1392/10/7 ۱۱:۱۲
عبدالرضا داوری گفت: نخبگان ما هنوز در مرحله نسبتگذاری و کشاکش جدی بین اندیشه سکولار غربی و آرمانهای انقلاب هستند. به نظر میرسد توجه رهبر انقلاب از این روست تا از این مسئله عبور و راههای تعالی تمدن اسلامی طی شود.
چندی پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نکات مهمی را در محورهای مختلفی چون اهمیت موضوع فرهنگ و ارزشهای فرهنگی در جامعه، اهمیت و جایگاه شوراى عالى انقلاب فرهنگى، ضمانت اجرای مصوبات شورا، تهاجم فرهنگى، اهمیت علم در دانشگاه و پرهیز از سیاسی شدن دانشگاه، زبان فارسی، علوم انسانی و آسیبهاى اجتماعى و علل فرهنگى آن بیان فرمودند.
یکی از محورهای عمدهای که رهبر انقلاب در آن دیدار بر آن تأکید کردند، مسئله علم در دانشگاهها و مراکز پژوهشى بود. ایشان تأکید کردند که یکی از موانع پیشرفت علمی دانشگاهها، سیاسى شدن آنهاست و دانشگاه نباید جولانگاه حرکتهاى سیاسى شود و هر چند نسل جوان، بخصوص جوانان دانشجو در هر جامعه، موتور حرکت تحولات اجتماعى و سیاسى است، اما باید مراقب بود که دانشگاها محلّ جَوَلان گرایشهاى سیاسىاى نشود که بعضىشان مخالف با اصل نظام یا مخالف با جهتگیرىهاى نظاماند.
گفتوگویی با عبدالرضا داوری انجام شده است. وی عضو هیئت علمی پژوهشی دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی است. وی مدتی مدیرکل پژوهش و جانشین معاون خبر بود و سپس به عنوان قائم مقام مدیرعامل و معاون خبر ایرنا منصوب شد. داوری مدتی نیز مشاور وزیر کشور دولت دهم و رئیس مرکز مطالعات راهبردی و آموزش این وزارتخانه بود.
اولین محور بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئله اهمیت موضوع فرهنگ بود. ایشان در ضمن بیاناتشان در کنار فرهنگ عمومی به مسئله فرهنگ نخبگانی نیز اشارهای داشتند. به نظر میرسد تا زمانی که جایگاه این نخبگان و به طریق اولی فرهنگ نخبگانی در ساختار نظام ما روشن نشود، پی به اهمیت تاکیدات رهبر انقلاب نخواهیم برد. سوال نخست ناظر به همین مسئله است. به نظر شما فرهنگ نخبگانی مد نظر رهبر انقلاب ذیل فرهنگ عمومی تعریف میشود یا خیر، این فرهنگ عمومی است که باید از نخبگان متاثر شود؟
به نظر بنده برای نیل به مقصود رهبری از در خصوص فرهنگ نخبگانی قبل از آنکه در مورد جایگاه آن بحث کنیم باید بار دیگر به ساختار سیاسی کشور توجهی عمیقتر داشته باشیم. ساختار سیاسی ایران مبتنی بر نظام ارتباطی « امت» و « امام» است و در واقع تعاملات بین این دو فرهنگ عمومی کشور ما را سروسامان میدهد. در دورههای گذشته تلاش کردند که با ترویج مفهوم جامعه مدنی فضای حایلی بین «امت» و «امام» ایجاد کنند. متصدیان آن مسئله قصد داشتند جامعه مدنی را واسط بین «امت» و «امام» قرار دهند تا نفوذ امام هر چه کمتر رنگتر شود؛ حال اگر فرهنگ نخبگانی را خارج از چارچوب فرهنگ عمومی مطرح کنیم، به مانند جامعه مدنی بین ارتباط مستقیم «امت» و «امام» مانع ایجاد کردهایم.
با برجسته کردن فرهنگ نخبگانی نیز این گزاره قوت میگیرد که جامعه بیش از آن که از کنش و رفتار «امام» متاثر شود٬ میباید از نخبگان تاثیر پذیرد. از طرفی فکر میکنم در ساختار نظامی «امت» و «امام» نمیتوانیم فرهنگ نخبگانی را مستقل و جدای از فرهنگی که ولی فقیه برای عموم جامعه تدبیر میکند٬ تصور کنیم. اگر چنین جدایی در ساختار اجتماعی نظام ما صورت گیرد، جامعه دچار تعارضات فرهنگی شده و این تعارضها به هیچ وجه برای جامعهای با خصوصیات جامعه ما مناسب نیست.
پس از نظر شما بحث بر سر فرهنگ نخبگانی به طور مستقل منتفی است؟ این انتفاء از تعریف نمیتواند به منزله نادیده گرفتن واقعیت نخبگان باشد؟
به نظر من برجسته کردن فرهنگ نخبگانی ذیل همان مفهوم جامعه مدنی است و فرهنگ نخبگانی هم در جامعه ما باید ذیل رابطه «امت» و «امام» تعریف شود. اما این طور نیست که ما از واقعیت نبخگانی صرف نظر کنیم. در مقام تعریف نیز اگر چه به نظر میآید ما با اصالت ندادن به فرهنگ نخبگانی آن را نادیده میانگاریم. اما باید توجه داشته باشیم که در مقام عمل برجسته کردن خواص، علامت و فلشهایی است که میتواند جامعه ما را از مسیر اصلی خود که همان اطاعت از امام است خارج کند.
به نظر میرسد در جوامع اماممحور نیز اگر نخبگان مفسر و مبین آرای امام نباشند، عموم جامعه هر کدام به سمتی کشیده میشوند؛ این طور نیست؟
اتفاقا این مسئله ناظر بر تعریف فرهنگ نخبگانی ذیل فرهنگ عمومی است. در تاریخ اسلام ما با نخبگانی مواجه هستیم. افرادی مانند عمار یاسر که مفسر و تبیین کننده فرمایشات امام بودند. توجه به نخبگان تا این حد طبیعی است. اما همه اینها تا جایی پذیرفته شده است که ذیل همان گفتمان «امت» و «امام» تعریف شود. اما ما میبینیم در حال حاضر توجه برجسته شدن فرهنگ نخبگانی منجر به ولادت گفتمانی مغایر با گفتمان امام خواهد بود. اما در هر حال جامعه اماممحور هم کسانی را نیاز دارد که اندیشههای امام را در جامعه بسط دهند. اما این شرح و بسط نخبگانی به معنی نظریهپردازی مستقل نیست و در ذیل گفتمان «امام» و «امت» باید صورت پذیرد.
با این توصیف، به نظر شما علت تاکید رهبر انقلاب بر این موضوع چیست؟ آیا فرهنگ نخبگانی در کشور ما مستقلا تعریف شده است یا اصلا این عبارت مبهم و مجهول است؟
در جامعه ما دو اندیشه به وضوح وجود دارد؛ اندیشه سکولار دنیاگرا که ابزارهای رسانهای آن را جذاب نشان دادهاند و از این راهها وارد جامعه شده و برای خود قطبی را ساخته و در مقابل اندیشه بومی مبتنی بر فرمایشات امام ایستاده است. نخبگان جامعه ما هم در کشاکش بین این دو اندیشه هستند. بخشی از نخبگان تلاش میکنند که گفتمان نظام جمهوری اسلامی را طوری تبیین کنند که در گفتمان و تمدن غربی ادغام شود و بخشی هم اندیشه های بومی و آرمانهای انقلاب اسلامی را مبنای تمدنسازی قرار میدهند. به نظر من این کشاکش در بین نخبگان ما به صورت جدی وجود دارد و تا زمانی که این کشاکش به نفع اندیشه انقلاب اسلامی حل نشود، ما حتی در سطح مدیریتهای اجتماعی٬ سیاسی و اقتصادی هم دچار مشکلاتی جدی خواهیم بود. حتی در حوزههایی مانند دیپلماسی که می تواند آینه تمامنمای این کشاکش باشد٬ ما هنوز در مرحله نسبتگذاری بین تمدن غربی و آرمانهای انقلاب اسلامی ایستادهایم. با این توصیف به نظر میرسد توجه رهبری از این روست تا از این مسئله عبور شود و راههای تعالی تمدن اسلامی طی شود.
هنگامی که از فرهنگ نخبگانی صحبت میکنیم، ناگزیریم تا توجه عمیقی به دانشگاه داشته باشیم. دانشگاهی که در کشور ما همواره محل نزاعهای سیاسی بوده و هست. اما در همین خصوص نیز رهبر انقلاب کردهاند که دانشگاهها برای توفیق در امر مهم علم و پژوهش نباید آلوده بازیهای سیاسی شوند. به نظر میرسد دانشجوها و حتی اساتید دانشگاهی ما هیچ تصوری از دانشگاه بدون سیاست ندارند. آیا واقعا در کشور ما بخشی از هویت دانشگاهی به مبارزات سیاسی برمیگردد؟
در جامعه ما متاسفانه بدفهمیهایی در خصوص دانشگاه و ارتباط آن با سیاست وجود دارد. زمانی که تاریخ دانشگاه و اتفاقات سیاسی در آن را مرور میکنیم٬ متوجه میشویم که سیاسی شدن دانشگاه در کشور ما با تزریق رویکرد حزب توده در میان دانشگاهیان بوده است. حزب توده در سیاسی شدن دانشگاهها نقش بسزایی ایفا کرد. این حزب از آن جایی که در سالهای اوایل بعد از انقلاب و همینطور در سالهای منتهی انقلاب نمی توانست کارهای سیاسی خود را علنی انجام دهد و تبلیغ کند، از پتانسیل نشریات و تشکلها و سازمانهای دانشجویی درون دانشگاههایی مانند تهران٬ صنعتی شریف، امیرکبیر و دانشگاه شیراز استفاده کرد. در حدود سالهای دهه پنجاه، جنبشهای دانشجویی مسلمان فعال شدند که البته اکثریت سیاسی را در دست نداشتند که با انقلاب فرهنگی مشکلشان برطرف شد.
اما در طول تاریخ سیاسی دانشگاههای ما تا زمان انقلاب فرهنگی٬ سازمانهای طرفدار اندیشه مارکسیستی و تودهایِ چپ غلبه داشتند. بسیاری از افراد هم تحت تاثیر همان فضا تصور میکردند دانشجو به محض ورود به دانشگاه پیش از آنکه دغدغه علمی داشته باشد و یا فرایند اجتماعی شدن خود را طی کند، میباید یک چریک در دانشگاه باشد و در نهایت هم با همان نقش اجتماعی٬ وارد جامعه شود. دانشگاهها بیش از آنکه دانشجو را در یک فضای متعادل سیاسی قرار دهند و به سمتوسوی سیاسمتمدار پروری ببرند به سمت چریکپروری کشاندند. متاسفانه این فضا و گفتمان بعد از انقلاب هم در دانشگاهها باقی ماند. سیاسی بودن در دانشگاه حتی بعد از انقلاب هم به معنی تعارض با حاکمیت معنی شد. این نگاه رسوبات همان اندیشه چپی در دانشگاههاست.
رهبر انقلاب سیاسی شدن دانشگاهها را مشخصا بعد از سال 72 مطرح کردند. به نظر می رسد نگاه ایشان به دانشگاه به عنوان نهاد کارشناسان عالیرتبه آیندهساز است. بدنه کارشناسی که در دانشگاهها تربیت میشوند، طبیعتا میباید از قدرت درک و تحلیل سیاسی برخوردار باشند. در غیر این صورت دانشگاهها مرکز تکنوکراتها و تکنوکراسی خواهد شد. آن چه که من از سلسله فرمایشات رهبری در این خصوص برداشت میکنم این است که باید در دانشگاهها بدنه کارشناس و متخصصی تربیت شود. کسانی که در تراز انقلاب اسلامی درک و فهم سیاسی نیز داشته باشند. به نظر من رهبری تاکیدشان این است که دانشگاهها کارکرد حزبی پیدا نکنند که در مناسبتهای سیاسی وارد ماجرا شوند و معادلات سیاسی را تغییر دهند؛ به عبارتی نباید کارکرد ابزاری نداشته باشند. در صورتی که در دانشگاههای ما کماکان رسوبات آن فعالیتهای سیاسی حزب توده باقی مانده است. تحت تاثیر آن فضا نیز هنوز از دانشجو انتظار ایجاد تغییر معادلات سیاسی میرود.
با این تفسیر از دانشجو حرکت تولید علم دچار انحطاط میشود. همان مسئلهای که رهبر انقلاب در سال 79 در دانشگاه امیرکبیر تاکید کردند و فرمودند که نیاز امروز ما جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم است. ایشان در ادامه تاکید کردند که اگر این نهضت تولید علم مختل شود و یا به فراموشی سپرده شود، قتلگاه انقلاب اسلامی فرا میرسد. در کنار آن طبیعتا فضایی است که دانشجو را جامعهپذیر میکند و در حد و اندازه انقلاب اسلامی بالا میآورد.
تصوری در بین دانشجویان وجود دارد مبنی بر اینکه باید هنگام خروج از دانشگاه گرایش سیاسی خود را روشن کنند تا بتوانند فعالیت سیاسی انجام دهند. به همین دلیل هم به نظر میرسد در جبهه انقلاب نظریهپردازانی که مشخصا کارشان تولید نظریههای علمی باشد کمتر به چشم میخورد. دلیل قوت این تصور در بین دانشجویان چه میتواند باشد؟
قبل از بررسی این مسئله باید در نظر داشته باشیم کسانی که در جبهه مقابل انقلاب حضور دارند و اندیشمند سکولار محسوب میشوند خودشان نیاز چندانی به تولید علم ندارند و با استفاده از ابزاری به نام ترجمه مایحتاج فکری جامعه را تامین میکنند؛ آنان در واقع مروج اندیشههای تولید شده هستند. اما در جبهه انقلاب اندیشمندان میبایست در قدم اول علم و نظریه بومی تولید کنند که این تلاش صدچندانی را می طلبد. اما در مجموع واقیعت این است که دانشگاههای ما در هیچ حوزهای نتوانستند پاسخ درخور جامعه را بدهند. به نظر میرسد برای برررسی این مسئله ما باید توجه کنیم که نهاد دانشگاه در کشور ما چرا و به چه دلیلی تاسیس شده است. این نهاد در زمان رضاخان برای تامین کادر دولت مدرن راهاندازی شد. رضاخان در پی تاسیس دولت مدرن بر اساس آموزههای غربی مجبور بود که چنین نهادی برای تامین نیرو داشته باشد؛ در حالی که چگونگی شکلگیری دانشگاهها حتی در غرب از دلایل عمیقتری برخوردار است.
دانشگاه کمبریج انگلستان یک حوزه علمیه دینی مسیحیت بوده. با گذر زمان و با تغییراتی که در جامعه انگلستان پدید آمده و نیازهای جدیدی که در اجتماع احساس می شود این حوزه علمیه تبدیل میشود به پاسخ گویی به نیاز های جامعه خود و دانشگاه مورد نیاز. از این رو می باید در کشور ما هم نهضت تولید علم از درون حوزههای علمیه شکل میگرفت. در حالی که ما درختی به نام دانشگاه و آکادمی را از غرب حاضر و آماده آوردهایم و کاشتهایم و هیچ توجهی هم به آب و خاک و آن نداریم. دانشگاه از همان زمان بنا و تاسیس خود برای پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه ما نبود. بعد از این مدت هم که ندای همراهی صنعت و دانشگاه و جامعه سر داده میشود، همه نشانگر این مهم است که دانشگاه مسیر خودش را طی میکند و صنعت و جامعه هم مسیر خود را. دلیل این مسئله همین است که اصلا اینها در راستای کمک به یکدیگر بنا نشدهاند.
افراد هنگامی از دانشگاه بیرون میآیند، از فضای اصلی جامعه با خبر میشوند و نیازها را درک میکنند. یکی از دلایل تحلیلهای ضعیف دانشگاهیان همین فاصله از جامعه است. شعار استقلال هم که شعار بسیار خطرناکی است، به این مسئله دامنه میزند و عدم پاسخگویی دانشگاه به جامعه را توجیه میکند. اندیشه دانشگاه اسلامی که مقام معظم رهبری در سال 73 مطرح کردند در واقع توجه به همین مسئله بود. دانشگاه اسلامی در واقع دانشگاهی است که به نیاز های جامعه اسلامی در حوزه های مختلف معشیتی و زیستی پاسخ میدهد.
بخشی از نقدها شاید تکرار نقدها و دغدغههای گذشته باشد؛ برای اینکه در دام همین تکرار نیفتیم، به عنوان سؤال آخر میخواهم بپرسم به نظر شما اقدام عملیاتی واقعبینانه، نه طرح مطالب انتزاعی٬ در خصوص نیل به دانشگاه و فرهنگ نخبگانی مد نظر جامعه اسلامی و منویات رهبر انقلاب چه میتواند باشد؟
واقعی شدن حوزه پژوهش در دانشگاهها مهمترین اقدام از نظر من است. پژوهش در دانشگاههای ما براساس مقالات آیاسآی پیش میرود. اساتید و دانشجویان فوق لیسانس و دکتری بیش از آنکه در پی پاسخگویی به نیازهای بومی باشند، در پی پذیرش گرفتن از نشریههای غربی هستند. این شاخص درستی نیست. در واقع ما نیرویی تربیت میکنیم که جوابگوی نیازهای عالم مدرن است. در حالی که معتقدم فوریترین اقدامی که میتوان مطالبه مقام معظم رهبری را عملیاتی کند، ساماندادن به حوزه پژوهش بر اساس نیازهای واقعی دستگاههای اجرای کشور و بخشهای مختلف جامعه است. لازمه این مسئله هم توزیع بودجههای مربوطه بر اساس نیاز های واقعی بخشهای علم و فناوری است.
پژوهشهای انتزاعی مبنای این تقسیم بودجه نباشد که خروجی به درد بخوری نداشته و ندارد. استقلال دانشگاهها در تقابل با مطالبه رهبری از این نهاد است. دانشگاه در هیچ کجای دنیا مستقل نیست و اتفاقا نهادی است که برای پاسخ گویی به نیازهای جامعه فعالیت میکند. به عنوان نمونه در آمریکا تمام بودجههای پژوهشی را شرکت های نفتی تامین میکنند، چون دقیقا به نیازهای آنها پاسخگو هستند. اگر در اینجا هم دانشگاهها مستقل شوند فضای انتزاعی در دانشگاهها عمیقتر خواهد شد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید