در گوشهای از تهران دودآلود و فروشده در نیازهای عاجل و اندیشناکیهای اکنونی، مردی زندگی میکند که اشتیاقِ او به دانستن و یافتن و نامگذاری یافتهها، یادآور همان فیلسوفان یونان باستان است؛ اشتیاقی بیغرض و آزاد از هر چیزی جز خودِ دانستن و یافتن و نام نهادن. دستکم این احساسی است که من در دیدارها و گفتوگوهایم با ادیب سلطانی داشتهام. گاه پیش آمده است که برای یافتن معادلی درخور برای یک ترم هگلی با وی گفتوگویی داشتهام.
دکتر ادیب سلطانی مترجم و اندیشمندی است که ترجمه را در حد آفرینش یک کار هنری ارج مینهد. او روشمندترین مترجمی است که تاکنون شناختهام. نامأنوس نمودن زبان ترجمۀ وی که برخی آن را به چشم ایرادی مینگرند، از قضا در همسازی با روش او یک حُسن است؛ چراکه خواننده را به تفکر درباب مفاهیمی برمیانگیزد که غالباً معادلهای سنتی رهزنِ رهیافت به دلالت آنها در متن اصلیاند.
سید نعمت عبدالرحیمزاده گفت: اگرچه ادیب سلطانی دقت نظر در واژهسازی دارد اما مخاطب با توجه به اینکه زبان ترجمه او با زبان محاوره فاصله دارد نمیتواند با این متون مأنوس شود چرا که جهان زبان ما جهان زبان ادیب نیست و در فهم ما جایی ندارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید