جنگ جهاني اول هشت روز پس از تاجگذاري احمدشاه آخرين پادشاه سلسله قاجار آغاز شد. مستوفيالممالك، نخستوزير وقت ايران بلافاصله پس از آغاز جنگ، بيطرفي كامل خود را اعلام كرد اما دولتهاي درگير در جنگ، اين بيطرفي را ناديده گرفتند و نيروهاي خود را از هر سو وارد ايران كردند. روسهاي تزاري به فرماندهي ژنرال «باراتف» از بندرانزلي تا اصفهان را ميدان تاختوتاز خود قرار دادند. عثمانيها با حمايت آلمان از مرزهاي غرب كشور تا مركز همدان پيش آمدند و از آنجا راهي قفقاز و مرزهاي روسيه شدند. واكنش متقابل روسيه چنان عثمانيها را به عقب راند كه آذربايجانشرقي در بهمن ١٢٩٣ به اشغال نظاميان روس درآمد.
تاریخ ایران در جنگ جهانی اول همچون نقطه کوری میماند که کمتر مطلبی درباره آن نوشته شده است. اکثر منابع فارسی موجود در اینباره در طول دهه ١٩٤٠ و اوایل دهه ١٩٥٠ نوشته شدهاند و به همین دلیل بر منابع اولیه و اسناد خارج شده از طبقهبندی تکیه ندارند. کتابهای عالمانهای نیز که در طول ٦٠سال اخیر درباره تاریخ ایران مدرن در ایالاتمتحده به چاپ رسیدهاند، عملا اشارهای به این موضوع نکردهاند.
از اوايل جنگ جهانی اول، بحران مواد غذايی و بهطور خاص بحران نان در ایران فراگیر شد. این بحران چند دلیل داشت: هجوم خارجی و قتلعام مردم و نابودی حرث و نسل در اکثر نقاط کشور، خشکسالی بهویژه در سال ١٣٣٥ قمری، بحرانهای مصنوعی به منظور دستیابی به اهداف سیاسی و احتکار غلات توسط اغنیا و کارکنان دولت. وضع قحطی و عوامل بحران موادغذايی در تهران به مراتب بیش از دیگر شهرها پیچیده بود. یکی از عوامل ظاهری قحطی در این شهر، سن و ملخ بود که به جان محصول افتاده و بخش اعظم آن را نابود میکرد. محصولات ناچیز تهران با این حشرات موذی از بین میرفت.
معاونت اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با همکاری انجمن ها و کانون های پژوهشی در حوزه تاریخ، همایش ایران و جنگ جهانی اول را برگزار می کند. معاونت اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی با همکاری انجمن پژوهشگران تاریخ، پژوهشکده اسناد، انجمن ایرانی تاریخ، انجمن زنان پژوهشگر تاریخ و مجمع هماهنگی کانون های اسنادی و تاریخ پژوهی کشور ( مهتاب) ، همایشی را به منظور بررسی نقض بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول و ایجاد همکاری بیش از پیش مراکز تاریخ پژوهی مبتنی بر اسناد برگزار می کند.
جنگ جهانی اول گویا در سوم آگوست ۱۹۱۴ در پی شلیکی به ولیعهد اتریش در کوچه پس کوچههای سارایوو آغاز شده است. این شلیک، تنها بهانه آغاز جنگ بود، چرا که موجبات این جنگ پیش از این فراهم شده بود. این رویداد تنها هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار و صدارت مستوفیالممالک آغاز شده بود. از زمان شروع جنگ تا وقوع انقلاب مشروطه تنها هشت سال میگذشت. سه سال از این تاریخ هم صرف درگیریها برای خاتمه دادن به واقعه به توپ بستن مجلس و استبداد صغیر شده بود. به نظر هشت یا پنج سال نباید زمان زیادی برای نافرجامی یا ناامیدی در کار یک انقلاب مردمی باشد. اما ماجرا در ایران فرق میکرد. اگر مردم دنیا با پایان جنگ جهانی اول خسته شده بودند، ایرانیان پیش از رویارویی با این پدیده دهشتانگیز همه رمقهای خود را از دست داده بودند! انقلاب برای ایرانیان همه آن چیزهایی را که آرزو کرده بودند به همراه نیاورده بود. در نتیجه انقلاب، سازمان اجتماعی و سیاسی جامعه بهم ریخته بود. اما در برابر این بهمریختگی نظم و سامان مناسبی هم برقرار نشده بود. انقلاب نه تنها همه موجبات آزادی را به همراه نیاورده بود بلکه جامعه را در چنبره منازعات ایلی و قبیلگی و بیثباتی اجتماعی فرو برده بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید