1394/7/4 ۰۹:۴۴
شهاب بیگوند: 30 شهریور ماه، همزمان با روز جهانی صلح، نشست «هنر و صلح» در محل خانه هنرمندان برگزار شد که مصطفی ملکیان یکی از سخنرانان این هماندیشی بود. او بحث خود را بر «نقش هنر در زمینهسازی روحیه صلح در انسان» متمرکز کرد.
٭٭٭
مصطفی ملکیان، استاد فلسفه دین و اخلاق، بحث خود را با تقسیم 9 گانه هنر آغاز کرد و این هنرهای 9 گانه و ویژگی آنها را چنین برشمرد: «هنرهای9 گانه یعنی ادبیات، سینما، تئاتر، عکاسی، نقاشی، موسیقی، حرکات موزون، مجسمهسازی و معماری، با سه عنصر «زیبایی»، «تخیل» و «خلاقیت» رابطه تنگاتنگی دارند. افلاطون و نوافلاطونیان اعتقاد داشتند هنر فقط با عنصر «زیبایی» مرتبط است، اما امروزه فیلسوفان هنر اعتقاد دارند که در هنر هر سه عنصر حضور پر رنگی دارند، هرچند که بخش عمدهای از هنر متصف به زیبایی است. به زعم ملکیان، فلاسفه خوشبین معتقدند هنر «بر زیبایی جهان میافزاید» برخلاف فیلسوفان بدبین که بر این باورند هنر «از زشتی جهان میکاهد». او به سه تأثیر «زیبایی» در انسان اشاره کرد و گفت: «سروکار داشتن با زیبایی سه اثر روانی بر انسان میگذارد که هر سه، عاملهایی برای توسعه و تعمیق صلح هستند. نخستین اثر زیبایی «سرشار کردن انسان از لذت» است. هرچه ادراک ما از زیبایی بیشتر شود، لذت هم در ما شدیدتر و عمیقتر شکل میگیرد. عمده اشخاصی که به ویرانگری، نزاع و خشونت تمایل دارند، کسانی هستند که در طول زندگی خود از لذت زیبایی بهره کمتری بردهاند» به این اعتبار ملکیان معتقد بود هرچه از ادبیات و هنر لذت بیشتری ببریم، استعداد خشونت در ما کمتر میشود.
«از خود بیخود شدن» یا «از خود بیرون رفتن» دومین اثری بود که ملکیان به عنوان تأثیر زیبایی بر انسان به آن اشاره کرد و در این زمینه افزود: «این مقوله نیز باعث عمیقتر شدن لذت میشود. برقراری صلح بین انسانها نیز با همین از خود بیرون شدن و به خود فکر نکردن و خود را فراموش کردن بهدست میآید.»
ملکیان در توضیح سومین اثر روانی زیبایی بر انسانها گفت: «همه ما میدانیم که داوری نهایی در هنر وجود ندارد حتی زیباترین آثار هنری در جهان را کسانی نپسندیدهاند. بر این اساس هر کسی که هنرمندتر باشد، بهتر متوجه میشود که نباید قاطع و جازم صحبت کند. این عدم داوری نهایی باعث شده تا اهالی هنر، اهل کثرتگرایی و در مقام عمل اهل مدارا باشند. بنابراین هرکه هنرمندانهتر زندگی کند بیشتر به عقاید دیگران احترام خواهد گذاشت.»
ملکیان در بخش دوم بحث خود به عنصر «تخیل» در هنر و تأثیر آن در اخلاقی زیستن انسانها اشاره کرد و گفت: «انسانها هرچه تخیل بیشتری داشته باشند، هنرمندترند. برای اخلاقی زیستن باید قدرت تخیل انسان بالا باشد.»
وی به این نکته اشاره کرد که ادبیات، قدرت تخیل انسان را بالا میبرد و این امر رابطه مستقیمی با کاهش خشونت دارد و علت مخالفت برخی حکومتها با ادبیات را در همین نکته دانست و گفت: «رژیم سرکوبگری چون شوروی در دوران استالین با ادبیات مخالف بود چرا که ادبیات قدرت تخیل فردی را بالا میبرد و این مسأله برای رژیمهای سرکوبگر قابل تحمل نیست. اگر انسانی بتواند با قدرت تخیل، خود را جای دیگری بگذارد قطعاً احترام بیشتری نیز برای عقاید او قائل خواهد شد.» ملکیان در پایان به سومین عنصر مؤثر در خلق اثری هنری یعنی «خلاقیت» اشاره کرد و در این رابطه معتقد بود هنرمندی که با خلاقیت اثری را خلق میکند میداند که خلق یک اثر هنری خلاقانه چه کار طاقتفرسایی است از این رو چنین فردی بیشتر اهل صلح خواهد بود و در جهت «از میان بردن» محتاطتر عمل خواهد کرد.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید