1394/9/1 ۱۰:۵۱
از دو هزار سال پیش كه اپیكوروس فلسفه را به عنوان «درمان روح» معرفی كرد، همواره در پی آن بود كه استدلال منطقی را در جهت تخفیف و تشفی رنج و آلام بشری به كار گیرد. برخی فلاسفه حتی از این هم فراتر رفته و فلسفه را هنر زندگی خواندند. این فلاسفه، رسالت اصیل خود را به كارگیری اندیشه فلسفی در زندگی بشر میدانستند، تا آنجا كه دكارت و اسپینوزا فلسفه را به عنوان «تمرین خردمندی» دیدند و نیچه نسبت به فلسفهای كه در قالب یك درس دانشگاهی سخت و رنجآور بود اعتراض داشت و این سبك نگرش به فلسفه را عامل تخریب فلسفه میدانست و در انتظار «درمانگران فیلسوف» بود.
از دو هزار سال پیش كه اپیكوروس فلسفه را به عنوان «درمان روح» معرفی كرد، همواره در پی آن بود كه استدلال منطقی را در جهت تخفیف و تشفی رنج و آلام بشری به كار گیرد. برخی فلاسفه حتی از این هم فراتر رفته و فلسفه را هنر زندگی خواندند. این فلاسفه، رسالت اصیل خود را به كارگیری اندیشه فلسفی در زندگی بشر میدانستند، تا آنجا كه دكارت و اسپینوزا فلسفه را به عنوان «تمرین خردمندی» دیدند و نیچه نسبت به فلسفهای كه در قالب یك درس دانشگاهی سخت و رنجآور بود اعتراض داشت و این سبك نگرش به فلسفه را عامل تخریب فلسفه میدانست و در انتظار «درمانگران فیلسوف» بود. این جریان همچنان ادامه داشت تا جایی كه فیلسوفان قرن بیستم همچون ویتگنشتاین و دیویی فلسفه غیركاربردی را مورد نقد قرار داده و ارزش واقعی فلسفه را به مواجهه ذهن با سوالات مهم و اساسی و كندوكاو طریقی برای رهیابی به حقیقت هر چیز، در زندگی روزمره دانستند. شاید بنا به ارزیابی برخی فلاسفه، پرداختن به معضلات زندگی روزمره زندگی، به نسبت موضوعات اساسی و كلیتر از ارزش كمتری برخوردار باشد. اما مدافعان فلسفه كاربردی میدانند كه غالب افراد با وجود توانایی در حل مسائل فردی و میانفردی، زمانی دچار مشكل میشوند كه مسائل زندگی آنها دچار پیچیدگیهایی میشود كه حل آن از عهده خود، دوستان و اعضای خانواده شان خارج میشود. برای مثال زمانی كه ارزشهای فرد دچار مناقشه میشوند یا حقایق متضاد ظاهر میشود یا زمانی كه استدلال در مورد یك مساله در دام چرخه معیوب میافتد، یا زمانی كه زندگی به طور غیرقابل پیشبینی فاقد معنا میشود، گفتوگو با یك فیلسوف مجرب میتواند كمك بزرگی باشد. فلسفه طرح پرسشهای بنیادین و تلاش برای دستیابی به پاسخهای آن پرسشها براساس تحلیلهای منطقی است. سقراط دلیل توجه خود را به فلسفه و اهمیت تفكر ورزیدن را چنین یاد كرده است: زندگی ناسنجیده ارزش زیستن ندارد. وی دریافت كه همه مردم اطرافش زندگی خود را در دستیابی به هدفهای گوناگونی مانند لذت و ثروت و غیره صرف میكنند، بدون آنكه از خود بپرسند كه آیا این امور مهم و قابل اعتماد هست یا خیر؟ و چون چنین سوالی را از خود نمیپرسند در طلب جواب هم نیستند، نمیتوانند بدانند كه آیا درست عمل میكنند یا نه؟ و سراسر حیاتشان در طلب اغراض بیفایده و مضر تلف میشود.
اهمیت فلسفه بیش از آنكه در پاسخها نهفته باشد در پرسش و چگونگی طرح آن است. لذا پاسخهای فلسفی ممكن است در طول تاریخ رنگ ببازند و مورد بیاعتنایی واقع شوند. اما پرسشهای فلسفی همواره جاودانهاند و همیشه برترین خردها را به خود مشغول كرده و میكند، بنابراین در فلسفه انسان بیش از آنكه كیسهای از پاسخها باشد هستی خردورز خویش را به نمایش میگذارد. كانت میگوید: كار فلسفه آموختن اندیشهها نیست بلكه آموختن اندیشیدن است. دانشجوی فلسفه نباید درپی از بركردن و در یاد نگه داشتن اندیشههای دیگران باشد بلكه باید با اصول و مقدمات اندیشیدن آشنایی یابد و خود شخصا به فلسفیدن بپردازد. فلسفه هنری نیست كه نان انسان را تامین كند و به همین دلیل از قید مد و راه و رسم روزانه آزاد است و پایبند قاعده عرضه و تقاضا نیست.
فلسفه گاه موضوعی فوقالعاده پیچیده، انتزاعی و تخصصی تلقی میشد كه با دیگر موضوعات تحقیقی یا با بقیه زندگی دارای ارتباط اندكی است. این كاملا نادرست است. فلسفه فقط و فقط تلاش برای فهم این است كه كیستیم و درباره خود چه میاندیشیم. و این درست همان چیزی است كه فلاسفه بزرگ تاریخ، كه در دانشگاه و در واحدهای فلسفه درباره آنها میخوانیم، انجام میدادند. سعی میكردند خویشتن، روزگار خویش و جایگاه خود در جهان را درك كنند. در حقیقت آنها این كار را آنقدر عالی انجام میدادند كه تلاشهایشان به عنوان الگوهایی برای ما باقی میماند. آنان به ما كمك كردند كه افكار خود را قاعدهمند سازیم و روشهای خود برای روشنسازی آنچه بدان باور داریم را بسط دهیم. با ذكر این مقدمه به سراغ كتاب «پرسشهای بزرگ» نوشته رابرت سالمن میرویم. كتابی كه در پی آن است تا فهم عرفی را با فلسفه و فلسفه ورزیدن آشنا كند. در سرتاسر این كتاب سعی شده است بسیاری از فلاسفه بزرگ تاریخ را لااقل به صورت اجمالی معرفی كند. حتی در این راستا زندگینامههای مختصری از فیلسوفان بزرگ در فصلها گنجانده شدهاند. اما فلسفه اصولا مطالعه افكار انسانهای دیگر نیست. فلسفه در وهله اول تلاش برای بیان روشن و تا حد ممكن متقاعدكننده و جالب توجه نظرگاههای خود فرد است. این فلسفه ورزیدن است و نه صرف مطالعه اینكه دیگری چگونه فلسفه ورزیده. این كتاب اقدامی است برای كمك به مخاطب كه بتواند فلسفه بورزد. یكی از هدفهای عمده این كتاب این است كه مخاطب را مجبور كند درباره افكار خود به دقت فكر كند، آنها را باهم مرتبط سازد، با نظرگاههای دیگر مواجه شود و بفهمد كه چه و چیزی را و چرا ترجیح میدهد. كتاب پرسشهای بزرگ كه به قلم یكی از برجستهترین استادان فلسفه نگاشته شده است مخاطب را به فلسفه ورزیدن دعوت میكند. همان طور كه موضوعات اصلی فلسفه را از طریق پرسشهای بزرگ زندگی مورد مداقه قرار میدهید و بینشهای هدایتگرانه بحثهای روشنگرانه رابرت سالمن را دنبال میكنید، وادار میشوید كه به صورت نقادانه فهمهای فلسفی خود را از زندگی خویش و جهان پیرامونتان مورد كند و كاو قرار دهید.
فصل اول كتاب شامل مجموعه پرسشهای اولیه است تا خوانندگان را برای بیان آرای خود درباره برخی موضوعاتی آماده كند كه تقریبا هر نقطه نظر فلسفی را میسازند. فصول بعدی نیز با مجموعهای از پرسشهای مقدماتی آغاز میشوند و باز هم منظور آن است كه خواننده ترغیب شود باورهایش را درباره آن موضوع بیان كند. هر فصل شامل بحثی درباره نقطه نظرهای متفاوت و گوناگون به همراه قطعات كوتاه از آثار برخی فیلسوفان بزرگ است. اصلاحات خاصی كه ممكن است برای خواننده تازه وارد جدید و غریب باشند اما در تاریخ فلسفه قدمت دیرینه داشته باشند، به هنگام لزوم معرفی شدهاند. هر فصل با مجموعهای از پرسشهای پایانی خاتمه مییابد كه به مخاطب كمك خواهند كرد تا نظرگاه خود را در میان فلسفه سنتی بیابد. همچنین كتابشناسیای در پایان هر فصل آمده است كه حاوی پیشنهادهایی برای مطالعه بیشتر است. در رابطه با رابرت، سی، سالمن باید گفت كه وی در سطح بینالمللی در مقام معلم و مدرس فلسفه مشهور است. سالمن در حال حاضر استاد صدساله كویینسی لی و استاد آموزشی ممتاز در دانشگاه آستین است. او دكترای خود را از دانشگاه میشیگان اخذ كرد و در دانشگاههای پرینستون، پیتسبرگ و كالیفرنیا تدریس داشته است. وی مولف بیش از ٤٠ كتاب از جمله كتابهای زیر است: آشنایی با فلسفه، تاریخ مختصر فلسفه، شور و هیجان، درباب روح هگل، درباب عشق، فراتر از فرجام، اخلاق و فضیلت و...
قابل ذكر است كه این كتاب از ١١ فصل تشكیل شده است كه نام این فصول به این قرار است: فلسفه ورزیدن، اندكی منطق، پرسشهای فلسفی، معنای زندگی، خدا، ماهیت واقعیت، جستوجوی صدق، خود، آزادی، اخلاق و زندگی خوب، عدالت و جامعه خوب، فلسفه-جنس، نژاد و فرهنگ و فصل یازدهم و آخر كتاب هم زیبایی نام دارد.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید