گفت‌وگو با قدیمی‌ترین ساعت‌ساز تهران؛ کسی که اگر نباشد ساعت شمس‌العماره می‌خوابد

1394/10/14 ۱۱:۴۰

گفت‌وگو با قدیمی‌ترین ساعت‌ساز تهران؛ کسی که اگر نباشد ساعت شمس‌العماره می‌خوابد

«محمد ساعتچی همدانی» پس از حدود ٧ دهه باز و بسته کردن انواع ساعت، بهترین ساعت‌ساز کنونی ایران شناخته شده است. او در سال ١٣١٥ زاده شده و از کودکی در کارگاه پدر و نزد برادرش، تعمیر و ساخت ساعت‌ را یاد گرفته است. ساعتچی، در ١٧ سالگی اعتبار یک ساعت‌ساز پنجاه ساله را در لاله‌زار به دست می‌آورد و از همان زمان، ساعت‌های ویژه شهر را تعمیر می‌کند.

 

 

تارا امیری: «محمد ساعتچی همدانی» پس از حدود ٧ دهه باز و بسته کردن انواع ساعت، بهترین ساعت‌ساز کنونی ایران شناخته شده است. او در سال ١٣١٥ زاده شده و از کودکی در کارگاه پدر و نزد برادرش، تعمیر و ساخت ساعت‌ را یاد گرفته است. ساعتچی، در ١٧ سالگی اعتبار یک ساعت‌ساز پنجاه ساله را در لاله‌زار به دست می‌آورد و از همان زمان، ساعت‌های ویژه شهر را تعمیر می‌کند. محمد ساعتچی، تعمیر و باززنده‌سازی ساعت عمارت شمس‌العماره و ساعت تاریخی مسجد سپهسالار را برعهده داشته است. ساعتچی، حافظه زنده ساعت در ایران است. او می‌گوید «پدرها و پدربزرگ‌ها ساعت‌شان را برای کوک کردن، دست هیچ‌کس نمی‌دادند. خیلی از بچه‌ها حسرت کوک کردن ساعت‌های پدرهایشان را داشتند». آنگونه که او روایت می‌کند، انداختن ساعت در مچ دست در دهه‌های سی و چهل خورشیدی، به روزگار پس از ٢٠ سالگی جوان‌ها مربوط می‌شد و یک کارگر معمولی برای خرید ساعتی معمولی باید حدود نیمی از دستمزد ماهیانه‌اش را هزینه می‌کرد. از ساعت‌های بالای ١٢٠ سال می‌گوید که در صورت وجود، قطعا ساعت‌هایی دست‌سازند که ارزشی زیاد دارند. او درباره ساعت‌های بزرگ نصب شده در شهر می‌گوید «دلیل نصب نخستین ساعت‌های عمومی‌ در شهر این بود که خیلی از مردم نمی‌توانستند ساعت بخرند، برای همین مثلا در ساختمان شمس‌العماره، ساعتی بزرگ نصب می‌شود تا همه مردم بتوانند زمان دقیق را ببینند». با او به دنیای جذاب «ساعت» و پیشینه آن سری زده‌ایم.

*****

جناب ساعتچی! ساعت به معنای ابزاری اولیه برای نشان دادن زمان، در زندگی بشر طبیعتا باید به روزگار دور بازگردد.

پیش از اختراع ساعت‌‌‌های مکانیکی، ساعت‌‌‌های آفتابی و پس از آن ساعت‌‌‌های آبی مورد استفاده قرار می‌‌‌گرفتند. این ساعت‌‌‌ها خیلی بزرگ بودند. آثار چنین ساعت‌‌‌هایی در جندی‌شاپور هنوز هم وجود دارد و می‌توان آن‌ها را دید. تاریخ دقیق استفاده از این ساعت‌‌‌ها را نمی‌‌‌دانم اما ساعت‌‌‌های آفتابی بیش از ٣ هزار سال پیشینه دارند.

 

چه دلیلی موجب می‌‌‌شد در چند هزار سال پیش، موضوع زمان و وقت برای مردم اهمیت پیدا کند؟

‌‌ارزش وقت و گذر زمان برای بشر همیشه مورد توجه و اهمیت بوده است. روزگار قدیم نه صرفا برای این که بدانند در چه زمانی از روز یا سال قرار دارند، که، برای گذراندن زندگی روزمره، به زمان‌‌‌های تعیین و تقسیم شده نیاز داشتند. یکی از موارد مهم استفاده از زمان‌بندی‌‌‌های مشخص و منظم، بهره‌گیری از تقسیمات آبی است. فکر می‌‌‌کنم حتی ابن سینا برای تقسیم‌بندی آب کشاورزان، ساعتی مکانیکی طراحی کرده بود که سر زمان مشخص، با کمک چرخ‌دنده‌‌‌های بزرگ، مسیر پیشین آب بسته می‌‌‌شد و جریان آب خودبه‌خود در مسیر بعدی می‌افتاد.

 

نخستین ساعت‌‌‌های مکانیکی با چه فاصله‌‌‌ای از ساعت‌‌‌های آبی و آفتابی به میان آمدند؟

‌‌در جوانی از یکی از استادان‌ام شنیده بودم که نخستین ساعت مکانیکی جهان را یک جوان ایرانی می‌‌‌سازد و آن را به دربار خلفای عباسی اهدا می‌‌‌کند.

 این ساعت در دربار عباسی نصب می‌‌‌شود و هر ساعت زنگ آن به صدا درمی‌‌‌آید. هنگامی که شب صدای زنگ ساعت بلند می‌‌‌شود، اطرافیان پادشاه می‌‌‌گویند این ساعت برای صدمه زدن به جان خلیفه ساخته شده است. آن‌ها بدین‌ترتیب هم ساعت را خراب کردند هم ساعت‌ساز را کشتند. پیشینه ساعت‌‌‌های مکانیکی در اروپا اما به بیش از ٣٠٠ سال برمی‌‌‌گردد. کشور سوییس در این زمینه پیش‌رو بوده و است. جایی خوانده بودم کشاورزان سوییسی زمستان‌‌‌ها که بیکار بودند، ساعت می‌‌‌ساختند و می‌‌‌فروختند تا هزینه‌های خود را تامین کنند. یک آهنگر سوییسی، نخستین ساعت به شکل امروزی را ساخته است که هنوز هم وجود دارد. تنها یک عقربه در این ساعت برای نشان دادن زمان روی صفحه‌ای با ٢٤ تقسیم‌بندی جای داده شده است. من این ساعت را در یکی از کلیساهای سوییس دیده‌ام.

 

قدیمی‌‌‌ترین ساعت مکانیکی ایران کجا است و چه ویژگی‌‌‌هایی دارد؟

‌‌ ساعت کلیسای وانگ فکر می‌‌‌کنم قدیمی‌‌‌ترین ساعت نصب شده در ایران باشد که ٣٠٠ سال پیشینه دارد. ساعت‌سازی در آن زمان به اصفهان آمد که ساعت‌‌‌های ساخت خود را به اعیان و اشراف می‌‌‌فروخت. او یکی از ساعت‌‌‌هایش را هم به کلیسا داد؛ نمی‌‌‌دانم فروخت یا اهدا کرد. این ساعت به هر حال هنوز هم وجود دارد.

 

پس بهره‌گیری از ساعت‌‌‌های مکانیکی از ابتدای ورود به زندگی مردم در میان اعیان و اشراف رواج داشته است؟

‌‌اوایل بله! به ویژه این که ساعت‌ها بیش‌تر ظاهری لوکس و زیبا داشتند و ساعت‌ساز  در طراحی‌ها می‌کوشید افزون بر دقت، ظرافت هم به کار ببرد. طبقه محروم پولی برای خرید ساعت‌های لوکس نداشتند. 

 

آیا این وضعیت تا دهه بیست خورشیدی و دوران کودکی شما همچنان ادامه داشت یا در آن زمان، دیگر بیش‌تر مردم می‌توانستند ساعت بخرند و در خانه داشته باشند؟

‌‌تا آن زمان اوضاع فرق کرده بود. دیگر بیش‌تر مردم انواع ساعت‌ها را داشتند و استفاده می‌کردند. من از ١٠ سالگی در مغازه پدرم ساعت تعمیر می‌کردم. آن زمان در همدان در هر خانه دست‌کم یک ساعت دیواری یا تاقچه‌ای وجود داشت. خیلی‌ها هم، ساعت‌های مچی یا جیبی داشتند. خوب یادم است یکی از مشتری‌های مغازه پدرم، کارمندی با درآمد پایین بود که پول نداشت ساعت جیبی بخرد. او با کمک یک طناب، ساعتی دیواری از گردن‌اش آویخته بود و هرجا می‌رفت با خود می‌برد؛ اندازه ساعت‌اش گرچه به عنوان ساعت دیواری چندان بزرگ نبود اما برای آویختن به گردن تناسب نداشت. یک روز که ساعت را برای تعمیر پیش ما آورد، با خنده دلیل‌اش را پرسیدم، او گفت پولی برای خرید ساعت جیبی ندارد. یکی از عجیب‌ترین آدم‌هایی بود که تاکنون دیده‌ام.

 

مشتری‌های شما بیش‌تر چه کسانی بودند؟

بیش‌تر کسانی که دست‌شان به دهان می‌رسید. از سال ١٣١٨ به بعد، می‌دیدم جوان‌ها برای زیبایی و رسیدگی به تیپ و ظاهر خودشان، ساعت مچی می‌خریدند. پیرها و سن‌وسال‌دارها هم مشتری ساعت‌های جیبی زنجیردار بودند. پس از سال ١٣٢٠، کاربرد ساعت مچی بیش‌تر رواج یافت و همه‌گیر شد. دیگر دست هر کسی می‌شد یک ساعت مچی دید.

 

خانم‌ها هم پابه‌پای آقایان به سراغ ساعت‌های مچی و شیک می‌رفتند؟

‌‌بله. مدل‌های ساعت‌های خانم‌ها همیشه نسبت به ساعت آقایان ظریف‌تر بود و مدل‌های شیک، بیش‌تر در میان آن‌ها به چشم می‌خورد. یکی از مشتری‌ها همین چند وقت پیش ساعتی برای تعمیر آورده بود که می‌گفت هدیه پدربزرگ‌اش به مادربزرگ در زمان عقد بوده است. ساعت خیلی زیبایی بود که تزییناتی جالب داشت. آن مدل ساعت افزون بر نشان دادن زمان، جنبه زیبایی هم داشت. ساعتی باارزش بود و مشخص بود که خیلی خوب از آن مراقبت شده است.

 

یک ساعت مچی در آن زمان چند قیمت بود؟

‌‌زمانی که حقوق یک کارگر معمولی روزی ٨ ریال تا یک تومان بود، ارزان‌ترین ساعت‌ها ١٢ تا ١٥ تومان قیمت داشت.

 

ساعت‌های مکانیکی گذشته و امروز چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟

‌‌ساعت‌های قدیمی گرچه به ظرافت و تنوع امروزی نبودند، اما از نظر تکنیک، از ساعت‌های روزگار ما بهتر بودند، دقیق و محکم ساخته می‌شدند و بیش‌تر دست‌ساز بودند. مردم در گذشته برای ساعت‌هایشان بیش‌تر ارزش قایل می‌شدند. یکی از دلایل این مساله شاید گرانقیمت بودن ساعت‌ها در قدیم باشد. من خیلی خوب به یاد دارم بچه‌های هر خانه، حسرت این را داشتند که یک بار ساعت جیبی بزرگ‌ترها را دست بگیرند. پدرها و پدربزرگ‌ها ساعت‌شان را برای کوک کردن، دست هیچ‌کس نمی‌دادند. خیلی از بچه‌ها حسرت کوک کردن ساعت‌های پدرهایشان را داشتند.

 

ساعت‌سازی تا چه دوره‌ای تنها به صورت دستی انجام می‌شد؟

‌‌ساعت‌هایی که به ١٢٠ سال پیش و روزگار پیش‌تر از آن بازمی‌گردند، همگی دست‌سازند. تولید انبوه ساعت پس از آن آرام‌آرام آغاز شد. ساعت‌های بزرگ که در میدان‌ها و خیابان‌ها نصب می‌شدند،  با این وجود تا مدتی پس از کارخانه‌ای شدن ساعت‌های کوچک، همچنان فقط به کمک دست ساخته می‌شدند. ساعت‌های بزرگ که اکنون در مکان‌های عمومی شهر قرار دارند، اگر بیش از ٩٠ سال سن داشته باشند قطعا دست‌سازند. این ساعت‌ها توان و دقتی بیش‌تر نسبت به ساعت‌های کارخانه‌ای داشته و دارند.

 

مرکزهای فروش ساعت در کجاهای تهران بود؟

‌‌ساعت را در همه جا می‌شد پیدا کرد اما لاله‌زار و استامبول، مرکز فروش و تعمیر ساعت‌های لوکس و گران قیمت به شمار می‌آمدند. جوان‌ها، افراد بلندپایه، ثروتمندان و درباری‌ها مشتری این ساعت‌فروشی‌ها بودند. من هم در روزگار جوانی، در لاله‌زار مغازه‌ای داشتم. سفیران، کارمندان عالی‌رتبه و درباری‌ها مشتری‌های ما بودند.

من یکی از تعمیرکاران و فروشندگان معروف ساعت در لاله‌زار بودم. ثریا اسفندیاری، همسر محمدرضا پهلوی یکی از مشتری‌های من بود. آخرین بار که ساعتی را برای تعمیر به مغازه من فرستاد، یک هفته پیش از خروج‌اش از ایران بود. من تا مدتی پس از قهر و جدایی او از شاه منتظر ماندم به سراغ ساعت بیایند. اما هنگامی که خبری نشد آن ساعت را به دفترش فرستادم چون فکر می‌کردم برایش ارزش زیاد داشته باشد. هیچ‌گاه اما نفهمیدم به دستش رسید یا نه.

 

ساعت‌سازهای معروف ایران چه کسانی بودند؟ آن‌ها چگونه تعمیر و ساخت ساعت را یاد گرفته بودند؟

‌‌آقای خسروی، حسین ساعتچی، آقای خواجه، استاد کی‌منش، مرحوم احمد دقیق و افرادی دیگر بودند که در تهران و شهرهای دیگر در زمینه ساعت‌سازی نامی بلندآوازه داشتند.

 آموزش ساعت‌سازی در آن زمان دست‌کم برای ما تجربی بود و با شاگردی در مغازه‌ها باید آن را یاد می‌گرفتیم. پدرم نخستین استاد من بود که شهرتی زیاد در همدان داشت. پدرم تعریف می‌کرد که در زمان جوانی او اما تعداد ساعت‌سازها کم بوده و همان‌ها نیز حاضر نمی‌شدند تجربه خود را در اختیار دیگران بگذارند. در بازار همدان در کاروانسرایی یک مغازه ساعت‌سازی بود که پدرم در نوجوانی به آن مراجعه می‌کند و می‌خواهد اجازه دهد در مغازه شاگردی کند. آن‌ها اما نمی‌پذیرند.

 قهوه‌چی آن کاروانسرا در برابر از پدرم می‌خواهد پیش او کار کند. پدرم هرگاه برای کارگاه ساعت‌سازی چای می‌برده، چند دقیقه آنجا می‌ایستاده و کار ساعت‌سازان را تماشا می‌کرده است. حافظه خوب و علاقه زیاد او به این کار موجب شد خیلی زود از کار ساعت‌سازی سردربیاورد. او سپس لوازمی اولیه برای ساعت‌سازی تهیه می‌کند، به اندازه‌ای ساعت‌های گوناگون می‌خرد و آن‌ها را باز و بسته می‌کند تا کاملا با ساختار ساعت آشنایی می‌یابد. او در مدت چند سال، بهترین ساعت‌ساز شهر همدان می‌شود.

 

شما به جز پدر، نزد چه استادانی ساعت‌سازی را آموزش دیده‌اید؟

‌‌من بیش‌تر ناظر کارهای پدرم بودم و هنگامی که سن کمی داشتم، او درگذشت. ساعت‌سازی را بدین‌ترتیب ابتدا از برادرم یاد گرفتم. شنیده بودم در آبادان، ساعت‌ساز کارکشته‌ای به نام محمود بهرامی هست. ٢ سال تکنیک ساعت‌سازی او را در آبادان یاد گرفتم. در تهران هم نزد استادانی زیردست مانند گریگور یازاریان کار کردم که مغازه‌ای در خیابان نادری داشت. کار ساعت‌سازی من در سال ١٣٣٢، با کار استادکاران چهل پنجاه ساله برابری می‌کرد. بعدها در سال ١٣٧٠ هم برای دریافت مجوز نمایندگی یکی از دوستان نزدیک‌ام برای شرکت «رادو» به سوییس رفتم و دوره‌هایی که گفته بودند باید در دو سال ببینم، ١٥ روزه به پایان رساندم و به ایران برگشتم. سوییسی‌ها از این مساله شگفت‌زده شده بودند.

 

بهترین ساعتی که تاکنون تعمیر کرده‌اید کدام بوده است؟

‌‌ساعت‌های فراوان قدیمی تعمیر کرده‌ام که به لحاظ ساخت، ساختاری جالب و ویژه داشته‌اند. ساعت عمارت شمس‌العماره در خیابان ناصرخسرو یکی از مهم‌ترین ساعت‌هایی است که احیا و تعمیر کرده‌ام، ساعت مسجد سپهسالار نیز همین گونه است. نمونه این ساعت‌ها در تهران هنوز هم وجود دارد مثل ساعت مسجد مشیرالسلطنه که در شرایطی خیلی بد از آن نگهداری می‌کنند. ساعت‌های فراوان ارزشمند و زیبا هم در مجموعه کاخ گلستان به چشم می‌خورند که همه آن‌ها سال‌هاست از کار افتاده‌اند. بارها اعلام کرده‌ام این ساعت‌ها به احیا و کوک شدن نیاز دارند اما کسی به این موضوع توجه نمی‌کند.

مردم برای برخی از این ساعت‌ها، قصه‌ها و حتی افسانه‌هایی برساخته‌اند.

‌‌می‌گویند در اتاق ساعت شمس‌العماره یک جفت جغد از روزگار دور زندگی می‌کردند که هم‌زمان با رخدادهای مهم و حساس سیاسی و اجتماعی مانند ترور ناصرالدین شاه یا برکناری احمد شاه از سلطنت و سقوط سلسله قاجاریه، آواز می‌خوانده و بی‌قراری می‌کرده‌اند.

 درباره صدای زنگ ساعت شمس‌العماره هم می‌گویند که تا فاصله‌ای دور به گوش می‌خورده و خواب اهالی کاخ را در زمان ناصرالدین شاه آشفته کرده بود، برای همین هم این ساعت را دست‌کاری می‌کنند تا صدایش قطع شود. همین موضوع دلیل اولیه خراب شدن ساعت شمس‌العماره می‌شود.

 

ساعت‌های دست‌ساز و کارخانه‌ای مکانیکی چه نمونه‌هایی داشته‌اند؟

‌‌ساعت‌های زنگ‌دار، تاقچه‌ای، شماطه‌‌دار، دیواری، مچی و جیبی، جزو ساعت‌های مهم دست‌ساز و کارخانه‌ای به شمار می‌آیند. هر کدام از این ساعت‌ها هم دسته‌بندی‌هایی گوناگون دارند. مثلا ساعت ربع‌زن و ساعت نیم‌زن داریم یعنی ساعت‌هایی که به فاصله هر یک ربع ساعت یا نیم ساعت، زنگ‌شان به صدا درمی‌آید.

 

مهم‌ترین زمان‌هایی که مردم در گذشته نیاز داشتند دقیقا آن‌ها را بدانند و برایشان از ساعت بهره ببرند، چه زمان‌هایی بود؟

‌‌همیشه پیدا کردن زمان دقیق اذان‌ در ٢٤ ساعت به ویژه در ماه رمضان برای مردم ایران خیلی مهم بوده است. فهمیدن زمان دقیق تحویل سال هم همینگونه است. ما مشتری‌هایی داشتیم که برای این دو مناسبت، ساعت‌های خود را پیش ما می‌آوردند و نونوار و اصطلاحا سرویس می‌کردند تا در ماه رمضان زمان دقیق را داشته باشند یا زمان دقیق تحویل سال را بدانند.

 

برخی اصطلاحات میان ساعت‌سازها هم جالب بوده است، مانند رقاصک!

‌‌رقاصک به چرخی می‌گوییم که توسط پاندول و دنگ ساعت با فشار کوک حرکت می‌کند و دور خودش می‌چرخد. برای همین به آن رقاصک می‌گویند. همچنین مثلا چرخ ساعت‌گرد شبیه چراغ‌های پیه‌سوز قدیمی بود برای همین به آن چرخ پیه‌سوز هم می‌گفتند.

 

ساعت‌های باتری‌دار و دیجیتال از چه زمانی به بازار وارد شدند. این‌ها آیا توانستند جای ساعت‌های مکانیکی را بگیرند؟

‌‌ساعت‌های باتری‌دار از ٤٥ سال پیش به بازار وارد شدند. کوارتز ژاپن نخستین سازنده آن‌ها بود. خیلی‌ها به آن علاقه نشان دادند. صنعت ساعت‌سازی ژاپن با مارک‌های معروف خود توانست رقیبی جدی برای سوییس باشد و بازار را به دست بگیرد. ساعت‌های دیجیتال اما پیشینه‌ای کم‌تر دارند و عمرشان به سه دهه نمی‌رسد. این ساعت‌ها هیچ‌گاه نتوانستند جای ساعت‌های عقربه‌دار به ویژه نمونه‌های مکانیکی را بگیرند.

منبع: روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: