محمد‌حسین جعفریان: «فارسی را پاس بداریم» تبدیل به یک شوخی شده است

1392/10/9 ۱۱:۱۰

محمد‌حسین جعفریان: «فارسی را پاس بداریم» تبدیل به یک شوخی شده است

«فارسی» تنها یک زبان نیست، بلکه یک فرهنگ و یک تمدن و یک بخش اصلی هویت فارسی زبان‌هاست،‌ میدان عمل زبان را نه‌تنها در ایجاد ارتباط بین انسان‌ها که در قابلیت ایجاد امکان برای اندیشیدن، شکل‌گیری شخصیت، ساخت هویت فردی و اجتماعی، ایجاد فرهنگ و... باید دید.

 

 

«فارسی» تنها یک زبان نیست، بلکه یک فرهنگ و یک تمدن و یک بخش اصلی هویت فارسی زبان‌هاست،‌ میدان عمل زبان را نه‌تنها در ایجاد ارتباط بین انسان‌ها که در قابلیت ایجاد امکان برای اندیشیدن، شکل‌گیری شخصیت، ساخت هویت فردی و اجتماعی، ایجاد فرهنگ و... باید دید.

زبان فارسی با سابقه هزار ساله خود که تمدنی باشکوه را پشت سر داشته و به‌لحاظ جغرافیایی نیز منطقه وسیعی از ماوراء‌النهر را در بر می‌گرفته است، به‌‌عنوان یک تهدید که عامل وحدت منطقه به شمار می‌رود، برای بیگانگان و استعمارگران همواره مطرح بوده است،‌ اگر زمانی انگلیس در هند به تلاش برای محدود کردن زبان فارسی پرداخت و زبانی فراگیر در این کشور را به ورطه نابودی کشید،‌ اگر قدرت‌هایی که برای هویت ملت‌ها برنامه می‌ریزند این روزها با همان سیاست‌ این خط را در افغانستان دنبال می‌کنند،‌ امروز نیز در ایران،‌ رهبر انقلاب از احساس نگرانی خود نسبت به زبان فارسی سخن می‌گویند،‌ از واژه‌هایی بیگانه که به کالبد زبان فارسی رخنه کرده است و تلاشی برای بیرون راندن آن‌ها وجود ندارد.

اما به‌واقع زبان فارسی چه وضعیتی پیدا کرده که طی سال‌های اخیر اهالی فرهنگ و ادب و در رأس همه آن‌ها رهبر فرزانه انقلاب  بارها بر حفظ و گسترش زبان فارسی تأکید داشته اخیراً‌ اظهار نگرانی می‌کنند و درباره آن سخن می‌گویند؟ چه هجمه‌ها و دخالت‌هایی علیه زبان فارسی در ایران وجود دارد؟ چند درصد ما می‌دانیم که روزانه در گفتار و نوشتار خود تا چه‌اندازه به زبان فارسی با سابقه هزار ساله زیان می‌رسانیم؟ برای یافتن این پرسش‌ها به‌سراغ محمدحسین جعفریان رفتیم. جعفریان دو دوره رایزنی فرهنگی ایران در افغانستان ــ کشور همسایه‌ای که زبان فارسی امروز در آن نیز مورد هجمه واقع شده است ــ،‌ هم‌چنین شاعری،‌ نویسندگی‌،  مستند‌سازی و خبرنگاری را نیز در کارنامه کاری خود دارد.

جعفریان سال‌ها پیش که هنوز تهاجم‌ها علیه زبان فارسی در ایران به‌اندازه امروز نبود،‌ طرح «فرهنگ بهینه» را برای پاسداری از زبان فارسی در منطقه مطرح کرد،‌ این طرح در آن سال‌ها یعنی در اواسط دهه 70 چندان مورد توجه قرار نگرفت،‌ اما حدوداً 10 سال بعد در وزارت ارشاد مورد توجه قرار گرفت و مقدماتی از آن با حمایت ارشاد انجام شد‌، اما این طرح نیز مانند بسیاری دیگر از برنامه‌ها و طرح‌ها با جابه‌جایی مدیران و قطع حمایت ارشاد نیمه‌تمام ماند.

جعفریان اما امروز معتقد است که زبان فارسی در داخل به‌درستی حفاظت نمی‌شود،‌  و می‌گوید: «چشم تمام فارسی‌زبانان منطقه و حتی جهان به ایران است و یک فرهنگستان زبان و ادب فارسی که باید فعال‌تر شود و از جایگاه تزئینی خود خارج شود»،‌ وی هم‌چنین از تأثیرات سوء رسانه‌‌های بیگانه،‌ شبکه‌های ماهواره‌ای و بومی‌گرایی در حوزه زبانی به‌عنوان تهدید‌های امروز زبان فارسی در ایران نام می‌‌برد. متن این گفت‌وگو به‌شرح ذیل است:

 

آقای جعفریان، طی سال‌های اخیر هجمه‌های فراوانی علیه زبان فارسی به وجود آمده و متأسفانه ناهوشیاری ما موجب شده تا این هجمه‌ها بر کالبد زبان فارسی بنشیند،‌ از ورود واژگان بیگانه به زبان گرفته تا معادل‌سازی نامناسب برای این واژگان و... همه و همه موجب شده تا نوعی نگرانی نسبت به آینده زبان فارسی به وجود آید که در رأس همه شخص رهبر انقلاب را نیز نگران کرده است، به‌نظر شما این هجمه‌های طی سال‌های اخیر از کجا نشأت گرفته است؟

اگر یک نقشه مدونی برای حفاظت از زبان وجود داشته باشد‌، بدیهی است که همه می‌دانند با بروز هر چه بیشتر دنیای مدرن و ابزار و وسایلی که به همراه خود به همه جوامع بشری می‌آورد، واژگانی هم منتقل می‌‌شود و چون شکل زندکی ما،‌ وسایل مورد استفاده، نوع ارتباطات و ... به سبب جبر مدرنیته‌ای که خود را به جهان تحمیل می‌کند، تغییر می‌کند،‌ طبیعتاً زبان هم به سبب واژگانی که همراه این ارتباطات وارد می‌شود،‌ لاجرم باید تغییراتی را تحمل کند.

اینجا بزرگان حوزه ادبیات و فرهنگ چاره اندیشی می‌کنند و واژگانی را ساخته و جایگزین می‌کنند،‌ اما اگر جریان واژه‌سازی عقب بیافتد، ابزار، وسایل، نوع ارتباطات و شبکه‌های ارتباطی که هر روز وارد زندگی ما می‌شوند، به تدریج در ابتدا ظاهر و به مرور حتی ماهیت زبان ما را نیز تغییر می‌دهد.

به این معنی که امروزه مثلاً واژه‌ای که بسیار میان مردم رد و بدل می‌شود و ناشی از ورود یک تکنولوژی است،‌ «اس ام اس» است،‌ در حالیکه برای این تعبیر فرهنگستان واژه «پیامک» را ساخته و جایگزین کرده است‌، منتهی به دلیل اینکه این واژه با تأخیر ساخته شده است،‌ با وجود اینکه در تلویزیون‌، رادیو و رسانه‌ها چند سالی است که واژه ابداعی فرهنگستان استفاده می‌شود،‌ اما هنوز بسیار محدودند کسانی که از «پیامک» استفاده کنند‌، چون فرهنگستان دیر اقدام به جایگزینی واژه فارسی کرده است.

برای رفع مشکلاتی که در زبان به واسطه ورود تکنولوژی‌های غربی ایجاد می‌شود،‌ باید فرهنگستان فعال‌تری داشته باشیم،‌ فرهنگستانی که جایگاه تزئینی نداشته باشد، برای نمونه اگر قرار است،‌ تکنولوژی «فکس» به کشور وارد شود‌، فرهنگستان قبل از ورود این تکنولوژی به کشور گروهی را داشته باشد که این تکنولوژی را شناسایی کرده کاربرد آن را به اعضا معرفی کنند و آن‌گاه واژه «دورنگار» برای آن ساخته شود و همزمان با ورود تکنولوژی به کشور واژه مورد استفاده قرار گیرد،‌  نه اینکه سال‌های سال فکس در کشور وارد شود،‌ انواع و اقسام مدل‌های پیشرفته آن به بازار آید،‌‌ آن‌گاه ما واژه جدید برای آن بسازیم و از مردم بخواهیم واژه «دورنگار»‌ را مورد استفاده قرار دهند.

مسئولان فرهنگی ما باید بسیار بیش از آنچه تاکنون وجود داشته است،‌ نسبت به حفاظت زبان فارسی همت داشته باشند،‌ چرا که اگر ایران که به نوعی متولی زبان فارسی در منطقه محسوب می‌شود،‌ چاره‌اندیشی نکند و از این زبان در برابر امواج بیگانه در دو کشور دیگر یعنی افغانستان و تاجیکستان که مشکلات عدیده‌ای در حوزه زبان فارسی دارند و توانایی حفاظت را ندارند‌، حفاظت نکند،‌ در آینده نزدیک زبان فارسی به شدت تضعیف خواهد شد‌، ما باید تلاش کنیم تا بیرق زبان فارسی را در منطقه بالا نگاه داریم.

 

دیگر چه کسی باید بگوید تا ما حواس‌‌ها را جمع کنیم؟

در رأس نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این دغدغه وجود دارد،‌ حضرت آقا درباره احیای امپراطوری زبان فارسی تأکیدات بسیاری داشته‌اند،‌ اما به واقع ما هیچ‌گاه به مرحله عملی به این معنا که تأثیرگذاری وسیعی در حوزه زبان فارسی منطقه داشته باشیم،‌ نرسیدیم،‌ کما اینکه در روزهای اخیر نیز رهبر انقلاب  در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از دغدغه‌های جدی خود را زبان فارسی عنوان کردند‌، ایشان مشخصاً می‌گویند «من خیلی نگران زبان فارسی‌ام،‌  خیلی نگرانم»‌ نگرانی ایشان دو بار در این جمله تأکید می‌شود،‌ و این نشان می‌دهد که ما باید از سال‌ها پیش به زبان فارسی به عنوان یک دغدغه جدی نگاه می‌کردیم،‌  تا کوتاهی‌های حال حاضر به وجود نمی‌آمد.اکنون نیز باید توجه کرد و آن را یک دغدغه جدی دانست،‌ دیگر چه کسی باید بگوید؟ که ما حواس‌ها را جمع کنیم‌.

تصور من این است، علت اینکه دوستان در این حوزه قدم چندانی بر نمی‌دارند، این است که شاید هنوز به عظمت این موضوع واقف نیستند و نمی‌توانند بفهمند تغییری که به مرور در زبان رخ می‌دهد، چه اندازه خطرناک است، وقتی قبح به کار بردن واژه‌های غربی در زبان فارسی می‌شکند، یعنی چه؟ یعنی اینکه متوجه رخنه‌ها و آسیب‌هایی که به زبان وارد می‌شود،‌ نیستیم.

 

این آسیب‌ها و رخنه‌هایی که به زبان وارد می‌شود‌، چیست؟

یکی از ابعاد جنگ نرم و تهاجم فرهنگی در حوزه زبان اتفاق می‌افتد، بنابراین تا زمانی که این حوزه‌ جدی گرفته نمی‌شوند، ما شاهد اثرات تهاجم فرهنگی و جنگ نرم هستیم، در حالیکه باید فرهنگستان زبان فارسی فعالترین بخش باشد و اولیت تشکیلاتی‌‌اش این باشد که قد علم کند جلوی این موضوع و به دغدغه رهبر انقلاب در این زمینه عمل کند، اما شاهد هستیم که اتفاق جدی رخ نمی‌دهد، طبیعی است، فرهنگستان به اندازه یک وزارتخانه کار دارد، چرا که هم متولی زبان فارسی در ایران است،‌ هم  در افغانستان،‌ تاجیکستان، شبه قاره هند، ازبکستان و دیگر کلونی‌های زبان فارسی،‌ این کشورها توانایی حراست زبان فارسی را ندارند و به جرأت می‌توان گفت،‌ چشم همه این‌ها به تشکیلاتی است که ایران برای حراست از زبان فارسی دارد.

ریاست فرهنگستان زبان با آقای دکتر غلامعلی حداد عادل است،‌ وی یک چهره فرهنگی است‌، اما به دلیل مشغله‌های کاری در مجلس شورای اسلامی دغدغه‌های نتفرقه بسیاری دارد،‌ در حالیکه می‌توان از چهره‌های جوان و پرانرژی‌تری به جای وی استفاده کرد.

 

آقای جعفریان نقش صدا و سیما در کاربردی کردن واژگان ساخته شده در فرهنگستان و تصحیح زبانی عموم مخاطبان نقشی غیر قابل انکار است،‌ صدا و سیما تا چه اندازه طی سال‌های اخیر به این نقش خود عمل کرده است؟

در سال‌های پیش بخشنامه‌ای در صدا و سیما وجود داشت که اگر مجریان تلویزیونی و رادیویی واژگان غربی و غیر فارسی را در سخنان خود به کار می‌بردند،‌  جریمه نقدی می‌شدند‌، اما اکنون متأسفانه چنین نیست،‌  من چند شب پیش برنامه 90 را تماشا می‌کردم،‌ و می‌خواستم تعداد واژگان لاتینی که در برنامه مطرح می‌شد را یادداشت کنم‌، آنقدر تعداد این واژه‌ها زیاد شد که یک صفحه کاغذ من پر شد، البته این ایراد تنها به برنامه «90» وارد نیست،‌ بلکه در بسیاری از برنامه‌ها دیده می‌شود،‌ جالب این‌جاست که واژه‌هایی غیرفارسی به کار برده می‌شود که معادل فارسی آن سال‌هاست که در زبان موجود است و ربطی به ورود تکنولوژی نیز ندارد،‌ برای نمونه مجری بارها به جای واژه «برنامه» از «plan» استفاده می‌کند که یک واژه انگلیسی و به معنای «برنامه» است که حداقل بیش از 60 سال از ساخت این واژه در ایران می‌گذرد.

هم‌چنین در برخی از برنامه‌های تلویزیونی وقتی یکی از مجریان واژه‌ای فرنگی به کار می‌برد و مجری دیگر به او تذکر می‌دهد، او با لحن نه‌چندان جالبی می‌گوید «فارسی را پاس بداریم!» و عملا‌ مسخره می‌کند این تذکر را؛‌ این تأثیر سوء دارد‌، امروزه اگر کسی از واژه‌های تماماً‌ فارسی استفاده کند‌، حتی به او می‌خندند،‌ در حالیکه باید برعکس باشد،‌ بخش اعظم این فرهنگ توسط رسانه‌ها حاکم می‌شود و روز به روز هم تشدید می‌شود، اما مسئولان جدی نمی‌گیرند.

در طول تاریخ زبان به نوعی هویت مردمان آن زبان را نیز تعیین کرده است،‌ و به نوعی پاشنه آشیل تغییر هویتی یک ملت به شمار می‌رفته است،‌ اکنون با تضعیف زبان فارسی چه اندازه هویتی ملی و اسلامی ما به خطر افتاده است؟

وقتی که شما به مرور زبانتان تغییرمی‌کند و واژگان مادری خود را از دست می‌دهید،‌ در واقع مقدمه ایست برای اینکه هویت خود و شبک زندگی خود را نیز از دست بدهید،‌ واژه خشت شعر و رمان است، تمام ادبیات مکتوب ما منشأش مبتنی بر زبان و ادبیات شفاهی است، بنابراین با تغییر زبان علی‌القاعده در حوزه همه تولیدات فرهنگی نیز این تغییر رخ می‌دهد و ما هویت ادبی‌، علمی‌، فرهنگی و هنری خود را نیز از دست خواهیم داد.

یک مرور تاریخی نشان می‌دهد که نیاکان ما به جد در حفظ این زبان کوشا بوده‌اند،‌ چرا که امروز با وجود اینکه ایرانیان دیانت برتر یعنی اسلام را پذیرفته‌اند،‌  در کنار آن ایرانی بودن خود را نیز زنده نگه داشته‌اند،‌این از برکت حفظ زبان بوده است،‌ اما در سایر کشورهای مسلمان این اتفاق نیفتاده است، تمام کشورهای شمال آفریقا قبل از دوره‌ای که مورد حمله قرار گرفته و فتح شدند، زبان مستقل داشتند و فرهنگ دیگر، در تونس در مصر در مراکش و ...،‌ اما اکنون آن فرهنگ وجود ندارد،‌ چون زبانشان تغییر کرده است. اگر امروز زبان گذشته‌ این کشورها در اختیارشان قرار گیرد،‌ حتی نمی‌توانند آن را بخوانند، بنابراین به مرور زبان که از دست برود،‌ بسیاری از چیزهای دیگر از جمله هویت،‌ استقلال،‌ میراث کهن و ... یک کشور نیز از دست می‌رود.

ما در ایران زبان فارسی را از دست ندادیم چون فردوسی داشتیم که اجازه نداد این زبان ار دست برود، فردوسی 90 درصد واژگان زبان فارسی را در شاهنامه به کار برد و هویت ایرانی را زنده نگه داشت، این اتفاق اگر چه از نگاه بسیاری ممکن است کوچک شمرده شود، اما دلیل اصلی زنده ماندن زبان فارسی بود،‌ امروز متأسفانه واژگان غیر فارسی در زبان آنقدر زیاد شده است که به مرور در 200 سال آینده زمانی که شعر علی معلم و قیصرامین پورخوانده شود،‌ کسی نمی‌فهمد،‌ شاهنامه و فردوسی که جای خودشان را دارند؛ به مرور ما بخشی از هویت خود را از دست خواهیم داد و حتی از میراث گذشتگانمان نیز نمی‌توانیم پاسداری کنیم. اگر غیر از این نبود، بالاترین شخص مملکت،‌ رهبر انقلاب که یک ادیب است،‌ این همه نگران زبان فارسی نمی‌شدند.

یک نگاه تاریخی به گذشته زبان فارسی در منطقه نشان دهنده هجمه‌هایی نسبت به این زبان وجود داشته است،‌ استعمار غرب هرگاه پا به سرزمینی گذاشته است،‌ نخست زبان را هدف قرار داده و با تغییر زبان استعمار خود را گسترش داده است‌، در ایران نیز می‌توان دست‌های بیگانه‌ای را در تغییر زبان فارسی مشاهده کرد؟

در ایران تلاش‌هایی از این دست شد‌، اما فرهیختگانی بودند که قدر و قیمت زبان مادری را می‌دانستند،‌ و از آن حفاظت کردند،‌ تا امروز که این امانت را به ما تحویل دهند،‌  اما در دیگر مناطقی که زبان فارسی حاکم و رایج بود،‌ ولی این غیرت وجود نداشت،‌ نقشه آن‌ها عملی شد و امروز زبان فارسی برای ساکنان آن مناطق یک زبان بیگانه به شمار می‌رود،‌ مثلاً‌ در شبه قاره هند‌، زبان اردو که قریب به 60 درصدش، زبان فارسی است،‌ زبانی بود که ارتشی‌ها و کسانی که در خدمت استعمار انگلیس بودند،‌ آن را به کار می‌گرفتند،‌ اردو در هند،‌ پاکستان و افغانستان به معنای «ارتش» است و  زبان سربازها بود که رایج شد، زبان فارسی در هند زبان خرد، دربار و فرهنگیان بود، اگر چه بخش اعظمی از آن به رده‌های پایین راه پیدا کرد، اما عناد انگلیسی‌ها برای اینکه استعمار خود را در هند راحت‌تر و سهل‌تر پیش ببرند،‌ این بود که زبانی که ملغمه‌ای از فارسی،‌ عربی و انگلیسی بود را رواج دهند،‌هدف نهایی شان هم این است که در نهایت انگلیسی را جایگزین هر دو یعنی فارسی و اردو کنند.

 

‌در افغانستان نیز اخیرا‌ بحث‌های زبانی فراوان شده است،‌ بحث ممنوعیت واژگان بیگانه که بیشتر به واژگان اصیل فارسی و مستمعل در ایران استناد می‌شود و درگیری‌های پشتون‌ها و فارس‌زبان‌ها نیز طی سال‌های اخیر همواره وجود داشته است‌.

بله در افغانستان زبان بیشتر یک بحث تاریخی است، جدال در افغانستان بیش از اینکه یک جدال زبانی، باشد،‌ جدال قومی است،‌ زبان فارسی در افغانستان یک زبان بین‌القوامی است، شاید همه مردم افغانستان پشتو ندادند، اما عمده آن‌ها زبان فارسی را می‌دانند، یک ازبک اگر بخواهد با یک پشتون که زبان مادری‌اش پشتو است،‌ حرف بزند،‌ به فارسی سخن خواهد گفت،‌ چرا که هر دو مقداری زبان فارسی دری را می‌دانند، لذا ادامه حیات زبان فارسی در آن‌جا‌، یکی این است و دیگر‌، اینکه زبان علمی نیز فارسی است،‌ چون عمده کتاب های فارسی دانشگاهی کتاب‌های تألیفی ایران هستند،البته همواره تلاش‌هایی برای از میان برداشتن زبان فارسی وجود داشته است.

یکی از مهمترین علت‌هایی که حس ملی در افغان‌ها اندک است،‌  این است که بسیار روی قومیت و زبان خود تعصب دارند، نتیجه اینکه در افغانستان دو زبان رسمی فارسی و پشتو وجود دارد، و این قومی‌گرایی آنقدر غلبه دارد،‌ که ابتدا خود را به نام قومی که به آن تعلق دارند،‌ معرفی می‌کنند مثلا می‌گویند،‌ پشتون‌ هستم،‌ تاجیک‌ هستم،‌ هزاره‌ هستم و ... بعد می‌گویند‌، من یک افغانستانی هستم‌، حالا اگر در ایران هم چنین وضعیتی ایجاد شود و زبان فارسی از رسمیت خارج شود،‌ خطری بزرگ به وجود خواهد آمد.

به نظر من نوعی خطر مشابه در ایران حوزه زبان فارسی را تهدید می‌کند و آن نوعی بومی‌گرایی افراطی است که ما در سال‌های اخیر شاهد آن هستیم، من چند سال پیش سفری به یکی از استان‌های کشور که زبان فارسی در آن رایج نیست،‌ داشتم و متوجه شدم که در کلاس‌های درسی دیگر زبان فارسی تدریس نمی‌شود، بزرگواری می‌گفت شکایتی شده بود و من وکیل بودم، در دادگاه وقتی به آن زبان نتوانستم حرف بزنم، من را بیرون کردند،‌ این وضعیت حتی خلاف قانون اساسی ما است چون قرار است زبان رسمی مملکت زبان فارسی باشد.بنابراین تعصبات بومی و منطقه‌ای در حوزه زبان نباید وجود داشته باشد. البته من مخالف ترویج فرهنگ بومی نیستم، اما قائل به قانون اساسی هستم، حداقل اینکه برای اتحاد کلیه اقوام در این سرزمین قرار شده خط و زبان رسمی، خط و زبان فارسی باشد.

به نظر من دست‌هایی از خارج به این بومی‌گرایی‌ها در حوزه زبان دامن می‌زنند و چقدر هم خوب کار می‌کنند، در استان‌هایی که نسبت به فرهنگ اصلی کشور خرده‌فرهنگ محسوب می‌شود،‌ دائما تلاش‌هایی از خارج وجود دارد که به این تفاوت های زبانی،‌ قومی و فرهنگی دامن زده شود و اگر غیرت ایرانی و هشیاری مسئولان نبود( که البته کافی نبوده است) تاکنون ما دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شدیم.

 

به نظر می‌رسد،‌ تلاش‌های غرب برای از میان برداشتن هویت فرهنگی به شکل نامحسوس‌تری وجود دارد،‌ برای نمونه کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی که بعضاً‌ در خارج از کشور منتشر می‌شوند،‌ الگویی برای تغییر سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی محسوب می‌شوند و یا به زبان به عنوان دروازه‌ای برای ورود و تغییر هویت نگاه می‌شود،‌ اینطور نیست؟

بله‌،‌ یکی از دلایلی که تلاش می‌کنند،‌ زبانی را تروییج دهند‌، این است که فرهنگ پنهان شده پشت آن زبان نیز تسری پیدا کند،‌ هر فرد،‌ اگر دقت نظر لازم را نداشته باشد، آموختن یک زبان لاجرم او را وادار می‌کند، حوزه‌های فرهنگی آن زبان را مورد مداقه و بررسی قرار دهد و جذبش شود، عمدتاً آموزندگان آن زبان سفیران فرهنگی می‌شوند، زبان انگلیسی با وجود تمام مشکلات نگارشی و دستوری که دارد و عمده زبان شناسان بر آن تاکید دارند که کشش یک زبان جهانی شدن را ندارد، اما به دلیل سیاست‌های استعماری ـ اقتصادی گسترده‌ای که غرب داشته اکنون عملاً‌ به یک زبان بین‌المللی تبدیل شده است،‌ برای نمونه در حج من یک مسلمان ایرانی هستم، با هم دین خود که ترک است ممکن است به لحاظ جغرافیایی فاصله‌ای 600 کیلومتری داشته باشیم اما به زبان انگلیسی که هزاران کیلومتر با ما به لحاظ چغرافیایی فاصله دارد،‌ با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنیم،‌ وقتی زبان یک کشور در کشوری دیگر جا انداخته می‌شوند‌، از آن طریق تولیدات مکتوب‌،  تولیدات تصویری و ... که به نوعی هر یک منتقل‌کننده فرهنگ هستند،‌ نیز برای خود جا باز می‌کنند.

نگاهی به گذشته کشورهای فارسی زبان نشان می‌دهد که تغییرات زبانی در آن‌ها موجب جداماندن آن‌ها از میراث گذشتگان خود شود،‌ برای نمونه تاجیک‌ها اکنون توانایی خواندن هیچ بخشی از میراث معنوی خود را ندارند،‌ یک تاجیک نمی‌تواند شعر رودکی را به خط رودکی بخواند، سر مزار او می‌روند و افتخار می کنند،‌ اما نمی‌توانند اشعار او را به خط فارسی بخوانند‌، تغییر خط در تاجیکستان،‌ آسیب هولناکی به فرهنگ فارسی تاجیکستان وارد کرده است،‌ البته اکنون تلاش‌هایی برای برگشت به خط فارسی در دست انجام است،‌ که اگر این اتفاق رخ دهد‌، بخشی از عقب ماندگی تاجیکستان از فرهنگ نیاکان حل خواهد شد.

 

رهبر انقلاب در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از تهاجم به زبان و دخیل‌های خارجی نام برده‌اند،‌ به نظر شما طی سال‌های اخیر چه تهاجم‌هایی نسبت به زبان فارسی از خارج به داخل وجود داشته است؟

بخش عمده‌ای که به اعتقاد من مد نظر رهبر انقلاب است،‌ به رسانه باز می‌گردد،‌ اکنون همه مسئولان فرهنگی ما معتقدند که درصد قابل توجهی از مردم مخاطب برنامه شبکه های ماهواره ای هستند، این شبکه‌ها  تلاشی برای استفاده از زبان فارسی سره ندارند،‌ بلکه بالعکس در برنامه‌های خبری و سریال‌ها زبانی که استفاده می‌شود، درصد قابل توجهی از واژگان لاتین را در خود جای داده است‌، و این به طور طبیعی بر مخاطبی که آن را مشاهده می‌کند،‌ اثر می‌گذارد‌.

بخشی از این تهاجم فرهنگی ماهواره به حوزه زبان است که اکنون دارد اتفاق می‌افتد، وقتی این‌ها حرف می‌زنند، عملاً‌ زبان فینگلیش را به کار می‌برند،‌  یعنی زبانی آمیخته از لغات فارسی و انگلیسی،‌ بنابراین مخاطبان این شبکه‌ها نیز تحت تأثیر قرار گرفته و ناخودآگاه یا خودآگاه از این نوع گویش استفاده می‌کنند.  این خطر است.

 

آقای جعفریان درباره طرح «فرهنگ بهینه» و روندی که این طرح طی کرد،‌ نیز توضیح دهید.

سال 1376 زمانی که رایزن فرهنگی ایران در افغانستان بودم،‌ طرحی را در زمینه زبان فارسی با عنوان «فرهنگ بهینه» مکتوب و به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ارائه کردم،‌ آن زمان معاون بین‌الملل سازمان فرهنگ و ارتباطات آقای علی جنتی بود که مسئول بالادستی من محسوب می‌شد،‌ ایشان ذیل طرح من نامه‌ای نوشته و مرقوم کرد که این طرح برای اجرا نیازمند یک وزارتخانه است.

پس از آن زمانی که محسن پرویز معاون فرهنگی وزارت ارشاد بود،‌ این طرح را به او ارائه کردم و خواستار اجرا شدن این طرح برای تجدید حیات زبان فارسی و ارتباط سه حوزه زبان فارسی در ایران،‌ افغانستان و تاجیکستان با یکدیگر شدم،‌ قرار بر این بود که در این راه قدم برداریم تا این طرح راهکار موثری برای حیات دوباره زبان فارسی در منطقه باشد.

آقای پرویز از این طرح استقبال کرد و پس از بررسی طرح در شورایی که در معاونت تشکیل شده بود،‌ بودجه اولیه اختصاص داده شد‌، من 50 درصد کار را در کشورهای فارسی زبان منطقه از جمله افغانستان و کلونی‌های زبان فارسی مانند کویته پاکستان پیش بردم‌، اما با تغییر معاونت فرهنگی ارشاد،‌ این طرح نیز نیمه‌تمام ماند.

سه حوزه زبان فارسی در افغانستان تاجیکستان و ایران به مرور در طول تاریخ به یک واگرایی دچار شده است،‌ واژگان ورودی به این سه زبان، واژگان متفاوتی هستند، به این معنا که در تاجیکستان عمده واژگان وارداتی زبان فارسی، واژگان زبان روسی هستند. در افغانستان،‌ واژگان وارداتی از زبان‌های انگلیسی، عربی و ... است و در ایران اما عمده واژه‌های ورودی توسط فرهنگستان واژه‌سازی شده است، اما در افغانستان هر واژه‌ای به کار گرفته می‌شود،‌ چرا که افغانستان نیز مانند تاجیکستان تشکیلاتی برای واژه‌سازی ندارد،‌ مردم خود واژه می‌سازند و مورد استفاده قرار می‌دهند‌، بنابراین برخی واژگان زبان فارسی در این سه کشور از یکدیگر متفاوت شده است.

برای نمونه «فرودگاه» در ایران کاربرد دارد،‌ در افغانستان به آن «میدان هوایی» می‌گویید و در تاجیکستان به آن چیز دیگری. و یا در ایران از واژه «هواپیما» استفاده می‌شود،‌ در افغانستان «طیاره» و در تاجیکستان «سیمیلوت» بنابراین بسامد و فراوانی برای یک واژه در زبان فارسی بسیار می‌شود و اگر به همین شکل پیش رویم،‌ در آینده‌ای نزدیک این سه کشور به ندرت می‌توانند زبان فارسی یکدیگر را فهم کنند. در حالیکه هر سه به زبان فارسی حرف می‌زنند. در گذشته نه چندان دور، این زبان‌ها هر سه لهجه‌های زبان فارسی بودند که اکنون تبدیل به گویش شده‌اند و این خطرناک است.

 برای رفع این مشکل در آینده باید چاره‌ای اندیشیده شود، اکنون که بالاترین مسئول کشور یعنی رهبر انقلاب نیز بر اهمیت زبان فارسی تأکید داشته‌اند و اظهار نگرانی کرده‌اند،‌ باید چاره‌ای اندیشیده شود،‌ وزرای فرهنگ سه کشور گرد هم آیند و یک فرهنگ اولیه که ما عنوانش را طرح «فرهنگ بهینه» گذاشتیم و مقدمات آن نیز انجام شده است،‌ را اجرا کنند،‌ برای واژگان ورودی به زبان فارسی،‌ واژه‌ای واحد تعریف کنند و دانشمندان زبان فارسی از ایران،‌ افغانستان و تاجیک گرد هم‌آیند تا زبان فارسی را نجات دهند.

 

ایران نقش مهمی در یکپارچه‌سازی زبان فارسی در منطقه دارد

 تشکیلات زبان فارسی در ایران در فرهنگستان زبان و ادب فارسی موجود است، در حالیکه در افغانستان و تاجیکستان چنین تشکیلاتی موجود نیست‌، بنابراین در این زمینه ایران باید وارد میدان شده و دو کشور دیگر را نیز با خود همراه کند.در میان واژگان فارسی موجود در گویش سه کشور‌، باید بررسی شود که چه واژه‌ای بهتر است و بر آن واژه توافق شده و در رسانه‌ها آن را ترویج دهند،‌  تا در گویش مردم کاربرد پیدا کند‌، برای نمونه ما در ایران از لغت «سحر» که یک واژه عربی است برای صبح استفاده می‌کنیم،‌ در افغان‌ها از «صبکی» و در تاجیکستان از «پگاه» استفاده می‌کنند که واژه بهتری است،‌ این مشکل در املای واژگان ورودی هم بروز می‌کند‌، مثلاً‌ در ایران تلفن،‌ در افغانستان تلیفون‌، در ایران سالن‌، در افغانستان صالون و ... این تفاوت‌ها در واژگان و یا حتی املای واژگانی به نفع زبان فارسی نخواهد بود،‌ باید از میان واژه‌های موجود اصلح را انتخاب کرد و یا در صورت نبود اصلح،‌ واژه‌ای صحیح ساخته شود.

دور نیست،‌ زمانی که ایرانیان فارسی هرات،‌ کابل و دوشنبه را نفهمند و افغان‌ها فارسی تهران را درک نکنند،‌ چرا که واژه‌ها در حال ازدیاد در هر دو کشور هستند و واژه‌های متعدد برای یک مفهوم استفاده می‌شود. بنابراین بهتر است چنین طرح‌های نیمه‌تمامی که هم بودجه برای آن هزینه شده و هم نیروی انسانی ساعت‌ها وقت گذاشته است،‌ احیا شده و اجرایی شود.

 در ایران ما برای «تروریسم» واژه‌ای نداریم و همان تروریسم را استفاده می‌کنیم، در حالیکه افغان‌ها از واژه «دهشت افکن»‌استفاده می‌کنند،‌ ما از واژه «آبستن» استفاده می‌کنیم و تاجیک‌ها از واژه زیبای «دو جان» ما از واژه منفی «اخراج» یا «برکناری» استفاده می کنیم،‌ افغان‌ها از واژه زیبای «سبک‌دوش» ما از «بیمارستان» که واژه منفی است استفاده می‌کنیم و افغان‌ها از «شفاخانه».

 ما در طرح فرهنگ بهینه نمونه‌هایی از این واژگان را پیدا کرده و برسی کردیم‌، هم‌چنین برخی از افرادی که توانایی کمک کردن در این طرح را به لحاظ علمی دارا هستند در افغانستان،‌ تاجیکستان،‌ کلونی‌های زبان فارسی در کویته پاکستان،‌ سمرقند،‌ بخارا و ... را شناسایی کردیم و زمانی که به اجرا نزدیک شد،‌ طرح متوقف شد.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: