاریخ به تمامی بدهم»...
  • تاریخ سیستان | ‌تاریخِ سیسْتان، کتابی به زبان فارسی دربارۀ تاریخ سیستان. این کتاب نخستین بار با همین عنوان، بدون تصحیح انتقادی و تنها به انگیزۀ حفظ متن از خطر نابودی، در سالهای 1299-1302ق / 1881-1884م به صورت پاورقی در روزنامۀ ایران (تهران، شم‍ 474-564) به چاپ رسید.
  • تاریخ طبری | تاریخِ طَبَری، بزرگ‌ترین و پرآوازه‌ترین اثر مکتوب تاریخیِ بر جای مانده از سده‌های 3-4ق، مشتمل بر یک دوره تاریخ عمومی از آفرینش تا سال 302ق، تألیف محمد بن جریر طبری (د 310ق / 923م).
  • تاریخ قم | تاریخِ قُم، اثری در تاریخ و جغرافیای شهر قم با برخی اطلاعات دربارۀ فرهنگ و جامعۀ این شهر تا سدۀ 4ق / 10م، تألیف حسن بن محمد قمی (د پس از 378ق / 988م). دربارۀ مؤلف، آگاهی ما در بیشتر موارد تنها متکی بر همین کتاب است که اینک فقط ترجمۀ ناقصی از آن به زبان فارسی در دست است
  • تاریخ گردیزی* |
  • تازا | تازا، یا تازه، شهری‌کهن در شمال شرقی‌مراکش. این شهر با جمعیتی حدود 142 هزار تن (1384ش / ٢٠٠٥م) در°٣٤ و´٢٢ عرض شمالی و°٤ و ´٢ طول غربی ...
  • تازه بهار | تازه بَهار، روزنامۀ سیاسی ـ ادبی که در مشهد در دو دورۀ جداگانه منتشر می‌شد.
  • تاریخ‌نگاری |
  • تاریفا* |
  • تاسوعا* |
  • تأسیسی و امضایی* |
  • تاش فراش | تاشْ فَرّاش، سپهسالار و امیر نامدار عصر غزنوی (مق‍ ح 429ق / 1038م). نخستین‌بار در منابع از تاش فراش در حوادث سال 421ق یاد شده است که وی همراه مسعود غزنوی در اصفهان بود و همان‌جا خبر درگذشت سلطان محمود را دریافت کرد.
  • تأسیس* |
  • تاشفین* |
  • تاشکند | تاشْکَنْد، شهری کهن و پایتخت جمهوری ازبکستان و استانی به همین نام در آن کشور. شهرتاشکند در °41 و ´20 عرض ‌شمالی ‌و °69 و ´18طول شرقی، در ارتفاع450-480 متری ازسطح دریا، در شمال شرقی ازبکستان...
  • تاشفین الموسوس* |
  • تاشفین بن علی* |
  • تافیلالت | تافیلالِت، ناحیه‌ای آباد در جنوب شرقی مراکش. تافیلالت نامی است بربری و در منابع به صورتهای تافیلات، تافیلِت، تافلالت، تافللت، تافلاله و فلاله نیز آمده است (نک‍ ‍: ابن خلدون، عبدالرحمان، ۶۳ / ۶؛ شحاده، 6 / 63؛ ابن زیدان، ۲۱۷ / ۱؛ مونس، ۲(۳) / ۱۲).
  • تاکرنا | تاکُرُنّا، نام کوره و ناحیه‌ای کوهستانی در جنوب اندلس که امروزه به کوهستان رُنده مشهور است. تاکرنا واژه‌‌ای بربری است و در بسیاری از نامهای جغرافیایی در شمال افریقا به صورتهای گوناگون دیده می‌شود که مشهورترین آنها، تکرونه در تونس است
  • تاشقرغان* |
  • تاک | تاک، یا مو، رَز، درخت انگور، از تیرۀ vitaceae و با نام علمی vitis vinifera.
  • تالس* |
  • تامر ملاط | تامِرْ مَلّاط (1273-1333ق / 1856-1914م)، فرزند یواکیم ابن منصور، شاعر، خطیب و قاضی لبنانی. مادرش عُطر نام داشت و برادرش شبلی (1878-1961م) نیز از بزرگان شعر بود

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: