روایتی کوتاه از تکاپوهای خیرخواهانه ارمنیان ایران در تاریخ

1394/11/5 ۱۲:۱۶

روایتی کوتاه از تکاپوهای خیرخواهانه ارمنیان ایران در تاریخ

ارمنیان در هزار توی تاریخ اجتماعی ایران، بزرگترین گروه مسیحیانی‌اند که در این سرزمین زیسته‌اند. پیشینه حضور این ایرانیان به روزگار باستان می‌رسد؛ حضوری که بنا بر موقعیت سرزمین‌شان، ارمنستان، به عنوان چهارراه ارتباطی اروپا و آسیا، نقش آن‌ها را در کسوت بازرگان و تاجر به گونه‌ای پررنگ روشن می‌دارد. روزگار حکومت صفوی‌ها بر ایران، یکی از دوره‌هایی به شمار می‌آید که در آن از ارمنیان بسیار سخن رفته است. کوچاندن ارمنیان جلفا به اصفهان توسط شاه عباس یکم و ساخت محله‌ای به نام جلفا در آن سوی زاینده‌رود برای آن‌ها، یکی کوچ‌های معروف تاریخ ایران است.

گزارش یک نیکوکاری
 

آمنه ابراهیمی:  ارمنیان در هزار توی تاریخ اجتماعی ایران، بزرگترین گروه مسیحیانی‌اند که در این سرزمین زیسته‌اند. پیشینه حضور این ایرانیان به روزگار باستان می‌رسد؛ حضوری که بنا بر موقعیت سرزمین‌شان، ارمنستان، به عنوان چهارراه ارتباطی اروپا و آسیا، نقش آن‌ها را در کسوت بازرگان و تاجر به گونه‌ای پررنگ روشن می‌دارد. روزگار حکومت صفوی‌ها بر ایران، یکی از دوره‌هایی به شمار می‌آید که در آن از ارمنیان بسیار سخن رفته است. کوچاندن ارمنیان جلفا به اصفهان توسط شاه عباس یکم و ساخت محله‌ای به نام جلفا در آن سوی زاینده‌رود برای آن‌ها، یکی کوچ‌های معروف تاریخ ایران است. آراکلیان در «تاریخ مختصر ارمنیان» در این‌باره می‌نویسد «پس از فتح ایروان، شاه عباس تصمیم گرفت به سوی ایران عقب‌نشینی کند اما از آنجایی که سپاه عثمانی را به درستی شناخته بود و می‌دانست این نیروها از قدرت فراوانی برخوردار و قادرند مدت‌های مدید بدون آذوقه مسافت‌های طولانی را بپیمایند چاره‌ای دیگر جست. او به قوای خود دستور داد تمامی شهرها و روستاهای مسیر را با خاک یکسان کنند حتی چهارپایان را نیز بکشند و ساکنان این نواحی را با خود به سمت ایران کوچ دهند به گونه‌ای که حتی یک نفر هم در این اماکن باقی نماند و این سرزمین‌ها به بیابانی بکر تبدیل شوند تا قوای عثمانی به هیچ چیزی اعم از انسان‌ها، حیوانات و آذوقه دسترسی نداشته باشند». ارمنیان بدین‌سان سکونت در اصفهان را به هر شیوه پذیرفتند و زندگی خود را بر پهنه ایران از سر گرفتند. از فعالیت‌های اینان در اصفهان در کلیسای وانک اسنادی بسیار برجای مانده است. این سندها بخش‌هایی از تاریخ زندگی و اندیشه ارمنیان را بر ما روشن می‌سازد و بر بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران پرتو می‌افکند.
نظری به چند سند وقفی ارمنیان
پدیده وقف، در وصیت‌های برجای‌مانده از ارمنیان در گذر تاریخ به چشم می‌خورد. ارمنیان برای کودکان خود و خوشبختی آن‌ها بسیار نذر می‌کنند. در نوشتاری با نام «گزارشی از موقوفات ارامنه اصفهان» که در محله «وقف؛ میراث جاویدان» به سال ١٣٧٥ منتشر شده، از سندی سخن به میان آمده است که قدیمی‌ترین سند در آرشیو کلیسای وانک اصفهان به شمار می‌رود. این سند تاریخی به سال ١٦٢٦ میلادی بازمی‌گردد و به شخصی با نام آراکل مربوط می‌شود که باغ خود را با چنین مضمونی وقف کرده است «به اراده‌ی خدای متعال، این‌جانب آراکل به میل خود، باغ خود را به دیر شفادهندگان جلفا (کلیسای وانک) برای یادبود روحم وقف نمودم تا روحانیون دیر از میوه‌ی آن بهره ببرند و روح مرا در موقع نماز نزد خدا به یاد آورند که شاید خدای بشردوست با دعاهای آنها و اطلاع و معرفت خواجه نظر و همه‌ی معتقدین جلفا گناهان بی‌شمار مرا عفو فرماید. من‌بعد این باغ متعلق به من نیست، بلکه متعلق به دیر می‌باشد و از طرف هیچ‌کس حق اداعایی نیست؛ نه از طرف برادر، نه خویشاوندان، نه پسران، نه دختران، بلکه فقط منحصر به پیشوای مذهبی دیر(خلیفه) می‌باشد، هر کس که بوده باشد، ولی تقاضا دارم که یک باغبان خوب برای باغ معین کنند و مواظبت نمایند که خشک نشود».
لئون میناسیان در اثری با عنوان «وقف و وصیت در ارامنه و نمونه‌هایی از اسناد آن» چند سند را در این زمینه معرفی کرده است. بر اساس آنچه تحقیقات وی نشان می‌دهد، وقف‌نامه‌ای از سال ١٦٩٧ میلادی که به خلیفه ارامنه تعلق دارد، در واقع وصیت خلیفه و نوعی تسویه‌حساب شخصی و وقفیاتی متعلق به دیرهای ارمنیان است «با اراده‌ی متعال عیسای مسیح ... من سلطان‌پور نزد خدا و نزد کشیش اعتراف نمودم و این طور وصیت می‌نمایم که راهبه‌ی دیر طالیطا سه تومان به دیر شفادهندگان بدهد، یک تومان به دختر برادرم سامبار بدهد، یک تومان به کلیسای استپانوس بدهد، پنج هزار دینار به دختر ما آخسابر بدهد و سه هزار دینار به مستاجر ما خاتایی بدهد و سه هزار دینار به کشیش استپانوس بدهد ... دو سال قبل پولی به طالیطا دادم که یک  ملک دیر بخرد این پول را هم به آن اضافه نمایید و جهت شادی روح من خرج کنید. از این طلب من آقای عابد و هاروتون باخبر هستند، باغ پدری را که به من ارث رسیده یک سال است به دیر کاتارینیان داده و وقف کرده‌ام کلیدش را هم به آنها داده‌ام. دیگر به هیچ کس قرض و طلب ندارم. این است وصیت من که انجام شد در تاریخ کوچک
 ١٦٩٢ ماه تیرا تمام شد». در اثر میناسیان سندی دیگر بیان می‌کند که خانواده‌های ارمنی به وقف کتاب هم توجه داشته‌اند. در این سند که از سال ١٦٦٧ میلادی بر جای مانده است فرزندان، نوه‌ها و عروس‌های خواجه ملیک آقا پنج کتاب کهنه و نفیس خواجه را برای دیر شفادهندگان وقف کرده‌اند «... این پنج کتاب را به میل خود به دیر شفادهندگان همگان وقف نمودیم ... به یادبود والدینم مخصوصا برای روح برادرم مانوک که راهبان بخوانند و بر روح آنها درود بفرستند».
از دیگر فعالیت‌های فرهنگی خیرین ارمنی
آنگونه که آندریک هوویان در کتاب «ارمنیان ایران» آورده است در اواخر سده نوزدهم میلادی انجمن دوستداران علم و دانش ارمنی مدرسه‌ای با سبک اروپایی در کلیسای گئورگ مقدس در منطقه کنونی میدان وحدت اسلامی تاسیس کردند. نام مدرسه هایگازیان بود. تحصیل در این مدرسه برای کودکان ارمنی رایگان و وسایل آموزشی نیز به همینگونه در اختیار آن‌ها قرار می‌گرفت. مخارج مدرسه تا جایی بود که اولیای آن توان پرداختش را نداشتند. بنابراین انجمن خیریه زنان ارمنی برای ادامه کار مدرسه پایه‌گذاری شد. ریاست این انجمن با رای اعضا به بانو هریپسمه اناگولوپیان واگذار شد. هدف این انجمن تامین نیازهای مالی مدرسه هایگازیان و دیگر مدرسه‌های دخترانه ارمنی تهران بود. از جمله اقدامات این انجمن تاسیس نخستین مدرسه دخترانه در روستای ونک در شمال غرب تهران بود. این مدرسه اما یک سال بیشتر عمر نکرد. پس از آن نیز فعالیت‌های آموزشی خیرخواهانه زنان ارمنی ادامه یافت، هرچند با وقفه‌هایی همراه بود تا این که با سرگیری فعالیت‌ها، مدرسه دخترانه تهران مورد توجه قرار گرفت و معلمانی از مدرسه هایگازیان برای آموزش بدانجا دعوت شدند. این در حالی بود که انجمن نیز سالیانه هزینه‌ای برای شورای اجتماعی ارمنیان تهران می‌پرداخت.
انجمن خیریه زنان ارمنی تا ١٨٩٤ میلادی فعال بود و سپس تعطیل شد. هشت سال بعد اسقف اعظم ماقاکیا برای بازگشایی انجمن زنان ارمنی تهران فرمان داد. در پی خواسته وی مجمع مهمانداران شکل گرفت. مجمع مهمانداران هنرستانی برای آموزش دختران ارمنی بی‌بضاعت در تهران بر پا کرد. دختران در این هنرستان، طراحی، خیاطی و گلدوزی آموزش می‌دیدند. این مجمع پرداخت کمک مالی به مدرسه ارمنیان را نیز
 بر عهده گرفت. پس از مدتی مجمع مهمانداران منحل شد و فعالیت‌های فرهنگی و خیریه زنان ارمنی در قالب سازمانی دیگر با نام انجمن خیریه زنان ارمنی تداوم یافت. این سازمان اساسنامه خود را از مجمعی در تفلیس الگو گرفته و هدفش گسترش علم و فرهنگ در میان جامعه ارمنی و مشغول ساختن زنان تهیدست بود. خیرخواهان ارمنی پس از مدتی توانستند کودکستان‌هایی تاسیس کنند. آناهید، همسر یپرم خان ارمنی، یکی از چهره‌های نظامی انقلاب مشروطه، بنیان‌گذار یکی از این کودکستان‌ها بود.
در اینجا بار دیگر باید به اصفهان چشم دوخت؛ شهری که ارمنیان را در محله‌ای خاص دربرگرفته می‌گرفت. لئون میناسیان در «تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان» از انواع انجمن‌های ارمنیان این شهر سخن رانده است. در میان انجمن‌ها نهادی با عنوان انجمن امور خیریه آبکاریان با وصیت هاروتون و ست آبکاریان، تشکیلاتی بود که با مبلغی واریزی از سوی بانکی در کلکلته، کار خود را آغاز کرد. بر اساس آن وصیت‌نامه سود وقفیات این خانواده توسط انجمن باید به خانواده آبکاران و تهیدستان این خاندان و فقیران ارمنی جلفا، کلیسای وانک، بیمارستان بغوس خانیان، پرورشگاه و دیر کارتاینه، قبرستان ارامنه و کشیش کلیسای مریم و دیگر کشیشان جلفا و آموزشگاه فنی ارامنه تقسیم می‌رسید.  تلاش‌های خیرخواهانه ارمنیان در ایران، در فرازها و نشیب‌های رخدادهای تاریخی، از گذشته‌های دور تا امروز ادامه یافته است. این تلاش‌ها و تکاپوها اما تنها به اصفهان و تهران منحصر نبوده است. ارمنیان در شهرهایی چون رشت، آذربایجان و همدان کارهایی نیکوکارانه انجام دادند و آثاری از خود برجای گذاشتند؛ کوشش‌هایی که ارمنیان را همچون گروهی فعال و همساز در بدنه جامعه ایران به نمایش می‌گذارد.

منبع: شهروند
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: