1394/9/29 ۰۹:۵۶
بدون تردید هایدگر از جمله تأثیرگذارترین فیلسوفان جهان معاصر است و فلسفه غرب با او بسطی جدی یافته است. این گسترش در حقیقت در امتداد جریان فکری عصر جدید است که در فرانسه با دکارت آغاز شد و در آلمان با کانت به اوج خود رسید. فلسفه جدید در غرب با تأکید بسیار بر نوعی خودآگاهی آن را متعالی دانسته، تمام استنتاجات از واقعیتها را مبتنی بر نگرش فلسفی میداند که بر شناخت خودآگاه استوار باشد. البته خود او متأثر از کانت و حتی هگل بود، به نحوی که در جایی گفته: کانت بر زندگی همه ما سایه افکنده است. از طرفی بسیاری برآنند که هایدگر به سبب اینکه احیاکنندة فلسفه نیستی و هگلی بود، توانست کسب نام کند! بعضی از متخصصان معتقد بودند که فلسفه کانت فقط به مدد و یاری فلاسفه بعد از کانت انسجام پذیر و مستحکم شده است. یعنی برای رسیدن به یک نتیجه نسبتاً قطعی در جریان تفکر فلسفی کانت میبایست هایدگر را که در جریان این تفکر است، بازشناسی کرد. بدین لحاظ سایه سنگین هایدگر نه تنها در غرب، بلکه بر بسیاری از کشورهای دیگر قرار دارد.
منوچهر دینپرست: بدون تردید هایدگر از جمله تأثیرگذارترین فیلسوفان جهان معاصر است و فلسفه غرب با او بسطی جدی یافته است. این گسترش در حقیقت در امتداد جریان فکری عصر جدید است که در فرانسه با دکارت آغاز شد و در آلمان با کانت به اوج خود رسید. فلسفه جدید در غرب با تأکید بسیار بر نوعی خودآگاهی آن را متعالی دانسته، تمام استنتاجات از واقعیتها را مبتنی بر نگرش فلسفی میداند که بر شناخت خودآگاه استوار باشد. البته خود او متأثر از کانت و حتی هگل بود، به نحوی که در جایی گفته: کانت بر زندگی همه ما سایه افکنده است. از طرفی بسیاری برآنند که هایدگر به سبب اینکه احیاکنندة فلسفه نیستی و هگلی بود، توانست کسب نام کند! بعضی از متخصصان معتقد بودند که فلسفه کانت فقط به مدد و یاری فلاسفه بعد از کانت انسجام پذیر و مستحکم شده است. یعنی برای رسیدن به یک نتیجه نسبتاً قطعی در جریان تفکر فلسفی کانت میبایست هایدگر را که در جریان این تفکر است، بازشناسی کرد. بدین لحاظ سایه سنگین هایدگر نه تنها در غرب، بلکه بر بسیاری از کشورهای دیگر قرار دارد. در کشور ما نیز بعد از آشنایی ایرانیان با فلسفههای غربی، به مرور به واسطه کسانی چون احمد فردید و دیگرانی که به خصوص در دانشگاه تهران بودند، فلسفه هایدگر مورد توجه قرار گرفت. در طی سالهای اخیر توجه به فلسفه هایدگر فزونی یافته و بسیاری از رسالهها و آثار او ترجمه و منتشر شده که ازجمله مهمترین اثر او یعنی «هستی و زمان» تاکنون سه مرتبه ترجمه شده است.
در گفتگوی حاضر بیشتر هدف ما این بوده است که نگاهی به وضعیت هایدگرپژوهی در آلمان و دیگر نگرشهای فلسفی در حول محور فلسفه هایدگر بیندازیم. کم نیستند ایرانیانی که در خارج از کشور در حوزه آثار فلسفی و به خصوص هایدگر کار میکنند. از آن میان آقای دکتر باقری، پژوهشگر و مترجم آثار فلسفی مقیم آلمان است که به تازگی کتاب «درآمدی بر هایدگر» اثر گونتر فیگال را ترجمه کرده و در انتشارات حکمت به چاپ رسانده است. فیگال استاد کرسی فلسفه در دانشگاه فرایبورگ آلمان، از شارحان شناختهشدة هایدگر و رئیس انجمن هایدگر است. دکترباقری هم اکنون با مؤسسهای در آلمان همکاری دارد و بیشتر وقت خود را به پژوهش و ترجمه آثار فلسفی آلمانی مشغول است. این مطلب پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» به چاپ رسیده است.
***
هدف ما از این گفتگو بیشتر شناسایی وضعیت فعلی هایدگرپژوهی در آلمان است؛ چرا که خاستگاه او آلمان است و قاعدتاً باید بیشتر مورد توجه اصحاب فلسفه در آلمان باشد. فلسفه هایدگر اکنون در آلمان چه جایگاهی دارد و چگونه به او نگاه میشود؟
بیگمان هایدگر یکی از بزرگترین اندیشمندان و فیلسوفان سده بیستم است. او اندیشهها و پرسشهایی را درافکند که توجهی جهانی برانگیخت. پس از او دیگر نمیتوان از دیدی فلسفی، درباره پارهای از پدیدههای زیست انسانی سخن گفت، بیآنکه از هایدگر یاد نشود. به دلیل همین اهمیت، این فیلسوف جایگاه ثابتی در برنامههای گوناگون آموزشی و پژوهشی در آلمان دارد و پیوسته همایشها، سمینارها و سخنرانیهای مختلفی درباره او برگزار میشود. به طور مشخص هماکنون در آلمان دستکم از دو مرکز میتوان نام برد که ویژه هایدگرپژوهی و هایدگرشناسی هستند و تلاشها در این زمینه را هماهنگ میکنند: یکی انجمن هایدگر است که در سال ۱۹۸۵ پایهگذاری شد. این انجمن، همایشها، نشستها و کار پژوهش و نشر درباره هایدگر را سازماندهی، هماهنگی و پشتیبانی میکند و هر دو سال همایشی درباره او برگزار میکند. دیگری، مؤسسه هایدگر است که سال ۲۰۱۲ در دانشگاه ووپرتال پایهگذاری شد. این مؤسسه، کار خود را نقد و بررسی علمی و روشمند فلسفه هایدگر میداند، در انتشار آثار هایدگر همکاری میکند و هایدگرپژوهی را در سطحی بینالمللی، با برنامههای گوناگون به پیش میبرد.
آنچه در کار هایدگرپژوهی مهم است، نوشتهها و آثار اوست که آنها را نشر ویتریو کلوسترمان در ۱۰۲ جلد زیر عنوان «مجموعه آثار هایدگر» منتشر میکند. در دانشگاه فرایبورگ نیز نخستین دانشنامه جامع به زبان آلمانی درباره هایدگر در دست تدوین است که بهویژه واژگان و مفهومهای فنی فلسفه وی را میشناساند و روند پیدایش و بهکارگیری آنها در این فلسفه را نشان میدهد.
یک نکته مهم در خصوص هایدگرشناسی در آلمان، بحثها بر سر چند و چون نزدیکی وی به جنبش ناسیونال سوسیالیسم بوده که با انتشار یادداشتهای روزانه هایدگر (دفترهای سیاه)، جان تازهای گرفتهاند. بخشی از منتقدان هایدگر، پارهای از جملههای آمده در این یادداشتها را گواهی بر همدلی هایدگر با نازیسم و یهودیستیزی او میدانند. با این رویدادها کار هایدگرپژوهی با پرسشها و چالشهای تازهای روبرو شده و نیاز به بررسی و واکاوی انتقادی و همهجانبه نسبت به شخص او و نیز فلسفهاش با ناسیونال سوسیالیسم افزونتر شده است.
حال که بحث به سیاست و فعالیتهای سیاسی هایدگر رسید بد نیست این پرسش را هم بکنیم که در میان هایدگرپژوهان نسبت هایدگر و نازیسم چگونه تفسیر و توجیه میشود؟
نسبت هایدگر با ناسیونال سوسیالیسم بسیار پیچیده است و تاکنون پژوهشی انجام نگرفته که بر پایه همه نوشتهها، دادهها، جنبهها و نگاه به زمینههای تاریخی، این پیچیدگی را بازبنماید. یک سوی این نسبت، نازیسم است که از سرچشمههای چندی مایه میگرفت و به دور از تناقض و ناهمسازی درونی نبود. سوی دیگرش هایدگر است که در جایگاه فیلسوفی خویشبازاندیش و تفسیرپذیر، رئیس دانشگاه و کنشگر حزبی ایستاده است. بسته به رویکرد و به اینکه کدام نکتهها و دادههای این دو سوی، کنار هم نهاده شوند و چگونه گزارده شوند، نمایی دیگر رخ مینماید. برای همین، ارزیابیهایی که تاکنون از این نسبت، پیکربندی شدهاند، گوناگون و متناقضاند. این ارزیابیها را میتوان از جمله در پنج گروه زیر دستهبندی کرد:
گروه نخست، فلسفه هایدگر را از گرایش او به نازیسم جدا میدانند. از دید اینان، فلسفه او با رویکردی فلسفی به جهان پدید آمده و برای بخشیدن بنیاد فلسفی به رویدادهای زمانهاش پرورانده نشد. در برابر هایدگر را باید فرزند زمینه و زمانهاش دانست هنگامی که به سیاست نزدیک شد، به مانند بخشی از روشنفکران همروزگارش که بهویژه از بیم کمونیسم، به پیشواز نازیسم شتافتند. از دید گروه دوم، هایدگر برای سامان دادن به جامعه، سیاست و فرهنگ، برداشت و پرداختی از ناسیونال سوسیالیسم را در نظر داشت که جز برخی شباهتهای ظاهری، نه تنها نسبت و میانهای با ایدئولوژی رژیم نازی نداشت، بلکه با آن در ناسازگاری و ستیز بود.
گروه سوم، مرحلهای از اندیشه هایدگر و بهویژه فرانرفتن کامل از فلسفه سوژه در «هستی و زمان» را زمینهساز نزدیکی وی به جنبش نازیسم میانگارند. به گفته ایشان هایدگر توانست در اندیشههای واپسینش، چنین فلسفهای و متافیزیک فرادادی را پشت سر بنهد. این اندیشهها، از جمله واکاوی سرشت تکنیک، امکان نقد و فهم چیستی جنبش نازیسم را فراهم کردند.
نزد گروه چهارم، کارهای فلسفی هایدگر تا پیش از ۱۹۳۳ برداشتی از جهان را به دست میدهند که در آن، گرایشهای تمامیتگرا و فاشیستی جایگاهی ندارد. در آنجا او جهان را پهنهای از امکانهای بیپایان برای بودن و زیستن میشناساند و آزادی را از اصالت فلسفی برخوردار میکند. از نگاه اینان فلسفه هایدگر پس از ۱۹۳۳ رنگ پذیرفته از نزدیکی او به رژیم نازی است و نشان آن را در دوریاش از دازاین و روی آوری به آنچه همگانی است، میبینند.
سرانجام در گروه پنجم، ارزیابیهایی جای میگیرند که سرشت سراسر فلسفه هایدگر را فاشیستی میدانند و میگویند این فلسفه را آنگاه درست میشناسیم که از دریچه همکاری او با نازیها بدان بنگریم. هایدگر فیلسوف را نمیتوان از هایدگر نازیست جدا کرد، این دو یکی هستند و فلسفه او بنیادی ایدئولوژیک، ملتپرست، خویشبرترانگار و دیگری ستیز دارد.
در این میان، این اندازه روشن است که فلسفه هایدگر را نمیتوان یکسره از کنش سیاسی او جدا دانست و یا این دو را سر به سر یکی انگاشت. هایدگر از همان آغاز در جایگاه یک اندیشمند، نگاهی انتقادی به بنیادها و سامان زیست اجتماعی فرهنگی زمانهاش داشت. او در نامهای به یکی از دوستانش در سال ۱۹۱۸ در این باره میگوید: «زندگانی فرهنگی معنوی میباید در میانه ما یک زندگانی راستین و حقیقی گردد، این زندگانی میباید نیرویی زاده شده از خویشتن هرکس بیابد که تکان دهد و ناگزیر به خیزشی راستین کند.» او پس از «هستی و زمان»، با رهیافتی تاریخگرایانه به فلسفه روی آورد. هایدگر میخواست در انداختی تاریخی زمانی از فلسفه را پیکربندی کند و زمان اکنون را در آن بگنجاند تا این زمان، از بنیاد، جایگاه و سرشتی راستین برخوردار شود.
با این پیشزمینهها هایدگر به پیشواز جنبش نازیسم رفت؛ چون در آن، امکان و مایهای برای پیاده کردن برنامههای فلسفی فرهنگیاش میدید. او در پی این بود که به فلسفه در دانشگاه جایگاهی برتر ببخشد و با رهبری نهاد دانشگاه، به رستاخیزی فرهنگی در زیست آلمانیان برسد. البته خیلی زود شکست خورد و از ریاست و سیاست کناره گرفت و سپس در چارچوب واکاوی از تکنیک و روزگار مدرن، رژیم نازی را هم نقد و بررسی کرد، گرچه درباره همکاری خودش با آنها، هیچ گاه سخن بسیاری نگفت و آن را ساختارمندانه بازننمود.
یکی از جنبههای مهم نزدیکی هایدگر به نازیها، نسبت او با یهودیان است. از وی گفتهها و یادداشتهای چندی برجای مانده که برخی آنها را نشان روشنی بر یهودی ستیزیاش میدانند. در این گفتهها او خود را نگران یهودی شدن بیش از پیش آلمان نشان میدهد. در این باره میتوان دست کم گفت که این نگرانیها، ریشهای نژادگرایانه و زیستشناختی ندارد. او درست یا نادرست، یهودیان را نماینده نگاه محاسبهگر و شمارشگر به جهان میداند؛ نگاهی که به آن جهان تکنیک بنیادی میانجامد که از نظر هایدگر باید از آن فرارفت.
آیا الان گروههای نازی در آلمان به هایدگر توجهی دارند؟
نازیهای امروز آلمان از نظر جهانبینی، در دسته راستگرایان تند و نژادگرا جای میگیرند که با سامان سیاسی جمهوری فدرال آلمان ناسازگارند. اینان پس از فروپاشی رژیم نازی، دستگاه نظری برجسته و چشمگیری برای پیکربندی، درستنمایی و خردپذیری رویکردهایشان به جامعه، سیاست و تاریخ پدید نیاوردهاند. نمودشان بیشتر از گونه ایدئولوژی، شورمندی و برانگیختگی احساسی است. جامعه آرمانی آنها بر گرد ارزشهای گروهی چون تبار، نژاد و آیینهای فرادادی گروهساز سامان مییابد. آنان سرشت و اصالت را نه در فرد، بلکه در گروه همتباران، همنژادان و همآیینان میجویند. آنها با لیبرالیسم باورمند به شهروندسالاری و با کمونیسم جهانیگرا دشمناند و در جستجوی سرچشمههای نظری برای هدفهایشان، تا کنون کمتر به هایدگر و بیشتر به کارل اشمیت بازگشتهاند. چون فلسفه هایدگر دیریاب و دشوار است. نیز بیشتر نوشتههای فلسفی او یا میانهای با ایدئولوژیهای سیاسیراجتماعی و جنبشآفرین ندارد، یا باید از هزارتوی تفسیر بگذرند تا بتوان از آنها بهرهبرداری ایدئولوژیک کرد، یا خود حتی زمینهساز نقد، فهم و سنجش ایدئولوژیها هستند. اما آن یادداشتها و گفتههای هایدگر که بهتر و آسانتر در بارورکردن دیدگاههای راستگرایان به کار میآیند، یا تاکنون کمتر شناخته شده، یا ساختارمند نیست. برای همین، هرجا راستگرایان به او بازگشتهاند، به این بسنده کردهاند که جملهای از او را در سخن خود بگنجانند، بیآنکه با یاری او به یک دستگاه نظری برسند. برای نمونه، یکی از نظریهپردازان نژادگرایی، این جمله را از سخنرانی هایدگر به مناسبت آغاز ریاستش بر دانشگاه فرایبورگ در سخنرانی خود در همایش راستگرایان اروپا در شهر رم گنجاند: «جهان روحی یک ملت، روبنای یک فرهنگ نیست… بلکه ژرفترین نگاهداشت نیروهای خاک و خونوارة آن ملت است؛ نیروهایی که قدرت درونیترین انگیزش و گستردهترین تکان هستی اویند». گرچه این جمله در سخنرانی نظریهپرداز یاد شده، به ظاهر خوش مینشیند، اما او بیگمان نمیتواند از سخنرانی هایدگر، بهرهبرداری سامانهمندانه کند. البته با بحثهایی که اینک درباره نسبت هایدگر با نازیسم درگرفته، دور نمینماید که راستگرایان به او توجه بیشتری کنند.
هایدگر با ارنست یونگا که از مخالفان نازیسم بود، ارتباط دوستانهای داشت. آیا آنها با هم گفتگوها و مراودات فکری درباره نازیسم داشتند؟
یونگا در نوشتههای سیاسیاش، در دهه ۱۹۲۰ با جمهوری وایمار، مردمسالاری، ارزشــــهای بورژوایی، برابری، میانمایگی، همسانسازی و کمونیسم ستیزه میکرد و به یک بن گشت ملیگرایانه فرامیخواند که به سالاری برتران و سرآمدان بینجامد و سامانی سفت و سخت بیاورد که همگان را هنجارپذیر، فرمانبردار، آهنین اراده، آماده خطر، همدل و همسخن در راستای خواستههای ملی بار آورد. او میگفت منش رزمیگری باید همه جا رخنه کند و همه، هر جا و هر دم چونان رزماوران باشند. در نوشتارهایی که یونگر بر پایه یادداشتها و آزمودههایش در جنگ جهانی اول نگاشت، به جنگ، شکوهی ادبی بخشید و از آن، پردازشی زیباییشناختی فراروی نهاد. نوشتاری که شما از آن یاد کردید نیز چنین پردازشی دارد و نخست بار در سال ۱۹۲۲ انتشار یافت.
او در آنجا با رویکردی فلسفی و ادبی، میکوشد سرشت جنگ را آشکار کند و به این ارزیابی میرسد که جنگ، بهویژه نبرد تنبهتن، نمودگاه منشهای مردانه و پایبندی راستین به آرمانهاست و خویشتن آدمی را بر میکشد و والایی و سترگی میبخشد. با این نوشتارها و رویکردها، هیتلر و یارانش در یونگر، سخنآور و واژهپردازی بزرگ و توانمند برای جنبششان دیدند و تلاش کردند او را با خود همراه کنند. یونگر نیز در آغاز با آنان همدلی نشان داد و در سال ۱۹۲۶ کتاب «خون و آتش» را تقدیم هیتلر کرد. البته این همدلی دیری نپایید؛ چون یونگر به هیتلر و همگامانش بدبین شد، آنها و جنبششان را میانتهی انگاشت و تا ۱۹۳۳ که به قدرت رسیدند، از آنها دور شد و گسست. هایدگر جوان نیز با این دسته از نوشتهها و دیدگاههای یونگر آشنا شد و اثر پذیرفت؛ اما نوشتههایی از یونگر مانند «بسیج تمام» و «کارگر» بودند که بر هایدگر تأثیر ژرفتر و ماندگارتری نهادند. یونگر در این نوشتهها در پی نشان دادن سرشت و سازمان روزگار مدرن بود و بر این باور بود که این سرشت در پدیده کار و شخصیت کارگر نمایان است. مایهبخشی این برداشتها برای نقد هایدگر بر تکنیک را نمیتوان نادیده انگاشت.
پس از جنگ جهانی دوم، نشر ارنست کلت (Ernst Klett) بر آن شد تا مجلهای فرهنگی ـ فلسفی بیرون دهد و از جمله هایدگر و یونگر را به همکاری فراخواند؛ اما هایدگر نپذیرفت و در نامهای به یونگر نوشت: «آن خواستی که میخواهد آنچه از آن فراداد باخترزمینی است را سرآغازینتر بیابد و آشکار کند، حقیقت را گردبیاورد و جویندگان را نیرو بخشد، باید که شور انگیزد. اما آنگونه که من به روشنی میبینم، این همه را فقط میتوان از راه انتشار یک مجله انجام داد که آن هم کارآمد نیست. اینگونه نمیتوان در دیکتاتوری افکار عمومی شکاف انداخت. باهم آمدن نام ما یک جا شاید رخدادی سیاسی شود که میتواند واپسین جایگاهی که برایمان مانده را بلرزاند یا برهم زند». اما همین، سرآغاز داد و ستدی فکری و رشتهای از نامه نگاریها میان هایدگر و یونگر گشت. این نامهها با سرپرستی و شرح آقای فیگال در سال ۲۰۰۸ انتشار یافت. در این نامهها و هر آنچه ازداد و ستدهای این دو در دسترس است دیده نمیشود که میانشان گفتگویی بر سر جنبش نازیسم درگرفته باشد. در سال ۱۹۶۶ یک روانکاو فرانسوی، نظر یونگر درباره نزدیکی هایدگر به نازیها را پرسید و او در پاسخ گفت: «به هایدگر فقط برای آثارش ارج نمیگذارم، بلکه برای این نیز که او از نظر سیاسی خطر کرد و به میان آمد، درحالی که خیلی کمبهاتر میبود اگر چنین نمیکرد. آیا میتوان او را سرزنش کرد چون نیروهای سیاسی، اعتمادش را نومید کردند؟ برای شما که روانکاوید، نیازی به بازگویی نیست که در پس سیاه نماییها از یک روح برتر چه نهفته است.»
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید