سیدجمالالدین اسدآبادی از چهرههای جنجالی و پرمناقشهای است که دربارۀ زندگی و افکارش نظرات و قضاوتهای متعارضی وجود دارد. شیوۀ زیست سیدجمال علت اصلی این قضاوتهای متعارض و متناقض است. او به دلایل سیاسی عقاید خود را پنهان میکرد تا هم از گزند معارضان در امان باشد و هم به هر کشور و سرزمینی که میرفت بتواند عدهای را با خود همراه کند.
جهان اسلام در طول تاریخ، کمتر شخصیت جهانی و میانمذهبی به خود دیده است. شخصیتی که بتواند از هزارتوهای پیچ در پیچ اصولی و کلامی و فقهی عبور کرده و جان و گوهر دین را به دست آورد. گوهری که با تکیه بر آن وفاق و همدلی و همراهی همه مذاهب اسلامی را نوید دهد. با این وصف، حضور شخصیتهایی چون سید جمال الدین اسد آبادی، فرصتی مغتنم و امکانی دستنیافتنی قلمداد میشود.
از جمله مسائلی که در باب شخصیت سیاسی سید جمالالدین اسدآبادی مطرح میشود شبهه یا شائبه، عضویت وی درتشکیلات فراماسونری است. نخستین باراین موضوع را سید حسن تقی زاده در «مجله کاوه» مطرح کرد و ضمن مقالهای نوشت: «...در مصر شنیده شد که وی در آنجا در محفل فراماسونها داخل بوده و در آنجا بر ضد انگلیس حرف زده بود.... در بعضی جراید غربی به نظر می رسد که او خود بانی و مؤسس محفل فراماسونی بود که 300 نفر عضو داشت.»
سید جمال الدین اسد آبادی، از آزادیخواهان بزرگ مشرق زمین است. او را به حق بنیادگزار نهضت های اسلامی در عصر فعلی دانسته اند. زادگاه وی و موطن نیاکان و پدران او به درستی دانسته نیست. برخی وی را افغانی و از سادات کنر به شمار پاورده و گفته اند که او در اسعد آباد کابل زاده شد و هم در آنجا بر آمد و سپس به دیگر کشور هارفت. دسته ای هم او را ایرانی و از مردم اسد آباد همدان می دانند.
در جهان اسلام باید اوضاع «مصر» را بررسی کنیم با توجه به اینکه به امپراتوری عثمانی وابسته بود انگلیسیها در آنجا شیطنت میکردند؛ اما از نظر فکری سیاسی جلوتر از ایران بود. دوم وضع «افغانستان» بود که انگلیسیها در آنجا مسلط بودند؛ اما به دلیل ساختار عشایری نمیتوانستند کاملا نفوذ کنند مقاومتها وجود داشت. سید ۱۳سال در آنجا میماند.
زندگی بسیاری از شخصیتهای تاریخ ایران در پردهای از ابهام و غبار است؛ مانند سیدجمال که به حق او را باید پایهگذار مبارزه اسلامی با استعمار دانست. سید جمالالدین اسدآبادی، در سال 1217ش در اسدآباد همدان متولد شد. از پنجسالگی به فراگیری دانش نزد پدر پرداخت. سپس به قزوین و تهران و آنگاه در سال 1228 عازم نجف شد و از محضر دو مرجع تقلید بزرگ زمان، شیخ مرتضی انصاری و ملاحسینقلی همدانی بهره برد. در 1232، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هند شد.
سید جمالالدین اسدآبادی پیشگام راه سومی میان سنت و تجدد موسوم به رنسانس نوزایی در سرزمینهای اسلامی و اصلاحگری دینی است. سیدجمال شخصیتی جهانشمول است و تنها متعلق به جهان اسلام نیست، چراکه تأثیراتی در جنبشهای ملی و رهاییبخش در همهی كشورها از شمال آفریقا تا هند گذاشته است. من البته سیدجمالشناس نیستم و تخصص اصلیام فلسفه است، اما میدانیم كه سیدجمال بر فلسفه بهعنوان مادر علوم بسیار تأكید كرده است و مدتی نیز در قاهره فلسفهی اسلامی از ابنسینا و فارابی گرفته تا ابنخلدون و ابنرشد را تدریس میکرد. امروز هم بنا داشتم بیشتر به جنبههای فکری و فلسفی او بپردازم. در اینجا مناسبت دارد یادی از خانم هما ناطق، استاد تاریخ بکنیم که اخیراً از میان ما رفتند، رسالهی دکترایشان در سوربن پاریس به بیوگرافی سیاسی سیدجمال اختصاص داشته است که کار او همسطح است با پژوهش افرادی چون نیکی کدی.
اسفندماه سالروز درگذشت سیدجمالالدین اسدآبادی است. به همین مناسبت به مرور یکی از نامههای وی به یکی از علمای عراق عصر ناصرالدینشاه پرداختیم. نامهای که در تبعید مینویسد و در آن عنوان میکند که طرد علما از میهن عادت همیشگی تجاوزگران است.
نهمین نشست علمی دین پژوهان با عنوان بیداری اسلامی از منظر سید جمال الدین حسینی اسدآبادی 18 اسفندماه برگزار می شود. در ادامه سلسله نشست های علمی و تخصصی دین پژوهان کشور و برگزاری آنها در قالب کرسی آزاداندیشی دینی، نهمین نشست از این برنامه ها در اسفندماه با موضوع «بیداری اسلامی، فرصتها، چالشها و آسیبها»از منظر سید جمال الدین حسینی اسدآبادی برگزار می شود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید