در منابع یونانی نیز داستانی از جوانی با همین نام (زعفران) آمده است که ابوریحان بیرونی به نقل از جالینوس (دانشمند یونانی در قرن دوم میلادی) نقل کرده است: «جوانی به نام زعفران با هرمس گوی بازی میکرد، با ضربۀ گوی سرش شکست و خونش بر زمین ریخت و از آن زعفران ]با کلالۀ[ درخشان رویید.»۶۶
مقاله را با گفته بسیار سنجیده و دلنشین خردمندی ناشناخته آغاز میکنیم که محمدبن محمود طوسی در قرن ششم، به این شرح آن را نقل کرده است: «یکی را پرسیدند که: در موجودات از چه عزیزتر نیست؟ گفت: از آب. گفت: از چه حقیرتر نیست؟ گفت: از آب؛ یعنی آب که بسیار بود، قیمتی ندارد؛ چون آب کم شود، شربتی ]جرعهای[ هزار دینار ارزد!»
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید