اخبار

نتیجه جستجو برای

ترانه‌ها یا همان دو بیتی‌های روستایی، یکی از گوهرهای گرانبها و نازنین «فرهنگ مردم» در سرتاسر ایران است. قالبی مهربان و آرام و کوتاه ومالامال از عشق و بیتابی، شادی و شوق به زندگی و یا اندوه و اشک؛ اما نه یأس و دلزدگی و دل بریدن از آینده. زبان احساس و عاطفه پاکترین و بی‌آلایش‌ترین مردم این سرزمین، روستاییان، کوه‌نشینان، ساکنین ایلات و عشایر، باشندگان سختکوش دامنه‌ها و دامون‌های جنگل، پویندگان افق‌های طولانی صحرا و بیابان‌ها…حکایتگران مهر و بی‌مهری، وصول و هجر، وفاداری و گاه بی‌وفایی و به طور خلاصه جان و جوهر زندگی و همبستگی‌های انسانی در سروده‌های نامکتوب و شفاهی این شاعران ناشناخته و این عاشقان گمنام به مؤثرترین شکل ممکن، منعکس شده است.

( ادامه مطلب )

طبق نظر دکتر زرین‌کوب «در واقع قدیمی ترین نمونه کلام و وزن که به زبان فارسی موجود است، تصنیف‌های عامیانه است: حراره‌ها، سرودها، سرود اهل بخارا،سرود اهل بلخ، و جز آنها». او از قرائن چنین برداشت می‌کند که چون سرگذشت پهلوان‌ها و نام‌آوران نزد عامه رنگ قهرمانی بیشتری می‌گرفته است، موضوع چامه‌ها و سرودهای عامیانه شده و نمونه آن در ادوار ساسانیان و داستان‌های راجع به بهرام گور و ترانه‌های راجع به خسرو و پرویز… استاد در تبیین این موضوع می‌فرماید:

( ادامه مطلب )

محمود سجادی معتقد است که ملیت جدای از دین نیست و در قرآن کریم خداوند مردم را مردم ابراهیم خطاب می‌کند. وی گفت: اما در دوران مشروطه بود که شعرهایی درباره وطن و میهن سروده شد و واژه «ملت» جای «رعیت» را گرفت. وی معتقد است که بخش قابل توجهی از ادبیات ما دینی نیست اما منافاتی با آموزه‌های دینی ندارد و مورد استقبال و اقبال جوانان است.

( ادامه مطلب )

خداوندگار، جلال‌الدین محمدمولوی بلخی، شاعر عارف بزرگ ایرانی متولد ششم ربیع‌الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ که در آن تاریخ منطقه و ولایتی از ایران بود، علم را و فضیلت را از اجداد خود و به ویژه از پدر فقیه و دانشمندش بهاء‌الدین ولد (محمدبن حسینی خطیبی) به ارث برده بود و لقب خداوندگار را به قولی از پدر و به گمان من از مردم ، بله از مردم، از همین مردم عادی و شاید عامی پیرامونش به او داده بودند.

( ادامه مطلب )

حقیقت این است که من «سیستان» را با «فرخی سیستانی»، شناختم؛ همچنان که «دامغان» را با «منوچهری دامغانی» و بسیاری شهرها و روستاهای دیگر میهنم و نیز پاره‌های جدا شده و غصب شده از او را با سرایندگان و نویسندگان و عالمان و متفکران کشورم. بسیار کودک بودم ـ در اهواز ـ روزی شعری در دفتری یا کتابی که به دستم افتاده بود خواندم:

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: