عبدالله کوثری: بسیاری کلنل را نمی‌شناسند

1394/8/9 ۱۲:۴۷

عبدالله کوثری: بسیاری کلنل را نمی‌شناسند

عبدالله کوثری گفت: در مشهدی که قبر کلنل در آن است و تمام اتفاقات مربوط به او در همین جا افتاده، بسیاری کلنل را نمی‌شناسند. در حاشیه رونمایی کتاب «کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی در ایران» نوشته‌ استفان کرونین با ترجمه عبدالله کوثری که در محل گالری رادین برگزار شد، مترجم این کتاب اظهار کرد: چند نکته، مسئله کلنل را برای اهل تاریخ به یک مسئله ماندگار تبدیل می‌کند. یکی از مهم‌ترین آنها، جوان بودن کلنل و مرگ فجیع اوست و دیگری پاکی کلنل است که آن را می‌توان به سیاوش تشبیه کرد. ما در تاریخ مان چهره سیاوش‌وار کم نداشتیم و کلنل یکی از آن‌هاست.

 

 

عبدالله کوثری گفت: در مشهدی که قبر کلنل در آن است و تمام اتفاقات مربوط به او در همین جا افتاده، بسیاری کلنل را نمی‌شناسند.

 در حاشیه رونمایی کتاب «کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی در ایران» نوشته‌ استفان کرونین با ترجمه عبدالله کوثری که در محل گالری رادین برگزار شد، مترجم این کتاب اظهار کرد: چند نکته، مسئله کلنل را برای اهل تاریخ به یک مسئله ماندگار تبدیل می‌کند. یکی از مهم‌ترین آنها، جوان بودن کلنل و مرگ فجیع اوست و دیگری پاکی کلنل است که آن را می‌توان به سیاوش تشبیه کرد. ما در تاریخ مان چهره سیاوش‌وار کم نداشتیم و کلنل یکی از آن‌هاست.

او در تشریح انگیزه‌اش از ترجمه این کتاب بیان کرد: من از چهارده – پانزده‌سالگی با خواندن دو کتاب تاریخ مشروطه و تاریخ هجده‌ساله آذربایجان نوشته‌ کسروی وارد وادی مشروطه شدم. سال 41، کتاب سیدعلی آذری به نام انقلاب بی رنگ یا قیام کلنل محمدتقی خان پسیان به دستم رسید. شناخت کلنل و ماجراهایی که از سرگذراند و مرگ فجیع‌ او، روی یک کودک شانزده – هفده‌ساله بسیار تاثیر گذاشت.

کوثری درباره شعری که در مقدمه‌ کتاب آورده، توضیح داد: در مقدمه این کتاب شعری گذاشتم تا یادی از نوجوانی خود کرده باشم و به نظرم این شعر می‌تواند فضای مرگ کلنل و آنچه را بر او گذشته نشان دهد.

مترجم کتاب «کلنل پسیان» درباره مستندات به‌دست‌آمده از کلنل محمدتقی‌خان پسیان، گفت: در دهه 50 و بعدها در دهه 60، چندین گزارش مستند خوب راجع به کلنل منتشر شد. یکی از آنها، گزارش سرکنسول انگلیس بود که پایه همین کتاب است. یکی دیگر از آنها، مجموعه تلگراف‌های کلنل با امیر شوکت الملک در بیرجند بود، که مهرداد بهار با مقدمه‌ای بسیار مفصل و سودمند آن را منتشر کرد. و دیگری جزوه‌مانندی بود که در سال 1306 در برلن چاپ شد. این رساله دفاعیه کلنل در مورد آنچه در آغاز ورودش به مشهد بر او رفته است، بود.

عبدالله کوثری در مورد دیگر قیام‌های همزمان با کلنل، اظهار کرد:همزمان با کلنل، دو حرکت مهم دیگر در ایران وجود داشت؛ یکی قیام خیابانی در آذربایجان و دیگری قیام جنگل به رهبری میرزا کوچک خان بود. این سه حرکت روی هم رفته، به نظر من، از یک جهت، دنباله و یا زاییده انقلاب مشروطه هستند.

او با تاکید بر اهمیت انقلاب مشروطه اظهار کرد: قیام مشروطه یکی از مهم‌ترین و پرمعنی‌ترین حرکت‌های سیاسی اجتماعی ایران در صد و چند سال اخیر بود. منتها وقتی می‌گوییم قیام یا انقلاب مشروطه، منظورمان فقط سال 1324 ه.ق و یا سال 1284 ه.ش، که این انقلاب به ثمر می‌رسد و فرمان مشروطیت امضا می‌شود، نیست. به نظر من، انقلاب مشروطه و بُعد مهم آن، که ماندگارتر از تاثیرات سیاسی بود، حرکتی بود که از نیمه عصر ناصرالدین شاه شروع شد.

کوثری افزود: بسیاری از افراد در همان وقت و حتی امروز مطرح می‌کنند که مملکت فردوسی، حافظ، سعدی و بوعلی سینا چرا باید به سمت دیگری، برگردد. دلیل آن واضح است؛ چرا‌که مملکت حافظ و بوعلی سینا، دیگر مثل سابق نبود. شما پارلمان را نمی‌توانستید از مولوی و ملاصدرا بیاورید. مطبوعات را نمی‌توانستید از سعدی بیاورید. پس این تجددگرایی لااقل از نظر من چیز بیهوده‌ای نبوده است.

این مترجم درباره دستاوردهای دوره‌ مشروطه گفت: آغاز ترجمه و فلسفه جدید غرب از این دوره است. ما از این دوره است که به نوعی تلاش می‌کنیم پا به جهان معاصر خود بگذاریم. واقعیت این است که ما در جهان معاصر نبوده‌ایم. اینکه من می‌گویم انقلاب مشروطه فقط آن دوره نیست، به این دلیل است که فرهنگ‌سازی ناشی از آن بسیار مهم‌تر است. آنچه بعدها در عرصه فرهنگی، خواه در بُعد سیاسی و خواه در ادبیات، به دست آمد، از همین جا سرچشمه می‌گیرد. ما داستان، نمایشنامه‌نویسی و نقد را از همین جا داریم، پس میراث بزرگی از این حرکت به دست آمده ‌است.

او ادامه داد: امروزه خیلی‌ها می‌گویند انقلاب مشروطه شکست خورده است. اینها یک مسئله مهم را نادیده می‌گیرند و آن میراث فرهنگی انقلاب مشروطه است. فرهنگ نه به معنای ادبیات بلکه به معنای فرهنگی سیاسی که برای ما به ارمغان آورد. و این فرهنگ، مهم‌ترین دستاوردی بود که جامعه را وارد تفکری جدید کرد. بدون این حرکات، بدون رسالاتی که ترجمه شد، شما به اصلاحات دوره رضاشاه نخواهید رسید. البته باید این اصلاحات را از شخصیت دیکتاتور او جدا کرد. چون این حرکات به دست کسانی سامان گرفت که زاده مشروطه بودند. همه، جوانانی بودند که به مشروطه باورمند بودند. دانشگاه، مدرسه و آموزش نوین، فکر اینها بود.

عبدالله کوثری در خصوص شخصیت کلنل اظهار کرد: جوان بیست‌وهشت‌ساله‌ای که 12 سال است وارد کار شده است. حتی نمی‌گذارند دوره دانشکده افسری وقت را تمام کند. چون آدم بااستعداد و باعرضه‌ای بود، او را از همان اواخر کار دنبال ماموریت‌های سخت می‌فرستند و او در همه‌ آنها موفق است. از حدود بیست‌وهشت‌سالگی سرهنگ و بعد از آن کلنل می‌شود. چنین آدمی را به خراسان آشوب‌زده می‌فرستند. در آن دوره خراسان دست چند تن از یاغی‌های محلی است و هرکدام یک‌سری تفنگچی دور خود جمع کرده است. او خراسان را ظرف چهار ماه امن می‌کند.

وی افزود: کلنل انسانی بود که لااقل دو زبان را می‌دانست؛ آلمانی و فرانسه. این افسر خشن، لامارتین و تاگور ترجمه می‌کرده و نوازنده پیانو بوده است. این وجوه کلنل او را به یک انسان دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند.

کوثری درباره مسئله قوام و کلنل پسیان گفت: مسئله کلنل، شخص قوام به معنای یک فرد نبوده است. چیزی که کلنل را بری می‌کند، مسئله فساد قوام است؛ فسادی که هم خود او و هم محمدحسین میرزای قاجار، که رئیس ژاندارمری پیش از کلنل بوده و داماد برادر قوام نیز هست، ایجاد کرده بودند.

او ادامه داد: وقتی سیدضیاء به کلنل تلگراف می‌کند که والی را دستگیر و اموالش را مصادره کن، و او را تحت الحفظ به تهران بفرست، کلنل از این موضوع خوشحال می‌شود. با خشونت تمام، قوام را می‌گیرد و اسبهایش را جلو چشمانش داغ می‌زند و او را تحت الحفظ به تهران می‌فرستد و خودش به حکم دولت، درآنجا تحکم می‌کند. 90 روز بعد، قوام نخست‌وزیر می‌شود و فاجعه کلنل از همین جا آغاز می شود. اولین خواسته‌ای که کلنل دارد این است که امنیت افسرهایش تامین شود و اینکه بگذارند در امنیت کامل از ایران برود اما این خواسته‌ او را رد می‌کنند.

او درباره شکست کلنل و سرانجام کار او، بیان کرد: کلنل را ایلات خراسان می‌کشند؛ سردار معزز بجنوردی و قهرمانلوها نیرو می‌شوند و می‌آیند و کلنل هم عملا باخته بوده و نیروهایش همگی پراکنده بودند. بنابراین با عده قلیلی به جنگ می‌رود و شکست می‌خورد و کشته می‌شود و رضا خان دست خودش را از این مسئله پاک می‌کند.

کوثری در پایان گفت: کلنل انسانی بود که اگر می ماند، در مقام یک انسان متجدد می‌ماند. او در مدت کوتاهی که در مشهد بود، هر حرکتی که انجام می‌داد، درست مطابق با قانون مشروطه و تجددطلبی بود. ایجاد مدارس، بیمارستان، بریدن دست طفیلی‌ها و تمام کارهای او در جهت قانون مشروطه و مشروطه‌خواهی بوده است.

منبع: ایسنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: