جالب است که بعد از هفتادسال هنوز میتوان درباره زولا حرف زد، حتی اگر این چیز مهمی را اثبات نکند. نخستینبار در دهههای ١٣٢٠ تا ١٣٤٠ شمسی بود که آثاری از او به فارسی ترجمه شد. چهار اثر (انسان وحشی/ رؤیا/ هوس/ چهره یک زن) در یکسال (١٣٢٥) از یک مترجم (محمود پورشالچی) منتشر شد. پنجسال بعد (١٣٣٠) ترجمههایی از علیاکبر معصومبیگی و محسن هنریار درآمد (پول و زندگی/ ترز راکن). سهسال بعد (١٣٣٣) چهار اثر دیگر (پولین/ سایه مرگ/ خون و چند داستان دیگر/ نانا) با ترجمه محمدعلی خندان، نسترن جامعی، شجاعالدین شفا، و محمدعلی شیرازی منتشر شد. ده دوازدهسالی از تبوتاب افتاد تا اینکه در ١٣٤٥ مجتبی عشقپور «شب عروسی» را ترجمه کرد. یازدهسال بعد (١٣٥٦) سروش حبیبی «ژرمینال» را ترجمه کرد. ده اثر دیگرش هم در دهه شصت منتشر شد. یک اثر در اوایل دهه ٧٠ و یک اثر در سال ٨٨. اینها بدون احتساب تجدیدچاپها یا ترجمههای مجدد است. حالا در میانه دهه ٩٠ همچنان داریم درباره زولا حرف میزنیم. اما زولا مربوط به همان دهههای ٢٠ و ٣٠ و ٤٠ ما بود بههرحال.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید