هیچ شعری دیگر از بودلر و احتمالا هیچ شاعر دیگری تا این حد بر ادبیات مدرن تأثیر نگذاشته است. هرچند که «تطابقات» در آغاز چندان توجهی برنینگیخت و مقبول طبع معاصران واقع نشد. در این شعر، خبری از بودلریسم نیست. نه دغدغه مرگ و زشتی در میان است و نه کلنجار با شیطان و بیماری و ملال. صدای برخاسته از شعر هم نه به ملعنت دچار آمده است و نه آلباتراس خندهآمیزی است که تختهبند زمین شده باشد. بودلر در چهارمین شعر از کتاب «گلهای بدی (/شر)» به رمزگشای تطابقات مبدل میشود. شعر حتی در فرم و چینش کلمات به جلوه «ترجمه»ای از رازهای جهان درآمده است. در این شعر بودلر، حواس را به هم آمیخته است.
چنین که پیداست در بین رویکردهای نظریه ادبی معاصر، «تاریخیگرایی جدید» در قیاس با نحلههایی مثل «ساختارگرایی»، «پساساختارگرایی»، و «ساختارشکنی» در عرصه نقد ادبیات ایران و در کارنامه منتقدان فارسینویس از اقبال کمتری برخوردار بوده است. تاریخ ادبیات در ایران همچنان از موازین تاریخنگاری سنتی تبعیت میکند. مضافا این که در صد سال اخیر با پدیده جدیدی مواجه بودهایم که شاید بتوان از آن با نام «ادبیات تاریخی» یاد کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید