برگی از زندگی آیت الله سید محمود طالقانی

1394/6/21 ۰۹:۱۶

برگی از زندگی آیت الله سید محمود طالقانی

سید محمود علایی طالقانی در ۱۵ اسفندماه ۱۲۸۹هـ .ش در دهستان گلیرد از توابع طالقان در خانواده ای متدین و اهل علم متولد شد. پدرش ابوالحسن، از عالمان بزرگ عصر خود و از طرفداران انقلاب مشروطه بود که بعد در زمان رضا شاه پهلوی به اتفاق آیت الله سید حسن مدرس علیه دیکتاتوری و سیاست های ضد دینی او به مبارزه برخاست.

 

 

 

 به مناسبت ۱۹شهریور، سالگرد رحلت ابوذر انقلاب

سید محمود علایی طالقانی در ۱۵ اسفندماه ۱۲۸۹هـ .ش در دهستان گلیرد از توابع طالقان در خانواده ای متدین و اهل علم متولد شد. پدرش ابوالحسن، از عالمان بزرگ عصر خود و از طرفداران انقلاب مشروطه بود که بعد در زمان رضا شاه پهلوی به اتفاق آیت الله سید حسن مدرس علیه دیکتاتوری و سیاست های ضد دینی او به مبارزه برخاست.

سید محمود، تحصیلات خود را در مکتبخانه‌های زادگاهش گذراند. همچنین مقدمات علوم دینی را نزد پدر فرا گرفت. در ۱۲۹۸هـ .ش به تهران آمد، بعد برای ادامه تحصیل به قم رفت و در مدارس «رضویه» و «فیضیه» قم به تحصیل علوم دینی پرداخت. محضر اساتیدی چون آیت الله محمد بهجت ،آیت الله سید محمدتقی خوانساری و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری را درک کرد و شرح لمعه را نزد آیت الله شهاب الدین مرعشی و مطول را نزد ادیب تهرانی فرا گرفت.

او با شیخ محمدتقی اشراقی و میرزا خلیل کمره‌ای، حشر و نشر داشت و شرح منظومه را نزد میرزا خلیل کمره‌ای به اتمام رساند. در ۱۳۱۰ به نجف رفت و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت. دروس خارج را نزد آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی،آیت الله محمدحسین غروی و آقا ضیاءالدین عراقی تلمذ کرد.

پس از بازگشت به وطن ، دوباره در حوزه علمیه قم ادامه تحصیل داد و سرانجام در ۱۳۱۷ از آیت الله عبدالکریم حائری و آیت الله اصفهانی اجازه اجتهاد یافت. در ۱۳۱۸ جهت تدریس در مدرسه سپهسالار(مطهری کنونی) به تهران آمد. در همان سال با انتشار اطلاعیه‌ای در اعتراض به سیاست‌های رضا شاه در مورد کشف حجاب، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. از این رو به زندان افتاد. اما پس از رهایی، همچنان فعالیت سیاسی خود را بر ضد رژیم پهلوی دنبال کرد و چندین بار دستگیر و زندانی شد.

وی پس از شهریور ۱۳۲۰ با تأسیس «کانون اسلام»، به طور رسمی مبارزه خود را علیه رژیم طاغوت آغاز کرد و به تفسیر قرآن برای عموم مردم پرداخت. همچنین مجله «دانش آموز» را منتشر کرد و سلسله سخنرانی هایی را جهت ارشاد مردم به اسلام و قرآن ترتیب داد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و به دنبال واقعه تجزیه آذربایجان به نمایندگی از اتحادیه مسلمین روحانیت تهران به همراه ارتش به آذربایجان اعزام شد تا هم سربازان را برای جنگ آزادی بخش تشجیع و هم با نظارت دقیق بر کار ارتش گزارشی برای روحانیت فراهم کند.

وی در سال های پس از غائله آذربایجان ،از یک سو به فعالیت سیاسی مشغول بود و از سوی دیگر به امور فرهنگی و آموزشی می‌پرداخت. مهم ترین فعالیت های فرهنگی – سیاسی او در این دوره، سخنرانی هفتگی در رادیو ایران بود. در ۱۳۲۷ عهده دار امامت مسجد هدایت شد و آنجا را به عنوان پایگاهی جهت مبارزه با رژیم پهلوی و استبداد درآورد. تشکیل انجمن های اسلامی در دانشگاه ها و دیگر مراکز علمی با هدف مبارزه با اصول مادی و مارکسیستی، از دیگر فعالیت‌های وی در این دوران بود.

آیت الله طالقانی در جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران، مبارزات فراوانی کرد و نقش مؤثری در این جریان داشت. در ۱۳۳۴ به نهضت مقاومت ملی پیوست و پس از قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ برای آشتی دادن و ایجاد تفاهم میان جناح های مختلف نهضت ملی کوشید. در ۱۳۳۶ از طرف ساواک به جرم مخفی کردن نواب صفوی در خانه اش دستگیر و زندانی شد، اما پس از چندی رهایی یافت و دوباره به مبارزه پرداخت.

در ۱۳۳۸ همراه میرزا خلیل کمره‌ای به مصر رفت، پیام آیت‌الله بروجردی را به شیخ شلتوت، شیخ دانشگاه الازهر و مفتی مصر رساند و در کنگره اسلامی دارالتقریب در قاهره شرکت کرد.در ۱۳۳۹ جزو هیأت مؤسسین جبهه ملی درآمد و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران شد. در ۱۳۴۰ به جمع بنیانگذاران «نهضت آزادی ایران» پیوست. همچنین به بیت‌المقدس سفر کرد و با درد و رنج‌های مردم ستمدیده فلسطین آشنا شد.

آیت الله طالقانی طی سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ سخنرانی‌های متعددی بر ضد رژیم پهلوی در مسجد هدایت کرد و به شدت از تسلط عده‌ای مرتد و بهایی در پست‌های مهم مملکتی انتقاد نمود. در ۱۳۴۱ دوباره برای مدتی به زندان افتاد. از آنجا که در قیام ۱۵ خرداد ماه ۴۲ شرکت کرد و اعلامیه « دیکتاتور خون می ریزد» را انتشار داد، بار دیگر دستگیر و زندانی شد ولی سرانجام بر اثر فشار افکار عمومی و مؤسسات بین‌المللی حقوق بشر در آبان ۱۳۴۶ آزاد شد. اما بار دیگر به دلیل طرح مسائل سیاسی و واکنش صریح نسبت به اقدامات رژیم ممنوع المنبر گردید.

در سال ۱۳۵۰ به دلیل حمایت از مردم فلسطین به مدت یک سال و نیم به زابل تبعید شد. در سال ۱۳۵۴ نیز بار دیگر به زندان افتاد و این بار به ده سال زندان محکوم شد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، از زندان قصر آزاد گردید. او پس از رهایی از زندان، در بحبوحه روزهای انقلاب نقش ویژه‌ای را ایفا کرد. چندی بعد از سوی امام خمینی (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و به سمت ریاست شورای انقلاب رسید. در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی نیز از سوی مردم تهران به نمایندگی رسید. از اقدامات مهم وی در این سمت، اهتمام ویژه به مسئله شوراها بود.

آیت الله طالقانی در اوایل امرداد ۱۳۵۸ از سوی امام خمینی (ره) به عنوان اولین امام جمعه تهران منصوب شد. اولین نماز جمعه تهران به امامت ایشان در ۵ امرداد همان سال در دانشگاه تهران برگزار شد. ایشان پنج نماز جمعه دیگر را نیز در تهران برگزار کرد که آخرین آنها به مناسبت فرا رسیدن سالگرد جمعه خونین ۱۷ شهریور در بهشت زهرا و کنار مزار شهدای انقلاب بود. آیت الله طالقانی که از سوی امام خمینی و انقلابیون به عنوان «ابوذر زمان» نامیده می‌‌شد، پس از سال‌ها فعالیت و مبارزه سیاسی در ۱۹ شهریور ماه ۱۳۵۸ در تهران درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. آثار متعددی از این مبارز نستوه باقی مانده است که از آن جمله می‌توان به «پرتوی از قرآن» مشتمل بر ۶ جلد،تفسیر جزء‌های یک تا پنج و جزء سی‌ام قرآن، ترجمه و توضیح «نهج‌البلاغه» از آغاز خطبه ۸۱، «اسلام و مالکیت» ، مقدمه و توضیح «تنبیة الامه و تنزیه الملة» آیت الله نایینی، «به سوی خدا می‌رویم:خاطرات سفر حج» و «از آزادی تا شهادت» مجموعه سخنرانی‌ها و خطبه‌های نماز جمعه که با عناوین مختلف در جزوه‌هایی به چاپ رسیده است، اشاره کرد.

 

امام خمینی ‌پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت آیت الله طالقانی صادر فرمودند که متن آن پیام چنین بود:

«بسم الله الرحمن الرحیم. انالله و انا الیه راجعون. و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر. عمر طولانی این عیب را دارد که هر روز عزیزی را از دست می‌دهد و به سوگ شخصیتی می‌نشیند. و در غم برادری فرو می‌رود. مجاهد عظیم‌الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلاء با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار سعادت و راحت و برای ما و امت ما تأسف و تأثر و اندوه. آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پرارج خودم را، یکی پس از دیگری، از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود، زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برّنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائلة ارجمند و بازماندگان او این ضایعة بزرگ را تسلیت می‌دهم. رحمت بر او و بر همة مجاهدان راه حق. و السلام علی عباد الله الصالحین.»

 

«انجمن آثار و مفاخر فرهنگی»

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: