در سیر تاریخ یا کارنامه بسیار بلند و درخشان میهن کهنسال ما دو خاندان داستانی جای دارد که یکی از آنها خاندان پیشدادی خوانده شده و دیگری کیانی. هیچ نباید به خود رنج بیهوده داده شهریاران این دو خاندان داستانی را تاریخی وانمود کنیم و این چنین ارزش این داستان های بسیار دلکش خود را بکاهیم.
برای اینکه دریابیم فروردین چگونه جشنی است، ناگزیر باید به اختصار از شمار سال و ماه و روز در ایران باستان یاد کنم. در آغاز باید گفته شود که جشن نوروز مانند همه جشنهای دیگر دینی بوده که آئین دینی به جای می آوردند و به ستایش می پرداختند. خود واژه جشن که در اوستا یسن و در سانسکریت یجن و در پهلوی یزشن آمده به معنی ستایش و پرستش است، در پیشانی جشن نوروز یا فروردین جشنی است که اکنون چهارشنبه سوری خوانیم. شب هنگام به پیشباز فروردین آتش می افروزند و شادی می کنند که آنرا جداگانه یاد کرده ام. به کوتاهی یادآور می شوم که چرا جشن فروردین را به جمشید باز خوانده اند.
مهر در اوستا میثرا Mithra و در پارسی باستان و سانسکریت میترا Mitra آمده است. در اوستا میترا به معنی پیمان و معاهده است همچنین نام ایزد فروغ یا فرشته روشنایی است. در گاتها که از سرودهای خود پیغمبر زرتشت است، یکبار در اشتودگات ( یسنا 46 بند5) به معنی پیوند و بستگی و تعهد به کار رفته، در ین بخش از اوستا، از میترا ایزد فروغ نام و نشانی نیست.
در مشرق دریاچه ارومیه کوهی است که آن را امروزه تخت سلیمان خوانند. بسیاری از آثار باستانی ایران به سلیمان بازخوانده شده، در سه کیلومتری غربی همین تخت سلیمان آثاری است که آنهم مانند تخت سلیمان ویرانه ای از روزگاران گذشته است و زندان سلیمان خوانده می شود. در دشت مرغاب که زادگاه خاندان هخامنشی است، گور کوروش بزرگ، قبر مادر سلیمان خوانده می شود. در مسجد سلیمان صفه ای است که گویا جای آتشکده ای بوده و به ویژه پله های آن یادآور پله های تخت جمشید است، امروزه مسجد سلیمان نامیده می شود و خود شهرک مسجد سلیمان به مناسبت همین ویرانه مسجد، سلیمان نامیده می شود.
مهر در اوستا Mithra و در پارسی باستان و سانسکریت میترا Mitra آمده است. در اوستا میترا به معنی پیمان و معاهده است همچنین نام ایزد فروغ یا فرشته روشنایی است. در گاتها که از سرود های خود پیغمبر زرتشت است، یکبار در اشتود گات (یسنا 46 بند 5) به معنی پیوند و بستگی و تعهد به کار رفته، درین از اوستا، از میترا ایزد فروغ نام و نشانی نیست.
در مشرق دریاچه اورمیه کوهی است که آن را امروزه تخت سلیمان خوانند. بسیاریاز آثار باستانی ایران به سلیمان باز خوانده شده، در سه کیلومتری غربی همین تخت سلیمان آثاری است که آنهم مانند تخت سلیمان ویرانه ای از روزگاران گذشته است و زندان سلیمان خوانده میشود. در دشت مرغاب که زادگاه خاندان هخامنشی است، گور کوروش بزرگ، قبر ما در سلیمان خوانده میشود.
در آغاز فروردین سال ١٣٠٨ خورشیدی، در گزارش اوستای خود، جلد یکم یشتها نوشتهام: «هرچند که زبان ما پس از استیلای عرب با لغات سامی درآمیخته است، ولی ریشهی آریایی خود را نباخته و رشتهی ارتباطش با فرس (پارس باستان) و زبان اوستا و پهلوی از هم نگسسته است. بهجاست که در مدارس عالی ما تدریس فرس و اوستا و پهلوی معمول گردد؛ همانطوری که در مدارس بزرگ اروپا تدریس زبانهای یونانی و لاتینی که ریشهی السنهی مغربی است، معمول است. امید است که بهزودی دولت ما چند تن از پارسیان دانشمند اوستا و پهلویدان را به تهران جلب نموده، تحصیل این دو زبان را برقرار سازد و به ملیت ما روح تازهای بدمد...».
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید