اخبار

نتیجه جستجو برای

ایمانوئل كانت می‌خواست مثل تمام فلاسفه گذشته (جز اندك‌شماری) جایگاه ممتاز انسان در طبیعت را مشخص كند و با معلوم كردن تمایز اساسی انسان از سایر جانداران او را قله آفرینش و غایت خلقت و طبیعت بداند، اما نمی‌توانست به سیاق ارسطو با عاقل دانستن انسان، این جایگاه را به او ببخشد، چون اولا با توجه به نظرات فلاسفه قبلی دوران جدید از كجا معلوم كه حیوانات هم به همین اندازه از عقلانیت و هوش برخوردار نباشند و آن عقل و هوش را در جهت خیر و نیكی به كار ببرند، دوما مدعیات عقل محض، استعلایی از آب درآمدند و طبق فلسفه او، مابعدالطبیعه نمی‌تواند به عنوان علم عرضه شود.

( ادامه مطلب )

سخن گفتن از چیستی فلسفه به نحو کلی، شاید پیچیده‌ترین مسئلۀ تئوریک باشد؛ به همین خاطر در این بحث کوتاه نمی‌خواهیم با این هزارتوی گیج‌کننده روبه‌رو شویم، به جای آن، در این مجال مختصر می‌خواهیم به یکی از تغییرات اساسی تاریخ فلسفه در حدفاصل افلاطون و ارسطو بپردازیم و ببینیم که اگر این رخداد در کار نمی‌بود، دست‌کم کدام مشکلات را در تاریخ فلسفه و به تبع آن تاریخ تمدن نداشتیم. شاید هم توانستیم اشاره‌ای به چشم‌انداز فلسفه در هزارۀ سوم داشته باشیم.

( ادامه مطلب )

پرداختن به مفهومی همچون تقیّه که از باورهای فقهی و کلامی شیعیان است اقدامی خطیر به‌نظر می‌رسد. بنابر عرف چنین پژوهش‌هایی در حوزه‌ی کار متخصصانی است که به‌طور خاص عمری را در این راه دانش اندوخته‌ و به‌اصطلاح دود چراغ خورده‌اند. اما شاید رویکرد متفاوت این متن به تقیّه توجیهی باشد اندکی قابل‌قبول برای دست‌زدن به چنین مخاطره‌ای، رویکردی که بهانه‌ی خود را نه در جستارهای فقهی که در جستارهای سیاسی‌ـ‌فلسفی و مسئله‌ی «اکنونیت» می‌یابد.

( ادامه مطلب )

«خانواده‌ی من اغلب غذای کافی برای خوردن نداشتند. به همین دلیل، نمی‌توانستم مدرسه بروم... روزی من و برادرهایم یک مرغ همسایه را که در حیاط سرگردان بود گرفتیم و کشتیم. مادرم سروصدای مرغ را شنید و دوان‌دوان به طرف ما آمد. من انتظار داشتم ما را تنبیه کند و مرغ همسایه را برگرداند

( ادامه مطلب )

زمانه و زمینه اجتماعی ما و شریعتی یکسان نیست. او پدیده‌های زیر را آن‌گونه که ما زیسته‌ایم، تجربه نکرد: ظهور انقلاب، سقوط مدرنیسم اقتدارگرا و به‌دنبال آن تجربه حكومت اسلامي، فروپاشی بلوک شرق، شکست مارکسیسم رسمی و عقب‌نشینی نسبی گفتمان چپ، هژمونی گفتمان نولیبرالیسم و اعلام یک‌طرفه و پیروزمندانه «پایان تاریخ» و ادعای شکست همه گفتمان‌های بدیل توسط نولیبرالیسم، ظهور و افول جنبش‌های اجتماعی معاصر و مترقی در خاورمیانه و شمال آفریقا، گسترش جنبش‌های اسلام‌گرای ذات‌گرا، ظهور گفتمان‌های نو-اورینتالیستی همچون «نبرد تمدن‌ها» و محکومیت فرهنگ و مذهب خاورمیانه به‌عنوان عامل اصلی بحران معاصر و سرانجام فراگیرشدن سیاست‌های تهاجمی نولیبرالیسم تجاوزگر با عنوان «مداخله بشردوستانه» برای نجات عالم و آدم!

( ادامه مطلب )

من متنی را از قبل آماده كرده و درصدد بودم كه در رابطه با جامعه و مكاتب جامعه‌شناسی سخن بگویم. اما در اینجا وقایعی اتفاق افتاد كه بهتر است به آن هم بپردازیم. در سال ١٩٥٦ و هنگامی كه حزب كمونیست آلمان شرقی كارگرها را سركوب كرد، برشت در آن شب می‌نویسد «آرزو دارم كه عضو حزب كمونیست بودم.» یعنی برشت برود و كارت حزب را بگیرد. وی در یك مرحله بسیار حساس و هنگامی كه حزب مشغول سركوب كارگرها بود، می‌گوید كه دوست دارم عضوی از حزب باشم.

( ادامه مطلب )

گفته می‌شود که حقوق طبیعی ماهیتی حراست‌کننده دارد، از همین منظر است که حقوق طبیعی و لیبرالیسم ارتباط وثیقی با یکدیگر می‌یابند، بدین معنا که اگر بپذیریم لیبرالیسم همواره دغدغه‌ی آزادی افراد و محدود کردن قدرت دولت را داشته است آن‌گاه این ارتباط معنادارتر خواهد شد.

( ادامه مطلب )

پژروهشگاه حوزه و دانشگاه با همکاری انجمن اقتصاد اسلامی حوزه نشست علمی "فردگرایی در تابع رفاه اجتماعی از منظر مبانی اسلامی و اقتصاددانان لیبرالیسم" را در روز جمعه ۹ خردادماه برگزار می‌کند.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: