نقش شاعران و صوفیان در تاریخ اندیشه اسلامی در گفت‌وگو با نصرالله پورجوادی

1394/10/20 ۰۹:۳۰

نقش شاعران و صوفیان در تاریخ اندیشه اسلامی در گفت‌وگو با نصرالله پورجوادی

کتاب جدید نصرالله پورجوادی با عنوان «دریای معرفت» به‌تازگی وارد بازار کتاب شده است. این اثر به سرچشمه‌ها و منابع معرفت در تمدن اسلامی می‌پردازد. «دریای معرفت» کتابی است درباره «معرفت» و جایگاه آن نزد شعرا، فیلسوفان، عالمان و صوفیان. مصاحبه پیش‌رو با توجه به کتاب تازه منتشر‌شده این نویسنده به سوالات ناظر بر این مساله پاسخ می‌دهد.

 
زبان فلسفه برای صوفیان الکن بود
 
کتاب جدید نصرالله پورجوادی با عنوان «دریای معرفت» به‌تازگی وارد بازار کتاب شده است. این اثر به سرچشمه‌ها و منابع معرفت در تمدن اسلامی می‌پردازد. «دریای معرفت» کتابی است درباره «معرفت» و جایگاه آن نزد شعرا، فیلسوفان، عالمان و صوفیان. مصاحبه پیش‌رو با توجه به کتاب تازه منتشر‌شده این نویسنده به سوالات ناظر بر این مساله پاسخ می‌دهد.


مهم‌ترین منابع «معرفت» نزد شعرا، فلاسفه و عارفان در قرون ابتدایی اسلام از کجا می‌آیند؟
منابع متنوع بوده‌اند؛ کمی از منابع ایرانی، برخی هم از بین‌النهرین و بعضی هم مسیحی که همه در آن زمان موجود بوده و بعد به عالم اسلام منتقل شده‌اند. مثلا در مورد فلسفه، فلاسفه اسکندرانی، یونانی و دوره بیزانس و خود فلاسفه بین‌النهرین در قرون دوم و سوم هجری به ترجمه روی آوردند و منابعی را ترجمه کردند. علاوه‌بر ترجمه، بسیاری از آموزه‌ها و دانسته‌ها به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده است.

شما در مقدمه کتاب «دریای معرفت» به این امر اشاره دارید که میزان اهمیت معرفت نزد عارفان متفاوت از اهمیت آن نزد فیلسوفان است، این تفاوت از کجا می‌آید؟
تفاوت در این است که آن شناختی که متکلمان و حتی فلاسفه درباره آن بحث می‌کنند مفهومی است و حقایق را به اصطلاح در قضایا می‌بینند؛ در قضایایی که قابل‌بیان هستند، درحالی که صوفیه به چیز دیگری قائل بودند. آنها بر این مساله قائل بودند که معرفت و شناخت مساله‌ای وجودی است، از این‌رو باید وجود انسان متحول شود تا شناخت پیدا کند که در فارسی به آن می‌گفتند «یافت» یا یافتن. یعنی از منظر آنها قلب یا دل، جایی است که به واسطه آن شناخت صورت می‌گیرد و تحولی ایجاد می‌شود که با کمک آن می‌توانند ببینند و مشاهده کنند. منظور از مشاهده، مشاهده قلبی است، مشاهده‌ای که به آنها امکان می‌دهد معرفت را در وجود خودشان محقق کنند. بنابراین آنها به توحید می‌گفتند تحقیق، به این معنا که حق باید در وجود انسان متحقق شود، خداشناسی برای آنها خداشناسی مفهومی نبوده است. وقتی از قرب (نزدیک‌شدن) حرف می‌زنند منظورشان رسیدن به خدا از راه یافت است، از راه معرفت و شناخت ذوقی است نه شناخت مفهومی.

یکی از نکات جالب و مهمی که در همین کتاب اخیر شما و البته سایر آثارتان به آن توجه شده است، توجه به اهمیت شعرا و صوفیان در بررسی‌های تاریخی سیر اندیشه و حکمت است. می‌توان این ویژگی را یکی از خصایص آثار شما دانست، چراکه باقی پژوهشگران آنها را نادیده می‌گیرند و به شعرا و صوفیان در تحقیقات ادبیاتی بیشتر بها می‌دهند. سوال این است که واقعا نقش آنان چگونه تبیین می‌شود؟
این امر  باز می‌گردد به همان شناخت ذوقی. وقتی شعرا و صوفیان از ذوق حرف می‌زنند، جایی است که شناخت و حال و تمام عواطف با هم یکی می‌شوند و زبانی که باید مفاهیم را به کمک آن انتقال داد، دیگر برای بیان بعضی معانی کافی نیست. یعنی برای بیان معانی‌ای که فقط مفهوم نیستند بلکه شامل احساس هم می‌شوند.

یعنی ادبیات برای انتقال معانی کم می‌آورد؟
ادبیات به معنای زبانی برای انتقال مفاهیم فلسفی و کلامی و انتقال معانی‌ای که مدنظر شعرا و صوفیان است، کم می‌آورد، از این‌رو شعرا و صوفیان سعی می‌کنند از زبانی استفاده کنند که فقط توان انتقال مفاهیم را نداشته باشد بلکه واقعا بتواند حالی را منتقل کند، درنهایت متوسل به شعر می‌شوند. به هرحال زبان شعر، زبان آن مفهوم مجرد صرفی که متکلمان و فلاسفه و علمای ساینتس به کار می‌برند نیست، البته شعر هم فقط به معنای نظم نیست، شعر به هرحال ادبیات است از این نظر که از متافورها تبعیت کرده و از وسایل ادبی مانند داستان، تمثیل یا استعاره برای بیان مقصود خود استفاده می‌کنند. زبانی که متکلمان و فیلسوفان به کار می‌برند، برای بیان مقصود شعرا و عرفا کافی نیست.

درواقع می‌توان گفت آنچه شاعران و صوفیان می‌خواهند از آن بگویند علاوه‌بر مفهوم حامل یک نوع حس و حال هم است که با زبان منطق و فلسفه قابل‌بیان نیست؟
بله که شعر آن را کامل می‌کند.

پس می‌توانیم ادعا کنیم اگر در بررسی تاریخ سیر اندیشه شاعران و صوفیان را کنار بگذاریم، مطالعات ما ناقص خواهد بود؟
دقیقا، چون به هر حال اندیشه‌ای که در ایران جریان داشته؛ چه قبل از اسلام چه در دوره اسلامی، فقط مشتمل بر اندیشه‌ای نبوده که در کتاب‌های علما، دانشمندان و فیلسوفان نگاشته شده است. ایرانیان همواره سعی کرده‌اند  از استعاره و به‌خصوص تمثیل کمال استفاده را کنند تا بتوانند مقصود خود را بیان کنند.

منبع: اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: