اخبار

نتیجه جستجو برای

آنان که با آشوب‌ها و فتنه‌های زمانه حافظ آشنایند، نیک می‌دانند رمز این آرزوها، که حق طبیعی هر فرد و جامعه‌ای است، چیست و چرا حافظ کنج فراغت را بر همه دنیا ترجیح می‌دهد و از دست‌دادن آن را برابر با فروختن یوسف به ثمن بخس می‌داند. آری، او در «زمانه‌ای عجیب» زندگی می‌کند؛ زمانه‌ای که جاه‌طلبی‌ها و خودخواهی‌های گروهی بی‌مغز و ستمگر همه مردم را در جهنمی از ناامنی و درد و رنج قرار داده است. حافظ این دوره را چنین توصیف می‌کند

( ادامه مطلب )

در این چشم‌انداز، ریا به عنوان پدید‌ه‌ای اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته می‌شود. پیش از شروع بحث درباره ریای اجتماعی، لازم است که به سه نکته مهم اشاره کنیم: الف) ریا لازمه زندگی اجتماعی: اصولاً حیات اجتماعی بدون ریا و نفاق ممکن نیست. انسان غالباً در خلوت خود نفاق و ریا نمی‌کند، نقاب‌ها را به کناری می‌گذارد و خود را آن‌گونه که هست، نشان می‌دهد، اما آنگاه که به عنوان موجودی اجتماعی در کنار سایر همنوعان خود قرار می‌گیرد، به ناچار برای حفظ منافع خویش، بخشی از اندیشه‌ها و احساس‌هایش را از دیگران پنهان می‌دارد. به قول تولستوی «چرخ‌دنده‌های زندگی اجتماعی بدون روغن ریا و نفاق نمی‌چرخند!»

( ادامه مطلب )

دفع خواطر ریا در زمان عبادت: هر که با نفس خود مجاهده کند و بیخهاى ریا از دل خود برکند به قناعت، و بریدن طمع، و ساقط کردن نفس خود را از چشم مخلوقان، و حقیر شمردن مدح و ذم مخلوقان، شیطان در میان عبادت وى را نگذارد، بل به خطرات ریا معارضت کند، و نزغات از وى منقطع نشود، و هواى نفس و میل او به کلیت محو نگردد. پس چاره نباشد که براى دفع خاطر ریا که پیدا‌ آید تشمّر نماید. خواطر ریا بر سه قسم است و باشد که هر سه به یک دفعت در دل ‌‌آید چون یک خاطر، و باشد که پس یک دیگر باشد به‌تدریج: ۱) خاطر علم و معرفت: و آن علم است به اطلاع خلق، و امید اطلاع ایشان؛ ۲) خاطر رغبت و شهوت: و آن گاه انگیختن رغبت از نفس در ستایش خلق است و حصول منزلت نزدیک ایشان و قبول نفس آن را و میل او بدان؛ ۳) خاطر عزم و تصمیم: و آن بستن ضمیر است در تحقیق آن میل‌.

( ادامه مطلب )

یکی از توانایی‌های شگفت‌آور انسان این است که می‌تواند ظاهر خود را کاملاً برخلاف آنچه هست نشان دهد و ظاهرش آینه باطنش نباشد. به عبارت دیگر انسان می‌تواند به خاطر دستیابی به منافع خود، بین ظاهر و باطنش، بین بود و نمودش، بین قلب و قالبش و بین کردار و گفتارش فاصله بیندازد؛ یعنی انسان قادر است در حالی که قلبش از کینه و نفرت کسی مالامال است، به او اظهار دوستی و محبت کند و در همان حال که به چیزی ایمان ندارد، خود را مؤمن به آن نشان دهد.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: