1394/8/11 ۱۰:۲۰
وزارت معارف و اوقاف، اعلانی در روزنامه ایران به تاریخ ٧ شهریور ١٣٠٢ خورشیدی منتشر کرد که دگرگونی نگاه حکومت و جامعه نسبت به یکی از بخشهای مهم حوزه طب و سلامت مردم جامعه ایران در آن روزگار را بیان میکند «به عموم آقایانی که داوطلب تحصیل اجازهنامه رسمی دواسازی هستند، اخطار میشود که اجازهنامه دواسازی فقط به اشخاصی داده میشود که یا تحصیلات خود را در مدرسه طبی (در کلاس دواسازی) به اتمام برسانند یا امتحان مخصوص این فن را در مدرسه مزبوره داده باشند و کسانی که دارای یکی از دو شرط فوقالذکر هستند به اخذ اجازهنامه مزبور نخواهند شد. و مخصوصا تقاضا میشود که به وسایل توصیه متشبث نشوند که ندارد».
مژگان جعفری: وزارت معارف و اوقاف، اعلانی در روزنامه ایران به تاریخ ٧ شهریور ١٣٠٢ خورشیدی منتشر کرد که دگرگونی نگاه حکومت و جامعه نسبت به یکی از بخشهای مهم حوزه طب و سلامت مردم جامعه ایران در آن روزگار را بیان میکند «به عموم آقایانی که داوطلب تحصیل اجازهنامه رسمی دواسازی هستند، اخطار میشود که اجازهنامه دواسازی فقط به اشخاصی داده میشود که یا تحصیلات خود را در مدرسه طبی (در کلاس دواسازی) به اتمام برسانند یا امتحان مخصوص این فن را در مدرسه مزبوره داده باشند و کسانی که دارای یکی از دو شرط فوقالذکر هستند به اخذ اجازهنامه مزبور نخواهند شد. و مخصوصا تقاضا میشود که به وسایل توصیه متشبث نشوند که ندارد». این «وسایل توصیه» برای رعایت نکردن قانون که وزارت معارف درباره توسل به آن اخطار داده است، از موضوعات جذاب تاریخ معاصر ایران در حوزه سلامت و پزشکی به شمار میآید. عیسی صدیق، کارگزار خوشنام حکومتی در دوره پهلوی اول دراینباره روایتی جالب دارد که از قضا چگونگی رویارویی ایرانیان در برابر پدیدههای تازه تمدنی همچون دواسازی به شیوه نوین را نیز به تصویر میکشد. او در کتاب خاطرات، «یادگار عمر» به خوبی نشان میدهد، نوسازی طبابت بهویژه دواسازی در ایران چگونه انجام پذیرفته و چه مسیری را از سر گذرانده است «پس از تأسیس مدارس [در ماموریت گیلان از سوی وزارت فرهنگ به سال ١٢٩٩ خورشیدی] پرداختم به اجرای قوانینی که وزارت فرهنگ مقرر کرده بود یعنی قانون طبابت- آییننامه قانونی داروخانهها ... در لنگرود شخصی با لقبی مطنطن چون بقراطالحکماء به طبابت اشتغال داشت. در موقع ثبت اساسی پزشکان آن شهر رئیس دفتر من از او اجازهنامه پزشکی خواسته بود. وی مبلغی فیالمجلس به پوررسول [رئیس دفتر صدیق] تقدیم داشته بود تا از خواستن پروانه صرفنظر کند ولی وقتی فهمیده بود که مقصود اجرای قانون طبابت است نه گرفتن رشوه، از من وقت ملاقات خواست. بقراطالحکماء با چم و خم و چربزبانی بسیار و معذرت بیشمار خواست «هدیه»ای دهد و چون تذکر داده شد که مقصودی جز اجرای قانون در نظر نیست و چنانچه اجازهنامه طبابت دارد، باید ارایه دهد اجازه خواست سرگذشت حقیقی خود را بیان کند. خلاصه شرح حال او این بود که اجازهنامه طبابت ندارد- طب هم تحصیل نکرده است. شغل او آبداری نصرالسلطنه (محمدولی خان خلعتبری که بعدها ملقب به سپهدار اعظم شد) بوده و چند سال پیش به هنگام عبور نصرالسلطنه از لنگرود اسب آبدار رمیده وی را بر زمین افکنده و پایش شکسته و ادامه مسافرت غیرممکن گردیده است. از این رو نصرالسلطنه امر داده است تا آبدار در همانجا بماند و به طبابت اشتغال ورزد، زیرا هم سواد دارد و هم از گیاهان طبی چند عدد را میشناسد و از فواید گل گاوزبان و بنفشه و پرسیاوش و سنبلطیب و ترنجبین و عناب بیاطلاع نیست. برای اینکه طبابت او تسجیل شود، از طرف نصرالسلطنه لقب بقراطالحکماء نیز به او مرحمت شده بود. بقراطالحکماء دستخط نصرالسلطنه را ارایه و استشهادی هم نشان داد که معتمدین لنگرود رضایت خود را از او ابراز داشته بودند. چون معتمدین محل گفتند که در ظرف چند سال طبابت کسی از معالجه و مداوای او تلف نشده لذا از او تعهد گرفته شد که در ظرف سه ماه به وزارت فرهنگ مراجعه و اجازهنامه طبابت به دست آورد و الا پس از سه ماه از اشتغال به پزشکی خودداری نماید. البته به هر ترتیب بود، او به مقصود خویش نایل شد و اجازهنامه خود را به موقع ارایه داد». مساله طبابت به شیوه نوین و نیز موضوع داروسازی براساس روشهای علم جدید پزشکی، در سالهای پایانی دوره قاجار دگرگونیهایی بسیار از سر گذراند. جامعه ایران البته در همه زمینهها، این دگرگونیها را با روی باز نپذیرفت. در همین زمینه داروسازی، ویلم فلور، پژوهشگر تاریخ ایران در کتاب «سلامت مردم در ایران قاجار» مینویسد «پزشکانی که با داروهای غربی ستیز میکردند با عوامالناس محشور شدند که دلیل آن فقط اقتصادی نبود، بلکه جامعه همچنان که به سوی انتهای قرن نوزدهم میرفت، شاهد رشد یک روح ضدغربی در ایران بود. در نتیجه، زمانی که دکتر شوورین (رئیس بخش فارماکولوژی دارالفنون) یک خردهفروشی دارویی در تهران باز کرد، با یک تظاهرات شدید که احتمالا خودانگیخته بود، روبهرو شد». جامعه سنتی رو به تغییر ایران اما نتوانست چندان در برابر این پدیدههای تازه بایستد. براساس آنچه سالنامه دوم بلدیه گواهی داده است، در سال ١٣٠٨ خورشیدی، ١٣٨ مغازه شیمیدان یا همان داروسازی به شیوه نوین، در تهران فعالیت میکردند که محلههای بازار و ارگ به ترتیب با ٢٥ و ٢٤ مغازه بیشترین دواسازهای مدرن را در خود جای داده بودند. نکته جالب اینکه محله شهر نو که در زمره منطقههای فقیر پایتخت به شمار میآمد، هیچ مغازه شیمیدانی نداشت.
منبع: روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید