1392/10/7 ۱۱:۳۵
مردم می توانند بخشی از درآمدشان را به هزینه های فرهنگی اختصاص دهند. درآمدها که کم می شود، اولویت بندی می کنند و درآمدها صرف ضرورت های نخستین می شود. با روند کنونی، کتاب و نشریه جزو اولین اقلامی است که از سبد خرید خانوارها حذف می شود. تجربه های مکرر هم این را نشان داده است؛ در واقع امری اثبات شده است.
عبدالحسین آذرنگ: الهام و تخیل برای نویسنده همان قدر ضرورت دارد که هوا برای تنفس
- گرانی کاغذ چقدر بر روند کتابخوانی ما تاثیرمنفی گذاشته است؟
پاسخ: بدیهی است که خیلی زیاد. مردم می توانند بخشی از درآمدشان را به هزینه های فرهنگی اختصاص دهند. درآمدها که کم می شود، اولویت بندی می کنند و درآمدها صرف ضرورت های نخستین می شود. با روند کنونی، کتاب و نشریه جزو اولین اقلامی است که از سبد خرید خانوارها حذف می شود. تجربه های مکرر هم این را نشان داده است؛ در واقع امری اثبات شده است.
-آیا با پیشرفت تکنولوژی وقت آن نرسیده کتابها بمانند هنر عکاسی، موسیقی و... از کاغذ به اینترنت و دیجیتالی روی بیاورد؟
پاسخ: روی آوردهاند، مدتهاست روی آورده اند، اما برای کاربرد عمومیتر باید تجهیزات لازم در اختیار مردم باشد که این خود به برنامه ریزی طولانی مدت، ایجاد زیرساخت های لازم، توسعة مراکز رایگان برای استفادة عموم از تجهیزات الکترونیکی، آموزش و خدمات لازم و کافی در این زمینه نیازمند است.
-نظر شما نسبت به قانون جهانی حمایت از مولفین ونویسندگان چه هست؟
پاسخ: بنده طرفدار حق و مراعات حقوق هستم. حق مولف، حق نشر را ، مانند سایر حقوق انسانی، باید مراعات کرد. از این گذشته، حق نشر (کپی رایت) از جملة حقوقی است که اگر دولتی نخواهد از آن حمایت کند، در مناسبتش با سایر دولت ها مشکل ایجاد می شود.
-در ایران اکثر سود فروش کتاب در جیب ناشران می رود ونویسنده به ارزانترین قیمت فکر،خلاقیت،سوی چشم وعمر خود را در اختیار آنان قرار میدهد،نظر شما به عنوان نویسنده چی هست؟
پاسخ: اصلاً این طور نیست. مراقب باشیم حکم های کلی صادر نکنیم؛ نیز حتماً یادمان باشد که گرایش به احکامی که هم کلی باشد و هم درست، به خطاهای ناگواری می انجامد. ناشران در صف خود، مانند هر صنف دیگری، همه جور آدم دارند. ناشرانی هستند که ما به تجربه می شناسیم و در درستی و شرافت و حسن نیت و حسن عملشان کمترین تردیدی نمی توان داشت. ناشرانی هم هستند درست عکس آنها. مهم، دست یافتن به قوانین منصفانه، تنظیم کننده، انعطاف پذیر، و نیز ساز و کار های نظارت بر اجرای قانون است که باید در جامعه وجود داشته باشد.
-نظر شما در مورد چاپ را بطه ای کتاب ومافیای آن چه هست؟
پاسخ: پرسشی خیلی کلی و مبهم است. اجمالاً اینکه برای اینکه ضابطه به جای رابطه بنشیند، هیچ راهی نیست، جز آنکه جامعه به سمت قانون مداری پیش برود. قانون مداری هم پیش شرط هایی دارد که از جملۀ آنها وجود، تشکل و کارآمدی احزاب، اصناف، اتحادیه ها، انجمن های علمی، فنی، حرفه ای، و به طور کلی همۀ نهادهایی است که هم حقوق اعضای خود را حفظ کنند، هم به حقوق دیگران تعدی نکنند.
-چرا هیچوقت به نویسندگی به عنوان یک شغل نگاه نشد؟
پاسخ: برای اینکه هیچ وقت شمارگان کتاب به حد لازم نرسید؛ برای اینکه کتابخوان به اندازة کافی در جامعه تربیت نشد که آن قدر کتاب بخرند و بخوانند تا عده ای بتوانند از راه کتاب زندگی کنند؛ برای اینکه وضعیت اقتصادی و توزیع درآمد به سمتی نرفت که بخش فرهنگی بودجۀ طبقۀ متوسط جامعه به اندازه ای باشد که بر اقتصاد کتاب و نشر تاثیر بگذارد، برای اینکه نظام آموزشی کشور نتوانست نسل ها را طوری تربیت کند که یاد بگیرند در حل کردن مسائل و مشکلاتشان چگونه از کتاب کمک بگیرند، و همین طور الهام و سرمشق و خیلی چیزهای دیگر، و برای اینکه .... ادامه بدهم؟ بله، مسائل زنجیر وار به هم پیوسته اند. برنامه ریزی دورنگرانه لازم است تا جامعه با بحران های نفس گیر، مانند بحران نشر رو به انقراض رو به رو نشود.
-متاسفانه یکی از مشکلات بحران کتاب عدم مخاطب سنجی مولفین است شما این را چقدر موثر می دانید؟
پاسخ: همین طور است، این هم یکی از عامل هایی است که به آن توجه نشده است. خود مبحث مخاطب شناسی و مخاطب سنجی هنوز در جامعة ما جا نیفتاده است و پژوهش گر در این زمینه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد.
-متاسفانه جوانان رو به تقلید از نویسندگان بزرگ و نامی کشورهای دیگر می آورند،ومی خواهند یک شب ره صد ساله را طی کنند،این مسئله چقدر به آینده داستانی ما لطمه می زند؟
پاسخ: اجازه بدهید در این باره هم از حکم های کلی پرهیز کنیم. در میان جوانانمان هم همه جور گرایش و استعدادی هست. بعضی از آنها به راستی افتخار کشورند که با امکانات کم و با خودآموزی و خودکوشی به ارزش هایی دست یافته اند که با ارزش های جوانانی در جامعه های بهره مند از همۀ امکانات پهلو می زند. با این حال، هرچه نقد ادبی در جامعه بیشتر تقویت شود و وسعت بیابد و خوانندۀ افزون تری داشته باشد، بر رشد، شکوفایی و اصلاح ادبی بیشتر تاثیر می گذارد.
-بسیاری از نویسندگان اعتقاد به الهام دارند آیا واقعا نویسنده احتیاج به الهام دارد؟
پاسخ: به گمانم الهام و تخیل برای نویسنده همان قدر ضرورت دارد که هوا برای تنفس شما و من.
-آیا مدرنیسم وپست مدرنیسم مرگ داستان کلاسیک است؟
پاسخ: تعبیر ها در این باره تا جایی که من اطلاع دارم، مختلف است. از منتقدان و نظریه شناسان ادبی بپرسید. آنها بهتر می توانند پاسخ شما را بدهند.
-در یک زمان جوانان ما رو به سمت داستانهای عاشقانه و بازاری مانند:ر- اعتمادی ویا کاف احمدی و...آوردند و حال رو به کتابهای موفقیت (مانند استیو جابز، قورباغه را قورت بده و...) میآورند این مسئله در جامعه ما را چگونه ارزیابی می کنند؟
پاسخ: آثار سبک در همة جامعه ها هست و عده ای هم خواننده دارد، در بعضی جامعه ها بیشتر و در برخی کمتر. مثل کالای بنجل می ماند. در هیچ جای دنیا نیست که کالای بنجل مصرف کننده نداشته باشد. چینی ها این همه بنجل را برای کی تولید می کنند؟ اگر بنجل مصرف نشود که تولید نمی شود. به چشم می بینیم که عده ای برای داستان های آب دوغ خیاری سر و دست می شکنند. در میان دختران دانشجوی همدوره ام بودند خوانندگانی که برای نوشته های بعضی نویسندگان، نویسندگانی که جامعۀ ادبی آنها را به هیچ حسابی نمی آورد، غش و ضعف می کردند. در میان پسران دانشجوی همدوره ام بودند کسانی که یواشکی و پنهانی می رفتند و قصه های آبکی مجلة زن روز را با ولع می بلعیدند. تا زمانی که ذائقه ها و سلیقه ها اعتلا پیدا نکند، تا زمانی که جامعه از سیک مایگی دست برندارد، بنجل تولید ، توزیع، تبلیغ و مصرف می شود. راه جلوگیری از اینها ممنوع کردن آنها نیست، تحقیر کردن خوانندگان آنها نیست، راه درست، تقویت و گسترش نقد و اعتلای سطح تشخیص در خوانندگان است که این هم به زنجیره ای از برنامه های بلند مدت نیازمند است.
-آثاری را که در دست چاپ دارید؟
پاسخ: کتابی است به نام سقوط ها و فروپاشی ها که بحث آن در بارة مرگ تمدنهاست و منتظر اجازه است. این کتاب به نوعی جلد دوم تاریخ تمدن است که سال پیش نشر کتابدار منتشر کرد. کتاب دیگری به نام ناگفته ها، مجموعۀ 23 نشست گفت و گو با شادروان عنایت الله رضا، که 3 تن از همکاران و من تدوین کرده ایم و مدتی است برای مجوز فرستادهایم و تا امروز جوابی نرسیده است. این کتاب حاوی نکات مهمی است. نشر و تمدن موضوع دیگری است که چند سالی است دارم با آن ور میروم، اما نمی دانم چه سرنوشتی خواهد داشت.
منبع: روزنامه خورشيد- مهرماه 91
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید