ایران با اینکه موجودیت واحدی است، همواره شئون متفاوت، اما به هم بستة سیاسی و فرهنگی و تاریخی داشته است. در زمانهای دور شأن سیاسی آشکارتر بوده، اما در دوره اسلامی ـ لااقل تا زمان صفویه ـ با اینکه رسوم سیاسی سابق کم و بیش محفوظ بوده، شأن فرهنگی ایران جلوه بیشتر پیدا کرده است.
با اختصار توضیحی که در بالا آمد کمابیش برای ما روشن شد که اساساً موضوع دوران جدید بر چه بنیانهایی استوار شده است. حال با مبنا قرار دادن مقدماتی که پیشتر آمد اکنون به این موضوع میپردازیم که آیا سرشت اندیشۀ سیاسی ایرانشهری بر اساس چه بنمایههایی استوار است؟
آنچه در ادامۀ این متن میآید در مورد موضوعی طرح شده که شاید ما را در فهم بعضی از مسائل تاریخ اندیشه در ایران یاری کند. در آغاز بحث به چند نکتۀ مقدماتی اشاره میکنم تا از آن طریق بتوان میدان بحث را از هم متمایز کرد، چراکه اگر ما تمییزی میان این مناطق ایجاد نکنیم در آن صورت درک و استنباط موضوع برای ما سختتر میشود.
در این مقاله اندیشه ی ایرانشهری در سیرالملوک بررسی می شود. اندیشه خواجه نظام الملک آن گونه که در سیرالملوک مطرح شده است، از سیاست اندیشمندان مسلمان در دوره ی میانه پیروی می کند. تجزیه و تحلیل سیرالملوک این فرضیه را توجیه می کند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید