اگر كسی نگاهی به فهرست گیاهان و جانوران و سنگها و ستارگان و باد و دریا و صحرا در كلیات سعدی بیندازد و بخواهد تنها به لحاظ آماری، یادكرد او را از برخی اجزا و عناصر طبیعت شمارش كند، مجموعه مفصل و پربرگ و باری به دست خواهد آورد كه از 125 نوع درخت و گل و 110 گونه پرنده و دد و دام و 15 نوع سنگ میگذرد و به این نتیجه میرسد كه موضوع طبیعت و توجه و دلبستگی به آن، وزنه سنگینی در ترازوی اندیشه و كارنامه سعدی دارد؛ به طوری كه مثلاً تنها در غزلیات، 232 بار از سرو و 203 بار از گل (بدون در نظر گرفتن تركیباتش) نام برده شده و اگر بخواهیم به سراغ مجموعه آثار او برویم، با حجمی به مراتب بیشتر روبرو میشویم
در این مقاله نویسنده به یکی از قصاید سعدی با مطلع: «آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین / بر زوال مُلک مستعصم امیرالمؤمنین» پرداخته و ضمن بررسی ویژگی های آن به توضیح اشکالی پرداخته که بر سعدی گرفته شده مبنی بر آنکه شروع قصیده اش در مرثیه خلیفه المستعصم است و پایان و مقطع آن در مدح اتابک؛ یکی از افرادی که در قتل وی دست داشته است. بدین ترتیب نویسنده تناقض موجود را با استدلال های خود پاسخ گفته است
چکیده: در این مقاله نویسنده به یکی از قصاید سعدی با مطلع: «آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین / بر زوال مُلک مستعصم امیرالمؤمنین» پرداخته و ضمن بررسی ویژگی های آن به توضیح اشکالی پرداخته که بر سعدی گرفته شده مبنی بر آنکه شروع قصیده اش در مرثیه خلیفه المستعصم است و پایان و مقطع آن در مدح اتابک؛ یکی از افرادی که در قتل وی دست داشته است. بدین ترتیب نویسنده تناقض موجود را با استدلال های خود پاسخ گفته است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید