سعدی گلستان را برابرنهاد «طبق گل»خوانده است كه حكایت از سرنوشتها، ماجراها، تجربهها و فرازونشیبهای زندگانی افراد بشر دارد. گل كه بقای شكننده (پنج، شش روزه) اش برسعدی نادوام آمده بوده جای خود را به رویدادهای عالم انسانی داده كه از حكایت كردهها و زیستههای انسان سپنجی برگرفته شدهاند. ضمن آنكه خود از این سرنوشت سپری شدن در امان و ماندگارند.
در این مقاله، نویسنده کوشیده است تا مدینه فاضله ای را که سعدی در آرمان خویش در پی آن بوده، در بوستان جستجو نماید و با بررسی ویژگی های آن، سرای سعادت سعدی را به همگان معرفی نماید.
در ادب عربی انواع مهم شعر را حماسه و تشبیب و ادب و مدیح و هجا و رثاء دانسته اند و رثاء یا مرثیه اشعاری است که در عزا و سوگ کسی سروده شده باشد. گاهی نیز بیان اندوه بر حیوان یا سقوط شهری است که در ادب فارسی نیز جایگاهی در خور دارد. سعدی شاعر بزرگ ایران نیز در این زمینه اشعاری نغز سروده است که یکی از آنها مرثیه مستعصم آخرین خلیفه عباسی و قصیده ای دیگر در رثاء سقوط بغداد است. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن بررسی این قصاید و مقایسه آن با اشعار دیگر شاعران، به دیگر مراثی سعدی نیز اشاره شود
آنچه در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد نقش سعدی در شکل گیری مکتب ادبی شیراز است که با وجود اینکه قبل از سعدی در شیراز شاعر بزرگی وجود نداشته است، چگونه انسان برجستهای چون سعدی با این نبوغ توانسته اینگونه سخن گوید و پس از او دیگران از او تبعیت کنند و اینکه چه عوامل و عناصری در پشت سر سعدی وجود داشته که موجب چنین پیدایشی شده است؟ نویسنده این امر را وابسته به دو عامل بیرونی: حضور خراسان بزرگ با اندیشمندانی چون فردوسی، رودکی، انوری و...) و هم عامل تربیت میداند که باعث شد در وی تاثیر گذارد، در نتیجه چنین درخشد و پیشرو این مکتب گردد
در هنر سعدی چیزی وجود دارد که دیگر بزرگان ما کمتر از آن بهره داشته اند و آن آزمونگری و تجربه گرایی سعدی است در آفاق پهناور حیات و ساحت های مختلف زندگی اجتماعی و فردی. او از سفرهای گوناگون خود و تجربه پیشه های مختلف یاد می کند که ما از آنها آگاهیم و به چگونگی آنها پرداخته ایم، اما برخی از تجارب وی همچنان بر ما پوشیده مانده است.
چیره دستی سعدی در سخن در هر کلام او پیداست و نکته ای نیست که نیازمند تکرار و تأکید باشد، اما رسیدن به ژرفای اندیشهء سعدی به تعمق بیشتر نیاز دارد. فکر سعدی نیز مانند هر هنرمند و متفکر بزرگ دیگر ابعاد و لایه های متعدد و مختلف دارد. مهمترین آثار سعدی که آوازهء جهانگیر او مرهون آنهاست، بوستان و گلستان و قصاید و غزل هاست که در همهء آنها، جای جای و به مناسبت، سعدی زبان به نصحیت میگشاید.
نوگرایی گسسته از سنت به هیچ روی پذیرفتنی نیست. اگر ما تنها نوگرای باشیم، گسسته از پیشینة فرهنگ و تاریخ و اندیشة نیاکانی خویش، آن نوگرایی آشوبگرایی خواهد بود. نوگرایی سویمندی است در ساختار، اما اگر ساختار میباید بپاید، همچنان زنده، تپنده، شکوفان، بارآور، توانمند، نیاز دارد به سویمندی نو. از همین روست که آنچه سعدی در سخن پارسی کرده است، پیوندی نغز، ناب، دوسویه، پویا، برازنده، سازنده که در میان ساختار و سودمندی پدید آورده است.
نوگرایی گسسته از سنت به هیچ روی پذیرفتنی نیست. اگر ما تنها نوگرای باشیم، گسسته از پیشینة فرهنگ و تاریخ و اندیشة نیاکانی خویش، آن نوگرایی آشوبگرایی خواهد بود. نوگرایی سویمندی است در ساختار، اما اگر ساختار میباید بپاید، همچنان زنده، تپنده، شکوفان، بارآور، توانمند، نیاز دارد به سویمندی نو. از همین روست که آنچه سعدی در سخن پارسی کرده است، پیوندی نغز، ناب، دوسویه، پویا، برازنده، سازنده که در میان ساختار و سودمندی پدید آورده است. سعدی از همین دید به این ویژگی والا، کم مانند هم آراسته است که سخنوری است همهسویه و همهرویه، کمابیش در همه قلمروهای ادب پارسی توانمند، بشکوه، شگفتیآفرین، شاهکار آفریده است.
غزل یکی از قالبهای جاندار و مایهدار شعر فارسی است. یکی از بهترین و موفقترین قالبها در تمام دورههای تاریخ ادبیات ما هم هست؛ مخصوصاً در ۷۰ـ ۸۰ سال ظهور شیوه شعر نیمایی. قالب غزل به دلیل احتوایی که بر مسائل احساسی و غنایی و عاطفی دارد، شایستگی، کارکرد و توانایی داشته است که تا امروز هویت خود را حفظ کند. مسیر درخشان غزلسرایی با سنگلاخ و دشواری روبرو بوده است؛ اما پایهگذار غزل (به معنی درست و بایسته آن) چند شاعر قرن ششم مثل سنایی، انوری، نظامی و خاقانی بودهاند.
دوستی دارم بسیار نوجوی و نوگرا، و پیوسته در تكاپوی خبر گرفتن از تازهترین مطبوعاتِ ناشران و نویسندگانِ مَصبوغ به صِبغه تَجَدُّد. هربار كه او را میبینم، با شوق و حرارت، از تازهترین كتابهایی كه فُلان و بَهمان روشنفكر پَسَند كردهاند و سخنرانیی كه زید و عَمرو در قَلَمرو نواندیشی دینی إیراد فرمودهاند و یادداشتی كه فُلانی در نقدِ بَهمانی در فضای مجازی انتشار داده است و مصاحبهای كه مجلّه نمیدانم چه با آقای نمیدانم كه انجام داده و نویدِ انتشارِ شاهكارِ تازه آقای دیگری كه در مجلهای دیگر داده شده است، سخن میگوید، و از منِ ـ به قولِ سعدی ـ «فرسوده روزگار» هم جویا میشود كه آیا این را دیدهام و آن را خواندهام و نَظَرم درباره آن یكی چیست و ...
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید