نوسازی در تجربۀ اروپاییان، بر پایۀ مدرنیته و به یاری و کمک بورژوازی و دولت مطلقه و ملی و مدرن و از گذر تغییرات اجتماعی وسیع و همه جانبه، به ظهور جوامع مدرن و توسعه یافته انجامید. اما، در کشور ایران، با وجود تلاش هایی که در عصر رضا شاه صورت گرفت، نوسازی به ایجاد جامعه ای مدرن و توسعه یافته نینجامید.
شماره خانه مورد نظر ما زیر سبزی پیچكها پنهان شده است. كنار میزنیم این سبزها را و... درست است. همین جاست. بعد از یك شب توفانی، حالا آرامشی دلانگیز حاكم است. چند بزرگراه طولانی و چندین خیابان و محله را طی كردهایم تا رسیدهایم به این جا كه انگار دنیای دیگری است، پر از آرامش و سكوت و رویا. بانوی میزبان در سفید آهنی را میگشاید و نگاهمان میچرخد بین زیبایی او و ضیافت رنگین گلها در باغچه خانه. بانوی میزبان سیاهجامه است با موهایی خاكستری كه نگاهی دارد به روشنی صبح، با قامتی همچنان استوار و چهرهای كه از جوانی پرشكوهی حكایت دارد. برای لحظاتی مهمان ضیافت گلها میشویم با تمام رنگهایشان و مینوشیم آفتابی را كه درخشان است و چشمنواز اما آنچه در نهایت نگاه ما را میگیرد، سردیس فلزی بزرگی در ایوان، كنار پنجره است. سردیس «بامداد» ما و اینچنین است كه از حیاط با تمام رنگهایش گذر میكنیم تا برسیم به خانهای كه احمد شاملو در آن زیسته و زیسته و زیسته...
گُفتوگو از ناسازیهایِ عِرفانِ اِبنِعَرَبی و فَلسَفۀ مُلّاصَدرا با پارهای از آموزههایِ کِتاب و سُنَّت، از آغازِ پیدائیِ آن عِرفان و این فَلسَفه، بیش و کَم، هَمواره در میان بوده است. کَسانی بر این ناسازی پافِشاری کَردهاند و کَسانی بر سازگاریِ کامِلِ آن عِرفان و این فَلسَفه با کِتاب و سُنَّت مُصِر بودهاند.
مشكلات و مصایب آشكار و نهان جامعه امروز را به نئولیبرالیسم منتسب كنیم یا خیر، از یك نكته نمیتوان غافل بود و آن اینكه علوم اجتماعی در هر دو دیدگاه چپ و راست از ارایه تبیینی دقیق و روشنگر در وضعیت به وجود آمده ناتوان هستند و نمیتوانند توضیح قانعكننده از بحرانی كه امروز سراسر جهان را فرا گرفته ارایه دهند. شاید مشكل چنان كه شاگردان مارسل موس، متفكر و جامعهشناس فرانسوی میگویند، آن است كه رویكردهای مذكور همه در چارچوبی میاندیشند كه موس منفعت گرایی میخواند و انسان را موجودی صرفا فایده باور كه بر اساس نفع اقتصادی تصمیم میگیرد و عمل میكند
ایرانشناسی در فرانسه، پیشینهای درازدامن دارد. شاید بتوان نخستین نشانهها و ریشههای شناخت ایران در میان شرقشناسان فرانسه را در نیمه اول قرن هفدهم میلادی دانست.
ظاهراً همه ما حافظ را میشناسیم! بچهمحلِ ماست، قوم و خویشِ ماست، گاهی هم...خودِ ماست! حافظ میشویم و شعرش را چنان میخوانیم از بَر، که گویی خود سرودهایم آن را در شادمانی و تلخی زمانه اما...واقعاً او را میشناسیم؟!
یک هفته از درگذشت «کورش اسدی»؛ نویسنده آبادانی که میخواست جهان را با کلماتش آباد کند میگذرد و سلسله بزرگداشتهایی که تبشان هم زود فروکش میکند آغاز شده است.
خط و خوشنویسی تنها طرح و عرضه و اجرای مطلوب یا مقبول و برتر نیست، خط و خوشنویسی از آغازی که با بشر همراه شده، فلسفه خاصی داشته است و به حوزه زیباشناختی وارد شده و با همه هنرهای روز پیوند پیدا کرده و در آن استادان متخصص به تألیف رساله در مبانی علمی و نظری آن همت گماشتهاند. این خود بحث طولانی است؛ اما به اختصار عرض کنم: اول نیاز ارتباطی، دوم نیاز اقتصادی سبب ایجاد خط شده است.
ن اصلاً شامه خوبی برای گزینش آثار پرمخاطب ندارم. با وجود این ترجیح میدهم به سراغ کتابهایی بروم که جای آنها در بازار کتابمان خالی است، کتابهایی که مهم هستند و پرداختن به آنها ضروری است مارکز در ایران این شانس را نداشت که مترجم قابلی همچون استاد کوثری که سراغ آثار «یوسا» و «فوئنتس» رفته نوشتههای او را هم به فارسی بازگرداند. بیاغراق تأکید میکنم که حدود صد هزار نفر «صدسال تنهایی» مارکز را در حالی خواندهاند که شباهت چندانی به اصل آن نداشته است
در مورد سعدی و کتاب گلستان وی مطالب بسیاری گفته و نوشته شده است. من در این مختصر قصد تکرار آنها را ندارم و فقط به حکایاتی اشاره خواهم کرد که جنبههایی از مسائل پزشکی در آن را به چشم میخورد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید