1394/8/3 ۱۰:۳۹
در تاریخ هر قوم و ملتی، لحظههایی حساس و بحرانی هست كه میتوان از آنها با عنوان نقاط عطف یاد كرد. این رخدادها در لحظه لحظه حیات هر روزه مردمان به نحو آشكار و مضمر حضور دارند و نقشآفرینی میكنند، خواه به این اثرگذاری آگاه باشند یا خیر. واقعه عاشورا برای شیعیان به طور عام و ایرانیان بیشك یكی از این نقاط عطف است. از همین روست كه بازخوانی این واقعه از سوی شیعیان همواره محل اعتنا و حایز اهمیت بوده است. روایتهای واقعه عاشورا چه در سطح مقاتلی كه از همان ابتدا نوشته شده (قدیمیترین روایت در مقتل ابن مخنف(١٥٧) است) و چه در تراز آثار تحلیلی كه به ویژه در یك سده اخیر به هدف واكاوی علل و عوامل شكلگیری واقعه عاشورا و پیامدهای آن نوشته شدهاند، همچنان كه روشنگر وجوه و ابعادی از خود این رویداد بودهاند، نشاندهنده زمینه و زمانهای نیز هستند كه این آثار در آنها نگاشته شده است.
عاشـورا تجربه زیسته همه شیعیان
محسن آزموده: در تاریخ هر قوم و ملتی، لحظههایی حساس و بحرانی هست كه میتوان از آنها با عنوان نقاط عطف یاد كرد. این رخدادها در لحظه لحظه حیات هر روزه مردمان به نحو آشكار و مضمر حضور دارند و نقشآفرینی میكنند، خواه به این اثرگذاری آگاه باشند یا خیر. واقعه عاشورا برای شیعیان به طور عام و ایرانیان بیشك یكی از این نقاط عطف است. از همین روست كه بازخوانی این واقعه از سوی شیعیان همواره محل اعتنا و حایز اهمیت بوده است. روایتهای واقعه عاشورا چه در سطح مقاتلی كه از همان ابتدا نوشته شده (قدیمیترین روایت در مقتل ابن مخنف(١٥٧) است) و چه در تراز آثار تحلیلی كه به ویژه در یك سده اخیر به هدف واكاوی علل و عوامل شكلگیری واقعه عاشورا و پیامدهای آن نوشته شدهاند، همچنان كه روشنگر وجوه و ابعادی از خود این رویداد بودهاند، نشاندهنده زمینه و زمانهای نیز هستند كه این آثار در آنها نگاشته شده است. كروچه، مورخ ایتالیایی مینویسد كه هر تاریخی تاریخ معاصر است. یك تعبیر این بیان آن است كه هر روایت تاریخی،
بر اساس اقتضائات و لوازم و مفروضات و پیش فرضهای خود مورخ شكل میگیرد و در نتیجه در هر نگاه تاریخی، بر اساس آنكه بر چه مفروضاتی استوار باشد، برخی از وجوه آن واقعیت تاریخی برجسته میشود.
نگرشهای جدید به رخداد كهن
در یك سده گذشته به خصوص بعد از مشروطه و همسو با تحولات عمیقی كه در فرهنگ و تمدن ایرانی به واسطه مواجهه جدی با تجدد رخ داده، روایتهای روز واقعه نیز با تحولات اساسی مواجه بوده است. مهمترین این تغییرات در سطح نوع نگاهی است كه تحلیلگران معاصر اعم از دینداران یا محققان دانشگاهی یا روشنفكران به حادثه روز كربلا داشتهاند. به عبارت دیگر همسو با رواج نگرشهای انتقادی، روششناسیهای تحلیلی جدید، گسترش مفاهیم نو و ورود ایدئولوژیها و جهانبینیهای سیاسی- فرهنگی-فكری تازه از یك سو و سرعت گرفتن تحولات سیاسی و اقتصادی و تحول همه وجوه معرفت سنتی از جمله معرفت دینی از سوی دیگر، نگاهها به واقعه عاشورا و علل و عوامل آن و پیامدهایش نیز دگرگون شده است و محققان و روشنفكران و دینداران معاصر كوشیدهاند مطابق با این تحولات خوانشهایی نو و متناسب با زمانه از این رویداد ارایه دهند.
مدرن یا سنتی
به طور كلی تحلیلهای صورت گرفته از قیام عاشورا را میتوان به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم كرد. این تقسیمبندی از آن روست كه اولا در رویكردهای سنتی ملاحظات انتقادی مدرن نسبت به متون، وقایع، روایتها صورت نمیگیرد و ثانیا تحلیل وقایع در رویكردهای سنتی بر اساس عناصر متعال «transcendent»
و مسائلی چون اراده الهی و... صورت میپذیرد در حالی كه تحلیل مدرن درونماندگار (immanent) و از همین رو « زمینی و زمانی «secular» است و ثالثا تحلیلهای سنتی عمدتا درون دینی و مبتنی بر مفروضات دینی (اصول دین) و حتی مذهبی است در حالی كه تحلیل مدرن برون دینی است و نسبت به این مفروضات خنثی است و به تعبیر پدیدارشناسان آنها بین الهلالین قرار میدهد و رابعا در تحلیلهای مدرن، تحلیلگر از ابزارهای روش شناختی و مفاهیم مدرن بهره میجوید و معمولا نسبت به روش پژوهش آگاه است (البته همیشه چنین نیست مثل مورد شریعتی و شهیدمطهری كه هر دو اگرچه تحلیلهایی مدرن ارایه میدهند، بر لوازم آن اشاره نمیكنند). همچنین در این تقسیمبندی باید در نظر گرفت كه اولا به هیچ عنوان این تقسیم بندی ارزشگذارانه نیست، یعنی به معنای برتری روشهای مدرن بر سنتی و بالعكس نیست و هیچ یك از این تحلیلها چنان كه اشاره شد، ناسخ دیگری نیست و هر كدام از این دسته از تحلیلها را باید به تعبیر ویتگنشتاین در عرصه بازی زبانی خاص خودش داوری كرد و ثانیا این تقسیمبندی اگرچه در بیشتر مواقع منطبق بر نظم زمانی است (یعنی مدرنها معاصرتر با ما هستند) اما بدان معنا نیست كه تحلیلهای گذشتگان بهرهای از عناصر مدرن نبردهاند یا در زمانه ما تحلیلهای سنتی صورت نمیگیرد و ثالثا اینكه این تقسیم بندی صرفا برای سهولت شناخت است، وگرنه در بیشتر موارد تحلیلهای واقعا موجود همزمان از عناصر سنتی و مدرن بهرهمند هستند.
نگاه پارساشناسانه
حسین كشتی نجات است
نگاه پارساشناسانه (hagiologic) نگرشی كاملا سنتی و در چارچوب درون دینی معنا پیدا میكند و در آن تا جایی كه ممكن است، دلالتهای زمینی و زمانی واقعه نادیده گرفته میشود. این تفسیر عاشورا را به شیوه تذكره الاولیاهای سدههای میانه روایت میكند و هدف نهایی آن همچون هدف نهایی دین كمال انسان و اعتلای اوست. هدف از تذكره یاد عاشورا نیز در این رویكرد ثواب بردن مومنان عنوان شده است و به همین دلیل چندان كاری به وقایع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ندارد و آنها را فرع بر ماجرا عنوان میكند. روضه الشهدای ملاحسین كاشفی (٩١٠-٨٤٠ ه. ق.) نمونه بارز این تفاسیر است كه در آن رخدادهای ماوراءالطبیعی درباره عاشورا روایت میشود و چندان پایبند واقعیتهای محسوس طبیعی نیست. در این كتاب و آثاری چون آن مثل «كتاب الاسرار شهادت» (محمدتقی بروجردی) و «ناسخ التواریخ» (محمدتقی سپهر،
١٢٩٧-١٢١٦) داستانهای غلوآمیز و باورناپذیر درباره عاشورا و وقایع آن بیان میشود كه بعدها توسط برخی مثل شهیدمطهری و صالحی نجفآبادی تحت عنوان تحریفات مورد انتقاد واقع شدند. نگاه درون بینانهتر به این آثار با همدلی بیشتری به آنها مینگرد و آنها را متناسب با دینداری عرفی و بر اساس آن میفهمد. (اصطلاح روضه خوانی امروز از رواج خوانش كتاب كاشفی در عصر صفویه در مراسم عزاداری امام حسین(ع) ناشی شده است).
نگاه كلامی- شیعی:
حماسه حسینی با هدف اصلاح امت پیامبر(ص) است
این تفسیر كه البته عمدتا از جانب محققان معاصر شیعه مثل شهید مطهری صورت گرفته هم چنان در چارچوب مفروضات دینی و مذهبی مثل حقانیت اسلام و امور غیبی و عصمت ائمه(ع) باقی میماند، اما میكوشد بر مبنای اصول دینی، واقعه عاشورا را در چارچوب كلام شیعی و فقه اجتهادی تحلیل كند. در این نگاه هدف امام حسین(ع) در خروج از مدینه اصلاح دین پیامبر (ص) و امر به معروف و نهی از منكر (با توجه به بیانات خود آن حضرت) بیان میشود. در این مسیر باید وقایع سیاسی و اجتماعی و انحرافاتی را كه از صدر اسلام صورت گرفته و ناحقیهای كه در حق امامان شیعه (امام علی(ع) و امام حسن(ع)) رخ داده ارزیابی كرد. در این نگاه حركت امام حسین(ع) الگوی رفتارهای بعدی را به شیعه راستین آن حضرت نشان میدهد و معیاری برای جداسازی سره از ناسره و حق از باطل معین میشود. در رویكرد كلامی- شیعی عزاداری برای امام حسین(ع) وسیلهیی صرفا برای كسب ثواب نیست، بلكه مقدمهیی برای ورود به فهم عمیقتر این حركت و نماد و نشانه اعتراض شیعه علیه حاكمان جور و ستم زمانه است. به همین دلیل در این نگاه غلو مقام ائمه(ع) به طور عام و نسبت دادن اقدامات محیرالعقول به امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا به طور خاص پسندیده نیست و باید روایات عاشورا را از این «تحریف»های آگاهانه یا ناآگاهانه زدود. نگاه شهید مرتضی مطهری در كتاب سه جلدی حماسه حسینی بیانگر اصلی این نگاه است. البته این نگاه در نقد رویكرد صرفا مدرن (سكولار) كه هدف خروج امام را تاسیس حكومت اسلامی میداند، سعی نمیكند از مفروضات دینی مثل علم لدنی امام بهره بگیرد، بلكه میكوشد با استفاده از منطق درونی روایات نشان دهد كه انگیزه خروج امام چنان كه آمد پیش گرفتن حقطلبی تا پای جان و تا آخرین قطره خون بوده است. (رجوع شود به نقدهای شهید مطهری بر شهید جاوید صالحی نجف آبادی و پاسخهای صالحی نجف آبادی و بحثهای متنوعی كه در این باره صورت گرفته است).
نگاه جامعه شناختی- سیاسی
هدف شهید جاوید تاسیس حكومت دینی بود
این رویكرد اگرچه توسط مومنان و شیعیانی معتقد صورت گرفته اما محققان آن كوشیدهاند به لوازم تحقیق مدرن پایبند باشند و مفروضات نگاههای سنتی را در پرانتز بگذارند و با استفاده از ابزارهای روش شناختی و مفهومی مدرن مثل جامعهشناسی یا علوم سیاسی، به تحلیل واقعه عاشورا بپردازند. كتاب شهید جاوید (١٣٤٩) اثر نعمتالله صالحی نجفآبادی (١٣٨٥-١٣٠٢) مهمترین نماینده این نگاه است. در این كتاب نویسنده كوشیده فارغ از مباحث اعتقادی و با در نظر آوردن شرایط سیاسی و اجتماعی دوران اولیه حكومت بنیامیه به تحلیل قیام عاشورا بپردازد. از نگاه صالحی نجف آبادی هدف اصلی خروج امام حسین(ع) تاسیس حكومت بوده كه به دعوت اهل كوفه برای بیعت صورت گرفته است، در این دیدگاه علت اینكه امام در این مقطع بیعت اهل كوفه را میپذیرد، ضعف حكومت یزید در مقایسه با ضعف حكومت معاویه بوده است. البته بعدا كه امام متوجه پیمان شكنی كوفیان میشود، قصد جلوگیری از جنگ را دارد كه با پیشنهاد ناروای یزید و ابن زیاد مبنی بر پذیرش بیعت مواجه میشود برای نپذیرفتن ذلت، مسیر پر افتخار شهادت را برمیگزیند. این دیدگاه همچون نگرش پیشین به نقد نگرشهای غلوآمیز دست مییازد و معتقد است كه برای تحلیل واقعه عاشورا باید انگیزههای سیاسی و اجتماعی را در نظر گرفت و آن را با توجه به رسالتی كه دین در دنیا به عهده دارد، سنجید. به این دیدگاه البته نقدهای تندی نیز وارد آمده است. گفته میشود خود صالحی نجفآبادی میگفت: «افتخار میكنم كه كتابی نوشتهام كه بیش از ٤٠ ردیه بر آن نگاشتهاند». مرحوم آیتالله مشكینی و مرحوم آیتالله منتظری از مدافعان آن بودند و مرحوم شهید مطهری از منتقدان جدی.
كتاب دیگری كه نماینده رویكرد جامعه شناختی- سیاسی است، حسین وارث آدم نوشته علی شریعتی است كه همچون دیگر آثار ایشان بر مبنای سخنرانیهایی در عاشورای حسینیه ارشاد منتها توسط خودشان در سال ١٣٤٩ نوشته شده است. این كتاب واقعه عاشورا را با نگاهی سیاسی (از منظر سیاست روز) ارزیابی میكند. برخی البته عنوان نگاه شریعتی را رویكردی حماسی خواندهاند، زیرا در آن بر جنبههای حماسی قیام امام حسین(ع) و سویههای ظلم ستیزانه آن با بیانی كوبنده و ادبی تاكید كرده است. نگاه شریعتی به واقعه كربلا همچون تفسیری كه از سایر وقایع (مثلا دوران خلافت امام علی(ع)) و چهرههای تاریخ اسلام (مثل ابوذر و حضرت فاطمه(س) و...)، همچنین میكوشد از خوانش صرف و قرائت رویداد فراتر رود و كاركردی سیاسی-اجتماعی بیابد. به عبارت دیگر شریعتی میخواهد با خوانشی پرشور از این وقایع و چهرهها، آنها را به منبع الهامی برای شیعیان معاصر بدل سازد. جمله معروف «آنان كه رفتند كاری حسینی كردند و آنان كه ماندند باید كاری زینبی كنند، وگرنه یزیدی اند» (تاكید از نگارنده) به خوبی گویای روحیه و منش خوانش شریعتی است.
نگاه جامعه شناختی-تاریخی
قیام حسین (ع) در بستر تاریخ پس از رسول (ص) قابل درك است
این نگاه عمدتا در آثار مورخان و تاریخنگاران معاصر رواج دارد و دو نمونه از بهترین این آثار را میتوان «قیام حسین(ع) پس از ٥٠ سال» نوشته سید جعفر شهیدی و تاملی در نهضت عاشورا نوشته رسول جعفریان نام برد. ویژگی تحلیل جامعه شناختی-تاریخی رویكرد آكادمیك آن است. در این رویكرد كوشش میشود واقعه عاشورا در متن مناسبات سیاسی و تاریخی جامعه و دولت عربستان در سالهای پس از رحلت پیامبر (ص) بررسی شود. سید جعفر شهیدی در كتاب مذكور به بررسی خلق و خوی قبیلهای اعراب میپردازد و نشان میدهد كه اختلافات قومی میان قبایل عدنانی و قحطانی و میان بنیامیه و بنیهاشم چگونه به تشدید اختلافات پس از پیامبر(ص) دامن زد. بر این تحلیل میتوان بحران خلافت و جانشینی را نیز افزود كه موجب اعتراضها و شورشها و آشوبها پس از هر یك از خلفای راشدین میشد.
اوج این اعتراضها بعد از مرگ معاویه و در نتیجه بدعتگذاری به واسطه جانشین خواندن فرزندش یزید به عنوان خلیفه بود. این بدعتگذاری گذشته از آنكه فینفسه خطرناك بود، از جنبههای مختلف نیز مشكل داشت، اولا یزید فرد ذیصلاحی نبود و نمیتوانست اعتماد عموم مسلمان را جلب كند، ثانیا مدعیان خلافت در خود بنیامیه نیز كم نبودند و ثالثا اینكه مخالفانی جدی در برابر او حضور داشتند كه در راس ایشان حضرت امام حسین(ع) نواده پیامبر (ص) و رییس خاندان متنفذ بنیهاشم بود كه یك سال پیش از آن و در سالهای پایانی عمر معاویه خطبههای تندی علیه او و انحرافاتی كه در حكومت ایجاد كرده، ایراد كرده بود. یزید كه به هیچ عنوان از سیاستورزی پدرش بهره نبرده بود، سعی كرد به زور از امام حسین(ع) و چهار تن دیگر كه با او بیعت نكرده بودند، بیعت بگیرد. امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر به مكه پناه آوردند. از دیگر سو كوفیان با نامههای فراوان از امام حسین(ع) اعلام حمایت كردند.
امام حسین(ع) ابتدا مسلم بن عقیل را جهت تحقیق به كوفه فرستاد. مسلم در ابتدا با حمایت مردم كوفه مواجه شد، اما وقتی یزید عبیدالله را به امارت كوفه منصوب كرد و او با حیله و با لباس مبدل به كوفه وارد شد و به سركوب مسلم و یاران اصلی امام حسین(ع) پرداخت، كوفیان از حمایت امام حسین(ع) سر باز زدند و به ایشان خیانت كردند و در نهایت نیز ابتدا با اعزام سپاه حربن یزید ریاحی از سوی عبیدالله برای بستن راه امام حسین و یارانش و سپس اعزام لشكر گران عمربن سعد و كوفیان و در نهایت اعلام اولتیماتوم یزید به واسطه شمر بن ذیالجوشن، چارهای برای امام(ع) جز شهادت نماند. پس از واقعه عاشورا البته قیامهای متعددی خواه به هواخواهی از این قیام و خواه به دلیلی ظلم و ستم بنیامیه یا درگیری بر سر جانشینی صورت گرفت، از جمله قیام توابین (٦٤ هجری) به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی، قیام مختار ثقفی (٦٦)، اعلام خلافت عبدالله بن زبیر، قیام مردم مدینه و واقعه حره، قیام زید بن علی(ع)، قیام یحیی بن زید و... بنابراین در نگاه تاریخی واقعه عاشورا باید در متن كشمكشهای جامعه عرب پس از آن ارزیابی كرد، با این تاكید كه زنده ماندن این قیام در میان قیامهای متعددی كه برشمردیم، به خصایص آن از جمله به قدرت گرفتن جایگاه والای امام حسین(ع) سومین پیشوای شیعیان و نواده پیامبر اكرم (ص) در میان عموم مسلمانان، ستمكاری و بدنامی بنیامیه خواه آل ابی سفیان و خواه آل مروان، گرایش جدی ایرانیان به شیعه، ویژگیهای منحصر به فرد سیاست ورزی ائمه شیعه و... ارتباط مییابد.
در پایان تاكید بر این نكته ضروری است كه روایتهای اهل تشیع از واقعه عاشورا به مثابه رخدادی كه همچون غدیرخم و سقیفه نقشی اساسی در تاریخ تشیع دارد، در هر زمان به معنای همزیستی شیعیان با امام شان نیز هست و ایشان به لحاظ اعتقادی و اندیشهیی گزیر و گریزی ندارند از آنكه تا جایی كه شیعه هستند، موضع خود را درباره آن روشن كنند. این اعلام موضع نیز چنان كه در صدر سخن آمد، بیش و پیش از هر چیز روشنگر وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی معاصر ایشان است.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید