میان تاریخ و اسطوره مرز مشخصی نیست و این خود نشانه ای از دوپارگی جان آدمی است که از دیرباز میان پندار و واقعیت آواره است. نیمی از روان ما آگاه و روشن و واقعگراست و با معیار تجربه و منطق، حقیقت می جوید و شیفتۀ تاریخ است و نیم دیگر جانمان ناآگاه و تاریک و وهم گراست و در پناه پندار و جادو، رویا می خواهد و فریفتۀ اسطوره است.
اسطوره های ایرانی بر سبک حماسه سرایی فردوسی تأثیر بسیار داشته اند. ایران در اسطوره های ایرانی مرکز جهان اهوراداده است و از همین روی کیومرت، مشی و مشیانه و جفت اول فرزندان آنها در این سرزمین ساکن شدند. در سراسر شاهنامه نیز اهمیت و سپندی ایران مشخص است و انیرانیان نباید به این سرزمین دست یابند.
سهراب و افسانهی او در سراسر زندگانی رستم که خود سراسر بخش داستانی شاهنامه است مانند شعله یا شرارهی کوتاهی است که دمی میافروزد و به تندی خاموش میشود. با این همه سوگنامه سهراب، برخلاف پندار گروهی کسان، یکی از درخشانترین نقاط زندگانی درخشان رستم است، و نیز از پرشکوهترین و ژرفترین تراژدیهای شاهنامه
در تفکر اساطیری، نام یک شخص با شخصیت و منش او، پیوندی ناگسستنی دارد، به سخنی دیگر نام، گویای شخصیت وجودی اوست. در شاهنامه، این پیوند و هماهنگی در نام رستم و منش و خویش کاری او پدیدار می شود. رستم از یک سو در چکاد بلند حماسه جای دارد و از سویی دیگر، در جایگاه درخشان اساطیری در کنار سام و گرشاسپ. بنابراین شخصیت رستم آمیزه ای است از کنش های نمادین اساطیری و پهلوانی. در نگاهی دیگر، شخصیت تاریخی این ابرمرد شاهنامه، با «سورنا» سردار اشکانی هماهنگی دارد.در این مقاله به ابعاد گوناگون شخصیت «رستم» پرداخته شده است.
رستم یکی از پرآوازه ترین پهلوانان شاهنامه است. در شاهنامه، پدر او دستان، پدربزرگ او، سام و جد او نریمان است و اصل و نسب او از سوی مادر به ضحاک فرزند مرداس می رسد. با این اوصاف، روشن می شود که اسطوره رستم در شاهنامه به کلی دگرگون شده است؛ به این ترتیب که نه دستان پدر اوست و نه سام و نریمان، پدربزرگ و جد او هستند.
شخصیت رستم(1) در شاهنامه و ایندرا در ریگ ودا ـ کتاب مقدس هندی ها ـ آن قدر به هم شباهت دارد که هر دو در یک پژوهش کنار هم مقایسه و تحلیل شوند. این پژوهش با طرح شباهت ها در وظایف، اعمال و شخصیت هر دو اسطوره و با ذکر شواهدی از هر دو کتاب می کوشد این نظریه را تقویت کند که رستم دگردیسی/تغییر یافته ایزد ایندرا است؛ ایندرا که زمانی مورد ستایش هر دو قوم آریایی هند و ایران بود، در سال های بعد در ایران با عبور از صافی دین زردشت- که مجالی برای چند خدایی باقی نمی گذاشت- به شکل پهلوانی درآمد.
پژوهشکده زبان شناسی، متون و کتیبه های پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، نشست تخصصی با عنوان "آیا رستم را می توان ایندره هندی دانست "برگزار کرد. به نقل از پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، مریم دارا عضو هیأت علمی پژوهشکده زبان شناسی، متون و کتیبه ها در این جلسه گفت :هر گاه به گذشته نگاه می کنیم مردمانی را می بینیم که بر بدی ها پیروزشده اند و در این نبرد به شکل اسطوره ها و حماسه ها باقی ماندند و وارد ادبیات حماسی و شاهکارهای ادبی چون شاهنامه ایرانی، مهابهارت هندی وسایر حماسه ها شدند .
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید