اخبار

نتیجه جستجو برای

عقیده نسبتاً شایع این است که تاریخ برخلاف دیگر علوم، توصیف حوادث خاص گذشته است تا پژوهش قوانین کلی که احتمالاً حاکم بر آن حوادث هستند. با نگاهی به عملکرد مورخان سنتی و آثار پژوهشگران این حوزه که بیشتر به سمت توصیف سوق یافته است نمی‌توان این نظر را رد کرد و برپایه آن می‌توان نتیجه گرفت که وظیفه دیسیپلینی مورخ جمع آوری داده‌ها و توصیف آن‌هاست. اما بی شک اگر تعریف خود را از علم تاریخ تغییر دهیم، وظیفه مورخ نیز به نسبت آن تغییر خواهد کرد.

( ادامه مطلب )

عقیده نسبتاً شایع این است که تاریخ برخلاف دیگر علوم، توصیف حوادث خاص گذشته است تا پژوهش قوانین کلی که احتمالاً حاکم بر آن حوادث هستند. با نگاهی به عملکرد مورخان سنتی و آثار پژوهشگران این حوزه که بیشتر به سمت توصیف سوق یافته است نمی‌توان این نظر را رد کرد و برپایه آن می‌توان نتیجه گرفت که وظیفه دیسیپلینی مورخ جمع آوری داده‌ها و توصیف آن‌هاست

( ادامه مطلب )

عقیده نسبتاً شایع این است که تاریخ برخلاف دیگر علوم، توصیف حوادث خاص گذشته است تا پژوهش قوانین کلی که احتمالاً حاکم بر آن حوادث هستند. با نگاهی به عملکرد مورخان سنتی و آثار پژوهشگران این حوزه که بیشتر به سمت توصیف سوق یافته است نمی‌توان این نظر را رد کرد و برپایه آن می‌توان نتیجه گرفت که وظیفه دیسیپلینی مورخ جمع آوری داده‌ها و توصیف آن‌هاست.

( ادامه مطلب )

شما از مسئله‌مند بودن سخن گفتید و نداشتن مسئله را مهم‌ترین مانع تاریخ‌نگاری مدرن عنوان کردید. فرض کنید ما مورخانی داشتیم که مسائلی ناظر به وضعیت اکنون برای آن‌ها وجود داشت، این‌ طیف مورخان ناچارند که به یک معنا گذشته را از منظر مسئله‌ی حال ببینند، نوعی معاصر بودن گذشته که در جمله‌ی معروف کروچه که «همه‌ی تاریخ، تاریخ معاصر است» بازنمایی شده است. در اینجا نیز ممکن است لغزشی به وجود بیاید به این معنا که مورخان به جای «تبیین تغییر» برای «ایجاد تغییر» به تاریخ‌ورزی روی آورند که به این معنا تاریخ‌نگاری به‌غایت ایدئولوژیک به نظر می‌رسد.

( ادامه مطلب )

تاریخ‌نگاری شبه‌آکادمیک قادر نیست مکتب تاریخی تولید کند سیاوش سوهانی / * فرمودید که چیزی که اتفاق می‌افتد نوعی شبه‌مدرنیزاسیون است که چون کودک ناقص‌الخلقه‌ای به حیات خود ادامه می‌دهد و اصطلاحی را به کار بردید با عنوان شبه‌تاریخ‌نگاری آکادمیک. می‌خواهم بگویم این چیزی که اینجا رخ می‌دهد -در مورد مدرنیته هم قطعاً صادق است- به‌هرحال در مقایسه‌ی فقدان رخداد، وضعیت متفاوتی دارد، مثلاً با وضعیت تاریخ‌نگاری در کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس که به ظاهر مدرنند اما سنتی از تاریخ‌نگاری و سایر علوم انسانی در آن‌ها غایب است. پرسشم این است که این شبه‌تاریخ‌نگاری آکادمیک در مقایسه با تاریخ‌نگاری که بیرون از حوزه‌ی آکادمی رخ می‌دهد (شقوق مختلف تاریخ‌نگاری مستقل از دانشگاه) چه کار ویژه‌ای دارد؟ اصلاً ویژگی‌هایش چیست؟

( ادامه مطلب )

پرسش بنیادین این است که چه چیزی را باید نقد کرد و چگونه باید نقد کرد؟ در پرسش اول، خود اثر می‌گوید چه چیزی را باید نقد کرد و جواب آن تمام ادعاهای اثر است. در مورد چگونگی هم ارکان پژوهش باید مورد نقد قرار گیرد. هر اثری چهار رکن اساسی دارد. مساله، سوال، روش حل مساله و پاسخ. از نظر من دو رکن اخیر یعنی روش تحقیق و نتیجه اهمیت ندارد. اهمیت اصلی هر تحلیل به مساله و سوال برمی‌گردد. همانطور که طباطبایی خود منتقد آثار خود است معنایش این است که می‌توان به یک سوال جواب‌های مختلفی داد. روش تحقیق نیز متنوع است. نکته اصلی «مساله» است. مساله اگر درست مطرح شود اما جواب اشتباه داده شود امکان تحقیق هست اما اگر مساله اشتباه مطرح شود به بیراهه می‌رویم، همان چیزی که در دو قرن اخیر در ایران اتفاق افتاده است. پس اهمیت با مساله است.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: