در غفلت از مناسبات قدرت

1394/7/28 ۰۹:۲۷

در غفلت از مناسبات قدرت

نشست بررسی خلق‌وخوی ایرانیان به تازگی در ادامه سلسله نشست‌های تاریخی موسسه فرهنگی، هنری آپ‌آرت‌مان، برگزار شد. در این نشست مقصود فراستخواه و فاطمه صادقی به زمینه‌كاوی تاریخی و اجتماعی ایرانیان پرداختند. مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی، تالیف‌هایی در حوزه جامعه‌شناسی ایران داشته و تحصیلات دانشگاهی او در رشته‌های فلسفه، الهیات و برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی است و به تازگی كتابی با عنوان «ما ایرانیان» را به رشته تحریر درآورده است

 

گزارش از نشست بررسی خلق ‌وخوی ایرانیان، با سخنرانی مقصود فراستخواه و فاطمه صادقی

عاطفه شمس: نشست بررسی خلق‌وخوی ایرانیان به تازگی در ادامه سلسله نشست‌های تاریخی موسسه فرهنگی، هنری آپ‌آرت‌مان، برگزار شد. در این نشست مقصود فراستخواه و فاطمه صادقی به زمینه‌كاوی تاریخی و اجتماعی ایرانیان پرداختند. مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی، تالیف‌هایی در حوزه جامعه‌شناسی ایران داشته و تحصیلات دانشگاهی او در رشته‌های فلسفه، الهیات و برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی است و به تازگی كتابی با عنوان «ما ایرانیان» را به رشته تحریر درآورده است. وی در این كتاب خلقیات ایرانیان، ضعف‌ها و راه‌حل‌های رفع آن را با نگاهی علمی مورد واكاوی و مطالعه قرار داده است. فراستخواه كه اكنون در دانشگاه‌های تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی و آزاد اسلامی تدریس می‌كند به همراه فاطمه صادقی، محقق و مدرس جامعه‌شناسی سیاسی، خلق‌وخوی مردم ایران را در گذر از تاریخ مورد بررسی قرار دادند. صادقی با بیان اینكه مفهوم ایران و ایرانیان مفاهیم جدیدی هستند كه از زمان شكل‌گیری ناسیونالیسم مطرح شده‌اند، گفت كه نمی‌توان این مفاهیم جدید و برساخته را به كل تاریخ تعمیم داد و تاریخ را بر اساس آنها بازخوانی كرد. این یكی از مسائلی است كه امروز با آن مواجه بوده و پیامدها و تبعات آن را نیز شاهد هستیم. وی همچنین تاكید بر اخلاق و خلقیات ایرانی به عنوان تنها عامل تغییر را موجه ندانست. در ادامه، فراستخواه به تحقیقات مارگارت مید درباره ایران اشاره كرده و گفت كه ما جامعه‌ای هستیم با انتظار اخلاقی بالا اما امید اخلاقی پایین، یعنی همگی كمال‌طلب هستیم اما همگی نیز می‌دانیم توان آن را نداریم. بنابراین نمی‌توانیم تداوم، توسعه، غنا، پایداری، انباشت، بلوغ و انتقال دستاوردهای‌مان را داشته باشیم. وی افزود: من در این كتاب، پیشنهاد كرده‌ام جامعه‌ای باشیم توفیق طلب و توفیق‌ساز. یعنی بخواهیم خوب باشیم و آن شرایط توفیق را مهیا كنیم. در این میان نهادهای همسایگی، محلی، مدنی، صنفی، سیاسی، ان‌جی‌اویی به همراه كنش، ارتباطات و یادگیری از طریق عمل می‌توانند شرایط ما را بهبود ببخشد.

 

ژانر خلق و خوی ایرانی عاری از مناسبات قدرت نیست

فاطمه صادقی، محقق و مدرس جامعه‌شناسی، كتاب «ما ایرانیان» فراستخواه را اثر ارزشمندی دانست كه ژانر خلقیات ایرانی را تا حد زیادی ارتقا داده است. وی با این مقدمه، مبنای بحث خود را بر «جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه» گذاشته و ادامه داد كتاب ما ایرانیان یكی از مظاهرخیلی خوب و نمودهای بسیار درخشان در حوزه جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه است. رهیافتی كه ما به آن رهیافت خلق و خوی ایرانیان می‌گوییم قریب ٥٠، ٦٠ سال است كه تكامل زیادی پیدا كرده و چاپ‌های متعدد كتاب‌هایی كه در این باب نوشته می‌شود نشان از اهمیت این ژانر دارد. بنابراین پرسش اصلی من نه آنقدرها بر خلق و خوی ایرانی بلكه بر ژانر یا نوع ادبی است كه می‌خواهد خلق و خوی ایرانی را مورد بحث قرار دهد و البته قصد من این است درباره این كتاب مشخصا به عنوان یكی از مظاهر جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبی كه به خلق و خوی ایرانی می‌پردازد، بحث كنم. چرا كه خلق و خوی ایرانی طیف بسیار متنوع و گسترده‌ای از آرا را دربرمی‌گیرد و حتی این روزها ورژن اعتدالی آن را نیز می‌بینیم اما بحث من بر جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه با نوع خاصی كه به ورژن خلقیات ایرانی می‌پردازد، متمركز است و معتقد هستم كتاب «ما ایرانیان» یكی از بهترین‌هایی است كه در این حوزه به رشته تحریر درآمده است. پرسش اصلی من این است كه جایگاه رهیافت خلق و خوی ایرانی در بین جامعه‌شناسی كجاست؟ تا چه حد در تثبیت خلق و خوهایی كه بنا دارد آنها را نقد كند دخالت كرده و در تثبیت و حفظ وضع موجود آنچنان كه هست، موثر است؟ این جامعه‌شناسی ویژگی‌های خاصی دارد اما به ویژه در چند سال اخیر در ایران هژمونی شده است. مقصود از جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه، مشخصا دهه اخیر است كه هر چه جلوتر می‌رویم به نظر می‌رسد هژمونیك‌تر می‌شود. به اعتقاد من رویكرد اصلاح‌طلبی به حوزه جامعه‌شناسی، خود بر مبنای یك سری ساز و كارهای قدرت سیاسی و تغییرات اجتماعی بنا شده است به همین دلیل در طیف جامعه‌شناسی و به ویژه جامعه‌شناسی سیاسی یا حتی علوم سیاسی می‌بینیم كه این ژانر تولیداتی دارد كه قابلیت بحث دارند. آثاری چون «جامعه‌شناسی خودمانی» حسن نراقی، «جامعه‌شناسی خودكامگی» علی رضاقلی، «فرهنگ سیاسی ایران» و «اقتدارگرایی در عهد قاجار» محمود سریع‌القلم، «خودمداری ایرانیان» حسن قاضی‌مرادی، «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت» كاظم علمداری و ده‌ها كتاب دیگر در بازار كم‌رونق كتاب در ایران، پر رونق بودن این ژانر را اثبات می‌كند. اثر دكتر فراستخواه با اینكه در این ژانر قرار می‌گیرد اما به لحاظ روش، نوع نوشتار، نتایج و همچنین مفروضات اصلا قابل قیاس با این آثار نیست. برای مثال در طیف بسیاری از این ادبیات نوعی ذات‌گرایی را مشاهده می‌كنید كه بیشتر معطوف به این است كه ژن ایرانی مشكلاتی دارد یعنی به عنوان مثال اقتدارگرا است، قانونمدار و قانون‌پذیر نیست و غیره. اتفاقا چنین امری پیش‌زمینه‌هایی دارد؛ یهودی مجارستانی به نام رافائل پاتای در كتاب «ذهن عرب» مشابه همین كاری را كه ما در ایران اغلب از آن با عنوان ذهن ایرانی یاد می‌كنیم، انجام داده كه بسیار گسترده بوده و تاثیرات سیاسی زیادی نیز داشته است. سیمور هرش، خبرنگار مطرح امریكایی، بعد از یازده سپتامبر دریافت كه كتاب رافائل پاتای كه در دهه ١٩٦٠ نوشته شده انجیل جمهوریخواهان است. یعنی آنها دقیقا بر اساس این كتاب، زندان‌های گوانتانامو را با شكنجه‌هایی برای اعتراف گرفتن از زندانیان عرب، خاورمیانه و جهان سوم سازمان می‌دادند. بنابراین، می‌توان گفت داستان خلقیات ما ایرانی‌ها، عرب‌ها و جهان سومی‌ها اصلا جنبه جدیدی نداشته هرچند در ایران از گذشته بسیار پررونق بوده است، از آثار جمالزاده گرفته تا «سازگاری ایرانی» مهندس بازرگان كه در این حوزه قرار می‌گیرد و ده‌ها اثر دیگر. اما خوشبختانه برخلاف ذات‌گرایی كه شما در طیف زیادی از مكتوبات این ژانر می‌بینید، «ما ایرانیان» دكتر فراستخواه از این ذات‌گرایی فاصله دارد. به تعبیر من، ایشان معتقد است ما یك ژنتیك اجتماعی داریم كه با ژنتیك ملیتی، هویتی و زیست‌شناسی تفاوت دارد و از طریق آموزش می‌تواند تغییر كند همچنان كه از طریق بسیاری از ساختارها، عاملیت‌ها و سازوكارها به ما منتقل می‌شود. بنابراین لایتغیر بودن مفهومی با عنوان ایرانیان و در نظر گرفتن یك هسته تاریخی كه در همه اعصار ثابت بوده است امكان‌پذیر نیست. از این جهت و نیز از لحاظ روش پژوهش، این اثر، كار متفاوتی به شمار می‌آید. برای روشن شدن این تفاوت كتاب «فرهنگ سیاسی» دكتر سریع‌القلم را مثال می‌زنم كه بسیار گویاست. این كتاب به نحوی ادامه تز «عقل و توسعه‌یافتگی» ایشان است و بعد به خاطر تشویقی كه شد «اقتدارگرایی ایرانی عهد قاجار» را نیز نوشت و به همین شكل ادامه دارد. اما پرسش نامه‌ای كه سریع‌القلم بر اساس آن «فرهنگ سیاسی» را نوشته بسیار جالب است. ایشان در واقع قصد داشته تز آلموند و وربا را توسعه دهد اما پرسشنامه‌ای از نخبگان یا اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها پر كرده كه سوالات آن به این شكل است؛ به نظر شما چرا ایرانی‌ها نمی‌توانند كار جمعی انجام دهند؟ به نظر شما چرا ما به طور مثال توانایی رعایت نوبت را نداریم؟ به نظر شما چرا ما قانونمدار نیستیم و... كسی كه كار جامعه‌شناسی انجام داده است یا كسی كه حتی كمی روش پژوهشی بداند، متوجه می‌شود كه اصلا سوال جهت‌دار است؛ از قبل فرضی را در نظر گرفته و بعد آن را از دل پاسخ كسی كه پرسشنامه را پر كرده بیرون می‌كشد. این اصلا تحلیل فرهنگ سیاسی نیست كه برای فرضی كه در ذهن خود دارید از دیگران تایید بگیرید. این شكل از تحقیق فاجعه است و جالب اینكه كتاب پشت كتاب چاپ می‌شود و متاسفانه به چاپ‌های متعدد نیز می‌رسد. سایر آثار این حوزه نیز همین وضع را دارند به طور مثال حسن نراقی در «جامعه‌شناسی خودمانی» ادعایی ندارد كه كار تجربی یا آماری انجام داده اما دعاوی او نه‌تنها تعمیم‌های تاریخی بلكه تعمیم‌های جامعه‌شناختی هستند كه از آدم تا خاتم را دربرمی‌گیرد. «خودمداری ایرانیان» نیز همین مشكلات را دارد. در قیاس با این آثاری كه برشمردم و تعداد آنها نیز بسیار زیاد است می‌توان گفت كار دكتر فراستخواه آبرویی به این ژانر بخشید و قابل ستایش است. این اثر نه‌تنها بسیاری از ادبیات‌های پیشین را از رده خارج خواهد كرد بلكه یك تحقیق جامعه شناختی است، هرچند من با این تحقیق مسائلی دارم.

 

صادقی، قسمت بعدی بحث خود را با توجه به متن كتاب «ما ایرانیان» آغاز كرد و گفت فرض من این است كه می‌خواهم بر اساس رویكرد خود كتاب و پیش‌فرض‌های آن جلو بروم چرا كه پیش‌‌فرض‌هایی در كتاب وجود دارد كه من اساسا با آنها موافق نیستم اما از آنها سریع می‌گذرم تا به روش شناختی نویسنده و اصل كتاب نزدیك شوم. یكی از این مفروضات كه سوای از جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه و خلقیات ایرانی، در بسیاری از كتاب‌های تاریخی نیز تكرار می‌شود این است كه ایرانیان همیشه در معرض تهاجم بوده‌اند اما این مفروض نه‌تنها تاریخی نیست بلكه كاملا غیرواقعی و تحریف شده است و نباید گفت تغییرات خلق و خویی ما به خاطر روحیه تهاجم‌پذیری‌مان بوده است. مفروض دوم این است كه مدرنیته با خود سازوكاری‌هایی را می‌آورد كه باعث بهبود شرایط ما می‌شود، من با این نكته نیز موافق نیستم چرا كه مدرنیته همانند هر صورت‌بندی دیگری مبتنی بر یك‌سری مناسبات قدرت است منتها این مناسبات می‌توانند كمرنگ بوده یا پنهان شده باشند. بنابراین اینكه بگوییم ما در حال عبور از سنت به مدرنیته هستیم و در این میان یك‌سری مسائل ما حل می‌شود، یك فرض غلط و هنجاری بوده و احاله دادن مسائل به آینده‌ای كاملا نامعلوم است كه به لحاظ تجربی می‌تواند مساله داشته باشد. سومین مفروض - كه شاید نویسنده به تلمیح آن را بیان كرده- این است كه می‌گوید ما از پیامدهای مثبت استعمار بی‌نصیب مانده‌ایم. این برای من فرض مساله‌داری است چرا كه استعمار همیشه مسبب ریشه‌كن شدن یك‌سری فرهنگ‌ها و جوامع بوده است. فرض ایشان این است كه ما دست‌كم تحت استعمار مستقیم نبوده‌ایم اما این نیز واقعیت ندارد. حضور شركت نفت انگلیس در جنوب ایران و حضور روس‌ها در شمال كشور، از شكل‌های مستقیم استعماری بوده كه خیلی شناخته شده هستند. ضمن اینكه اگر به طور مثال دانستن زبان انگلیسی برای هندی‌ها از پیامدهای مثبت استعمار بوده اما در مقابل تبعات منفی آن، ارزشی نداشته است. وی با بیان اینكه مفهوم ایران و ایرانیان مفاهیم جدیدی هستند كه از زمان شكل‌گیری ناسیونالیسم مطرح شده‌اند، افزود: نمی‌توان این مفاهیم جدید و برساخته را به كل تاریخ تعمیم داد و تاریخ را بر اساس آنها بازخوانی كرد. این یكی از مسائلی است كه امروز با آن مواجه بوده و پیامدها و تبعات آن را نیز شاهد هستیم. حتی بسیاری از ویژگی‌هایی كه با عنوان خلقیات ایرانیان طبقه‌بندی می‌شود خصوصیاتی است كه می‌توان آنها را به صور گوناگون در كشورهای همسایه نیز مشاهده كرد. بنابراین واژه «ایرانیان» چه برای تمایز و چه تبیین خیلی روشنگر به نظر نمی‌رسد مگر اینكه مفهومی قراردادی را در نظر گرفته و به طور مثال بگوییم می‌خواهیم بر اساس چارچوب‌های ملی صحبت كنیم اما اگر این چارچوب قراردادی را به عنوان یك چارچوب مفهومی در نظر گرفته و بعد آن را به كل تاریخ تعمیم بدهیم مشكلات جدی پیدا خواهیم كرد چرا كه ممكن است برخی با وجود اینكه در ایران متولد شده‌اند اما اصلا خود را متعلق به این كشور ندانند. بنابراین تعلق مفهومی یا تعلق تاریخی و هویتی یك بحث است و اینكه ما بر اساس این تعلق اجباری، یك تحلیل تاریخی ارایه كنیم بحثی دیگر است. این مدرس جامعه‌شناسی، «ما ایرانیان» را هم به لحاظ كیفی و هم نموداری، به عنوان یكی از بهترین نمونه‌ها و شاخصه‌ها برای معرفی جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه دانست و گفت بر اساس این كتاب و مروری بر مكتوبات دیگر در حوزه جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسی سیاسی و علوم سیاسی اصلاح‌طلبانه می‌توان گفت: منظور از جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه یك مفهوم صرفا جامعه شناختی نیست بلكه مثل هر مفهوم جامعه‌شناختی دیگر، با قدرت سیاسی و تحولات سیاسی- اجتماعی كه پشت سر گذاشته‌ایم یك نسبت و درهم تنیدگی دارد. همه می‌دانیم معنای اصلاحات چیست، جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه طبیعتا مولود اصلاحات است اما نه مولود اصلاح‌طلبی به معنای یك جریان سیاسی بلكه مولود اصلاح‌طلبی متاخر است به عنوان جریانی كه تا حدی از قدرت سیاسی كنار گذاشته شده و این‌بار به تحقیقات آكادمیك روی آورده است و در این چارچوب به تولیداتی دست زده كه به نظر من كاملا در فضای ایران هژمونیك شده‌اند اما خصوصیات این جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه چیست؟ آیا اساسا می‌توان ویژگی‌های مشتركی را برای آن برشمرد؟ اگر پاسخ مثبت است، به چه شكل طرح شده‌اند، كجا نمود می‌یابند و چه اثراتی دارند؟ یكی از ویژگی‌های این جامعه‌شناسی- كه این كتاب نمونه بارزی برای آن است- این است كه عمدتا از یك كل همگون به نام جامعه صحبت می‌كند بی‌آنكه تمام شكاف‌های اجتماعی، نابرابری‌ها و گسست‌های موجود در آن را در نظر بگیرد بنابراین در جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه می‌بینید كه اساسا مقوله‌ای به اسم طبقه، جنسیت، نژاد و ایدئولوژی خیلی وجود ندارد، در حالی كه به اعتقاد من هر جامعه‌شناسی‌ای باید این تكثر را لحاظ كند. بنابراین این بی‌توجهی یكی از مشكلات عمده جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه است كه سبب می‌شود كتاب «ما ایرانیان» نیز ذیل این طبقه‌بندی قرار بگیرد. ویژگی آخر جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه بیش تعمیم نخبه‌گرایانه است به این معنا كه ما یك‌سری نخبه را انتخاب می‌كنیم و آنها نه‌تنها جامعه آماری ما را تشكیل می‌دهند بلكه عقاید و آرای‌شان همه آن چیزی است كه در آن جامعه وجود دارد. چگونه می‌شود جامعه آماری ما متشكل از نخبگانی باشد كه خلقیات ایرانی را مثل آیینه به ما نشان بدهند آنها اگر آیینه هم باشند این آیینه خیلی هم شفاف نخواهد بود. این آیینه كدر اتفاقا در جاهایی تصویر را كاملا كج و معوج می‌كند چرا كه این جامعه آماری به هیچ‌وجه معرف درستی از كلیت این جامعه نیست. صادقی افزود: نویسنده «ما ایرانیان» در تحلیل خود، چهار عامل موثر بر خلق و خوی ایرانیان را برمی‌شمارد؛ ساختارها و نهادهای كلی مثل قوانین و غیره، عاملیت فردی و جمعی، وضعیت بیرونی و جهانی یعنی وضعیت ما در عرصه جهانی و در نهایت وقایع و رویدادهای سیاسی. اما كل ژانر خلق و خوی ایرانی با تاكید بر اخلاق، سه عامل دیگر را از دسترس خارج می‌كند. مسلم است كه ما درمورد شرایط بیرونی و بعضا رویدادهای سیاسی كار عجیبی نمی‌توانیم بكنیم و تنها چیزی كه در ید قدرت ما است ساختارها و عاملیت‌ها هستند اما به نظر می‌رسد كه نه تنها در ژانر خلق و خوی ایرانی همه این عوامل كنار گذاشته شده و بر اخلاقیات تاكید می‌شود بلكه به مقال اتفاقی كه می‌افتد این است كه تغییر تنها از رهگذر همین خلق و خوی اجتماعی امكان پذیر است. اما این تاكید بر اخلاق به عنوان عاملی كه قرار است تمام مسائل اجتماعی و ساختارهای سیاسی را تغییر دهد از نظر من نه‌تنها تجربی و عینی نیست بلكه موید این است كه قرار نیست تغییر زیادی اتفاق بیفتد. بنابراین ژانر خلق و خوی ایرانی در نهایت سر از جایی درمی‌آورد كه شما متوجه می‌شوید گویا یكی از عناصر در بازی كلی قدرت است كه با برجسته كردن چیزی به نام خلق و خو و دامن زدن دایمی به آن، اتفاقا قرار است مانع تغییر شود یعنی با تاكید بر اینكه تا خلق‌وخوها تغییر پیدا نكند جامعه تغییر نمی‌یابد به زبان دیگر می‌گوییم كه قرار نیست چیزی عوض شود چرا كه ساختارهای كلان بنا نیست تغییر یابند. در نتیجه، ژانر خلق و خوی ایرانی در كل و جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه، ژانری است كه نه به لحاظ تبارشناسی‌شناختی و نه حتی به لحاظ تبار‌شناسی جامعه‌شناختی عاری از مناسبات قدرت نیست یعنی هم به لحاظ سیاسی متولیان آن كسانی هستند كه در بدنه قدرت قرار دارند و هم به لحاظ رویكرد نظری نكاتی را مفروض می‌گیرد كه به نظر می‌رسد خیلی قرار نیست به ساختارهای كلان قدرت بپردازد و نوك شمشیر را به سوی جامعه می‌گیرد. به نظر می‌رسد این رویكرد دچار یك سیكل معیوب ذهنی است به این شكل كه جامعه مشكل دارد بنابراین باید خلق و خو یا اخلاقیات آن را تغییر داد اما ساختارها و نهادها بنا نیست تغییر كنند پس جامعه عوض نمی‌شود و این سیكل معیوب ذهنی ادامه پیدا می‌كند. اما واقعیت این است كه ما یك سیكل در واقعیت داریم به این شكل كه جامعه اغلب تصمیم می‌گیرد تغییر ایجاد كند اما موانعی او را باز می‌دارند و او مجددا پس از بازبینی خود برای تغییر اقدام می‌كند و این سیكل ادامه می‌یابد. البته این سیكل معیوب نیست. صادقی در پایان سخنان خود با بیان اینكه ژانر خلق و خوی ایرانی ژانر شكست است، افزود: این ژانر از دل شكست‌ها بیرون می‌آید اما از قضا نمی‌تواند شكست را تحلیل كند چرا كه خود عنصر و علامت دیگری از شكست است بنابراین قرار نیست چیزی را عوض كند چرا كه نقطه عزیمت آن بر تغییر بنا نشده است.

 

انتظار اخلاقی در جامعه ایران بالا و امید اخلاقی در آن پایین است

مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه دیگر سخنران این نشست با اشاره به اینكه از دیدگاه دریدا تمام دعاوی ما تنها رد پایی در راه هستند، گفت: آنچه من در این كتاب صورت‌بندی كرده‌ام تنها یك اثر و رد پاست. در هر پاره زبان معنا به تعویق می‌افتد، درباره اثر من نیز چنین است من یك لحظه حال داشته‌ام كه زمانمند است به این معنا كه هیچ مفهوم بزرگ و كلان روایتی از كلام و لحظه من بیرون نمی‌آید و اگر استخراج شود وهم است. گزاره‌هایی كه من در این كتاب آورده‌ام یك ذات و اصل نیست در نتیجه من تنها یك حضور موقت داشته‌ام، در پس حضور من یك غیبت وجود داشت و آن غیبت فاطمه صادقی بود. اكنون حضور پیدا كرد یعنی هر كلامی وقتی ادعای حضور همیشگی كند مشروعیت خود را از دست می‌دهد. در كلام من معنا به تعویق می‌افتد و وقتی حضور مولف بسیار پررنگ شده و بخواهد تبدیل به ذات و هژمونی شود، این متافیزیك حضور بیشینه، وهمناك است زیرا در پس این حضور غیبت ناقد و عمل خواندن است. دكتر صادقی عمل خواندن را انجام داده بنابراین حضورشان زمانمند شده و اكنون در پس حضور ایشان یك غیبت دیگر است، یعنی غیبت یك خواننده و ناقد دیگر. در هر حضوری كه ما داریم یك غیبت است كه نباید آن را نادیده گرفت. نقد ایشان بسیار آموزنده بوده و به اندیشه من دامن زد. نمی‌توان انتظار داشت ایشان یا هر خواننده دیگر بدون نقد من، اثر من را دریابد. باید شالوده‌های فكری خود را دخالت دهد تا بتواند مطالب مورد نظر مرا بفهمد. بنابراین تفكر خصیصه گفت‌وگویی دارد و نباید آن را نادیده گرفت، اگر می‌خواهیم اندیشیدن و اندیشه ورزی داشته باشیم باید قایل به كنش ارتباطی آن باشیم. وی افزود: یكی از مسائل خوبی كه مطرح شد بحث دوگانه‌ها بود؛ اما فرض من از لحاظ صغروی این نبود. سویه‌ای از حرف من این بود كه ما نسبت به بسیاری از ملت‌ها تاریخ پر حادثه‌ای داشته‌ایم یا به تعبیری چهارراه حوادث بوده‌ایم. یعنی مكان زیست تاریخی و اجتماعی ما به گونه‌ای بود كه گویا ایجاب می‌كرد شفاف نباشیم. اما من قصد نداشتم در این كتاب با بحث‌های هنجاری اخلاقی، رفتارهای اجتماعی و فرهنگ عمومی درگیر شوم. اما به لحاظ متد كار دكتر صادقی قابل تحسین است كه فرض‌های مرا بیرون كشیده و سپس فرآیند استدلال را دنبال می‌كنند. فراستخواه ادامه داد: اینكه مدرنیته با خود همه‌چیز آورد برای خود من نیز محل بحث است و با آن موافق نیستم. منظور من از اینكه ما از مزیت‌های استعمار بهره‌مند نشده‌ایم این گونه نبوده كه تمام مسائل استعمار را قبول داشته‌ام. ما یك وضعیت حاشیه‌ای داشته‌ایم یعنی یك استعمار مستقیم به معنای اخص كلمه مثل بسیاری از كشورها نبود، دروازه هندوستان و پل پیروزی بودیم یعنی به طور مثال یك استان از انگلستان نبوده‌ایم كه حداقل در آن اندازه، تا حدی آباد كنند بلكه فقط زیر پا له می‌شدیم یا اینكه ایرانیان یك مفهوم تاریخی وسیع دارد نیز بحث آگاهی من نیست، من هم می‌دانم ایران یك مفهوم برساخته جدید به معنای ملیت، دولت- ملت یا به معنای یك سرزمین به معنای جدید كلمه است. بحث من نیز كل تاریخ ایران نیست بلكه خلقیات ما دوران جدید و دهه اخیر است. اینكه می‌گویند عده‌ای خود را متعلق به ایران نمی‌دانند، باز هم من از لحاظ صغروی معتقدم كه به هر حال یك تعلق تاریخی و هویتی در افراد یك كشور حتی در بین كسانی كه مهاجرت می‌كنند وجود دارد. وی با تاكید بر اینكه بازی نقد، بازی خوبی است، افزود: من نیز به این بازی وارد می‌شوم و با اینكه ایشان می‌گویند فرض من این بوده كه ما تنها باید خلقیات‌مان را تغییر دهیم موافق نیستم. اتفاقا من برخلاف این سخن، می‌گویم اتفاقا خلقیات ما ریشه در نهادها، موقعیت‌ها و محیط نهادی ساختارهای قدرت ما دارد و بعد نیز گفته‌ام تنها راه اصلاح خلقیات‌مان اصلاح نهادهاست و كنش از دیدگاه من همین است یعنی كنش معطوف به تغییر نهادهای‌مان. یادگیری نیز یادگیری اجتماعی از طریق عمل است و ملت ایران نیز با یاد گرفتن و عمل كردن ملت ایران می‌شود و می‌تواند شرایط زیست خود را بهبود ببخشد. من به نهادها، كنش و به این مساله كه كنش اجتماعی- ارتباطی باید با یك نگاه عقلانی، محاسبه تمام ابعاد، سود و زیان و اثربخشی اتفاق بیفتد قایل هستم و فكر می‌كنم این دیگر یك نصیحت اجتماعی و بحث اخلاقی نیست. تمام دعوی این اثر این است كه نهادها عامل اصلی مشكلات جامعه هستند. نویسنده كتاب «ما ایرانیان»، با اشاره به تحقیقات مارگارت مید، انسان شناس امریكایی كه در دهه‌های 60 و ٧٠ میلادی درباره ایران انجام شده، گفت: مید به این نتیجه می‌رسد كه تیپ ایده‌آل انسان ایرانی صوفی لوطی است یعنی داشتن صفای باطن و همنوایی اجتماعی اما ملتی كه- براساس فرض ایشان- تیپ ایده‌آل او صوفی لوطی است یك زندگی دارد پركمبود و پرمنازعه. در حالی كه كسی كه می‌خواهد به صفای باطن برسد باید سیر باشد تا بتواند به دنبال نیازهای برتر وجودی برود. در زندگی پرتعارض نیز لوطی و عیار پرورش نمی‌یابد، تاریخ ما نشان می‌دهد اغلب لوطی‌ها خود بخشی از این تعارض می‌شدند. تصور من این است كه ما كمبودهای تثبیت شده فروخورده زیادی داریم بنابراین با این جامعه نمی‌توان خیلی درباره اخلاق بحث كرد و من نیز در این كتاب با آن درگیر نشدم. ما جامعه‌ای هستیم انتظار اخلاقی بالا اما امید اخلاقی پایینی داریم. یعنی همگی كمال طلب هستیم اما همگی نیز می‌دانیم توان آن را نداریم و این یك شكست است. بنابراین نمی‌توانیم تداوم، توسعه، غنا، پایداری، انباشت، بلوغ و انتقال دستاوردهای‌مان را داشته باشیم. شما دو حالت را در نظر بگیرید جامعه‌ای را كه توفیق‌گراست و توفیق سوز. یعنی توفیق می‌خواهیم اما نهادها و ساختارهای ما توفیق سوز هستند به جای آن من پیشنهاد كرده‌ام جامعه‌ای باشیم توفیق‌طلب و توفیق‌ساز یعنی بخواهیم خوب باشیم و آن شرایط توفیق را مهیا كنیم. در این میان نهادهای همسایگی، محلی، مدنی، صنفی، سیاسی، ان‌جی‌اویی به همراه كنش، ارتباطات و یادگیری از طریق عمل می‌توانند شرایط ما را بهبود ببخشد. در پایان این نشست، حاضران نیز نظرات و سوالات خود را درباره كتاب « ما ایرانیان» مطرح كرده و به همراه سخنرانان جلسه به بررسی آنها پرداختند.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: