بازروایی قیامی سرنوشت ساز

1394/6/17 ۱۱:۳۶

بازروایی قیامی سرنوشت ساز

قیام هفدهم شهریور 1357 خورشیدی، بیانگر اراده و خواست ملت بپاخاسته ی ایران در رویارویی با رژیم پهلوی بود، رویدادی سرنوشت ساز که پایان تلخی را برای رژیم پهلوی در تاریخ این مرز و بوم رقم زد و نقطه ی عطف پیروزی انقلاب اسلامی شد.

 

 قیام هفدهم شهریور 1357 خورشیدی، بیانگر اراده و خواست ملت بپاخاسته ی ایران در رویارویی با رژیم پهلوی بود، رویدادی سرنوشت ساز که پایان تلخی را برای رژیم پهلوی در تاریخ این مرز و بوم رقم زد و نقطه ی عطف پیروزی انقلاب اسلامی شد.

فاطمه مهدوی: نهضت امام خمینی(ره) و مبارزه های ایشان از دهه ی 40 آغاز شد و با گذشت زمان این نهضت با حمایت مردم و علما در قالب قیام هایی فراگیر گسترش یافت و در نیمه ی دوم دهه 50 با هدایت و رهبری امام(ره) رنگ و بویی تازه به خود گرفت. به گونه ای که آتش های زیر خاکستر اعتراض های مردمی از زمستان 1356 هجری خورشیدی شعله ور شد و از آن پس تقویم تاریخ ایران با رویدادهای سرنوشت سازی رقم خورد که قیام هفدهم شهریور یکی از آن حوادث به شمار می رود.

این قیام با حضور مردم و روحانیون در میدان ژاله در تهران در جریان ناآرامی هایی که به وسیله ی دولت آشتی ملی شریف امامی و محمدرضا پهلوی ایجاد شده بود، به وقوع پیوست. قیام خونینی که اگرچه با سرکوب رژیم پهلوی رو به رو شد اما به عنوان نقطه ی عطفی از مبارزه های مردم انقلابی ایران زمین محسوب می شود که زمینه ساز پیروزی انقلاب در بیست و دوم 1357 هجری خورشیدی شد و مهر پایان را بر سلطنت 2 هزار و 500 ساله ی شاهنشاهی زد.

**پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز قیام تاریخی هفدهم شهریور با «قاسم تبریزی» پژوهشگر تاریخ و رییس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی به گفت وگو پرداخت.

وی درباره ی رویداد هفدهم شهریور گفت: اگر بخواهیم به قیام هفدهم شهریور بپردازیم در گام نخست رویدادهای پیش از آن را باید بررسی کنیم؛ یعنی در حقیقت از نخستین روزهای سال 1357 هجری خورشیدی که روند نهضت ابعاد گسترده ای پیدا کرد. رژیم پهلوی در این هنگامه می پنداشت که با تغییر دولت و روی کار آوردن جمشید آموزگار می تواند به تمامی این قیام ها و اعتراض ها پایان بخشد. جمشید آموزگار در این زمان برای جامه ی عمل پوشانیدن به اهداف خویش، نامه یی علیه امام خمینی(ره) منتشر کرد اما نه تنها پاسخی از این روش دریافت نکرد بلکه بر پایداری نهضت ایشان افزود. او در گام بعدی اندیشید که برای دگرگون کردن شرایط، ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) را تغییر دهد. اما این روش هم پاسخگوی اهداف وی نشد به این دلیل که ماهیت و یا پیشینه ی ساواک سیاه تر از آن بود که با تغییر ریاست آن مساله ای حل شود. در این زمان محمدرضا پهلوی که دولت جمشید آموزگار را دولتی کارآمد در جهت پیشبرد اهداف حکومت خود نمی دید، برکنار کرد و شریف امامی را به عنوان نخست وزیر برگزید. شریف امامی در آن دوره در کنار علی امینی و احمد قوام السلطنه به عنوان یکی از مقام های برجسته ی سیاسی محسوب می شد. اگر چه در متن جامعه از جایگاهی ارزشمند برخوردار نبود، اما مورد احترام محمدرضا پهلوی بود.

 

**دولت آشتی ملی؛ دولت فریب

قاسم تبریزی با بیان اینکه شریف امامی با شعار دولت آشتی ملی فعالیت خود را آغاز کرد، گفت: وی نخستین گام را تغییر و تحول در جامعه و مبارزه با فساد دانست و پس از آن قصد داشت با روحانیت در قم وارد گفت و گو شود و در صدر هیاتی به نجف برود و از امام خمینی(ره) دعوت به عمل آورد تا به ایران بیاید. او در تصمیمی دیگر خواست مراکز فساد را تعطیل کند اما این تغییرهای عمده تنها در ظاهر یک تحول به شمار می رفت و در حقیقت از منظر امام خمینی(ره)، انقلابیون و شخصیت های اسلامی، این امر تنها یک فریب و حیله محسوب می شد. امام(ره) پس از این رویدادها در پیامی، دولت آشتی ملی را دولت فریب و حیله نامیدند و فرمودند که اساس نظام سلطنتی شاهنشاهی است و باید از میان برود.

این فعالیت های نخست وزیر با ماه مبارک رمضان همراه شد و وعاظ و روحانیون، ظلم و ستم این رژیم را مطرح می کردند و پیام معمار بزرگ انقلاب و مراجع را به گوش ملت می رساندند. پس از برگزاری نماز عید فطر در 1357 هجری خورشیدی در تپه های قیطریه با حضور جمعیت بسیاری با رهبری شهید آیت الله محمد مفتح، مردم در تظاهرات گسترده ای با سردادن شعار از شمال شهر به طرف جنوب تهران حرکت کردند. این تظاهرات در حقیقت یک قدرت نمایی بزرگ در نفی رژیم پهلوی بود، این رویداد در شهرستان ها نیز به وقوع پیوست. یک روز پس از آن تظاهرات دیگری در خیابان شریعتی تا میانه ی شهر، صورت گرفت. البته آن تظاهرات بسیار آرام بود و هیچگونه حمله ای انجام نشد. ارزیابی حکومت وقت به گونه ای بود که مردم را دیگر نمی توان با صحبت و وعده، فریب داد بنابراین باید حرکتی چون تکرار حادثه ی پانزدهم خرداد شکل بگیرد.

 

**قیام هفدهم شهریور؛ نماد خیزشی انقلابی

رییس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی در ادامه مطرح کرد: رویداد پانزدهم خرداد 1342 هجری خورشیدی که با روزهای محرم همراه شده بود، همانند حادثه ی هفدهم شهریور به وقوع پیوست اما در قیام هفدهم شهریور کشتار گسترده ای در تهران و شهرستان ها انجام شد، به ویژه که در آن دوران سرلشکرحسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک)، برای جلوگیری از توسعه ی این نهضت دستور کشتار را صادر کرد.

پس از سرکوب اگرچه قیام پانزدهم خرداد 1342 هجری خورشیدی، خود نقطه ی عطفی در حرکت اسلامی شد اما سیاستمداران پهلوی می پنداشتند که در رویداد هفدهم شهریور نیز می توانند به اهداف خود جامه ی عمل بپوشانند بنابراین در نیمه های شب هفدهم شهریور اعلام کردند که در تهران و 9 شهر دیگر حکومت نظامی برقرار می شود، روز پیش از آن نیز مردم به رهبری روحانیون، تظاهرات را در هفدهم شهریور در ساعت هشت صبح در میدان ژاله به یکدیگر وعده دادند.

بنابراین در هنگامه ی برگزاری این قیام تاریخی جمعیت زیادی از زنان، مردان و جوانان در میدان حضور یافتند. محمدرضا پهلوی که کشتار گسترده ای را در این روز پیش بینی کرده بود، با همکاری ساواک و ارتش، آمادگی خود را اعلام کرد. در هفدهم شهریور بخش قابل توجهی از انقلابیون از طرف خیابان پیروزی، میدان خراسان، دروازه شمیران و امام حسین به طرف میدان ژاله در حرکت بودند.

در این میان عوامل رژیم پهلوی با بلندگو چند بار اعلام کردند که میدان را ترک کنید، با توجه به اینکه در قسمت شمال شرقی میدان، ماموران نظامی آماده ی تیراندازی بودند و همچنین بالگردها در همان موقع در پرواز بودند. هنگامی که عوامل حکومت پهلوی میدان را پر از جمعیت دیدند، تیراندازی را آغاز کردند، زنان انقلابی ایران زمین خودشان را سپر مردان قرار دادند تا شاید به آنها تیراندازی نشود اما تیراندازی ادامه پیدا کرد و تعدادی شهید و زخمی شدند که البته تعدادی از زخمی ها را مردم خود به خانه بردند تا ساواک آنها را بازداشت نکند.

این پژوهشگر تاریخ تعداد شهدا در این روز را نامعلوم دانست و در ادامه خاطرنشان کرد: پس از تیراندازی، عده ای از میدان ژاله خارج شدند و اجساد به دست ساواک و مامورین حکومت افتاد بنابراین ما اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان نداریم و این امر بسیار عادی است از آن جهت که یک تشکیلات حزبی وجود نداشت که بتواند با اسم و رسم خاصی اسامی و یا تعداد را شمارش کند.

باید گفت که شرایط به گونه ای نبود که پس از قتل عام بشود اجساد را خود مردم جمع کنند، چون منطقه به دست نظامی ها افتاد و عده ای نیز از میدان ژاله به طرف بهارستان، دروازه شمیران و... در حرکت بودند و در این مسیر نظامی ها آنها را دنبال می کردند. در این هنگامه ماموران و ماشین های ارتشی در خیابان ها در حال گشت بودند تا هر جایی که تظاهراتی برپا شده بود، با آن برخورد کنند اما با وجود این فشار پس از میدان ژاله، در خیابان های مختلف تهران، تظاهرات چهار و 6 هزار تنی برپا شده بود. در جلد یازدهم کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک آمده است که در همان روز از جوادیه، شوش، نظام آباد، سیدخندان تظاهرات به صورت پراکنده با حضور جمعیتی 2 یا چهار هزار تنی و در نارمک 6 هزار تن به وقوع پیوست.

 

**وقایع هفدهم شهریور افشاگر ماهیت واقعی دولت آشتی ملی

وی با بیان اینکه قیام هفدهم شهریور ماهیت و چهره ی واقعی دولت آشتی ملی را نشان داد، گفت: در ورای دولت آشتی ملی که یک چهره از نظام محسوب می شد، چهره ی دیگری وجود داشت که به دفاع از دولت و رژیم پهلوی می پرداخت. در این میان کاخ سفید در بیانیه ای اعلام کرد:«شاهنشاه همچنان بر اوضاع مسلط است و مسایل را مهار می کند.» و برخی از خبرگزاری ها نیز از سیر نزولی حکومت پهلوی سخن گفتند.

ساواک در گزارشی رویداد هفدهم شهریور را اینگونه توصیف کرد:« 25 هزار تن در میدان ژاله بودند، ماموران انتظامی پس از تیراندازی هوایی به دلیل مقاومت اخلال گران، به تیراندازی به طرف آنها مبادرت کردند و از طرف جمعیت و گروهی از زنان شیون کنان فریاد می کردند، همه را کشتند، تظاهرات در ساعت 9:30 دقیقه در خیابان های سعدی، منوچهری، شوش و راه آهن، نظام آباد 6 هزار تن بودند.» همچنین سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) در گزارشی به نخست وزیری از تظاهرات کانون های پراکنده در میدان ژاله و شرق تهران و بازداشت شهید آیت الله مفتح، تا ساعت 17 خبر داد که این شرایط در مشهد و بسیاری از استان های کشور پایدار بود. فردای آن روز سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که ما حوادث ایران را کوچک نمی شماریم.

 

**تحلیل رسانه های غربی درباره قیام هفدهم شهریور

قاسم تبریزی در ادامه یادآور شد: در این شرایط محمدرضا پهلوی به کنترل این شرایط ادامه و امیرعباس هویدا از وزارت دربار استعفا می دهد اما برخی آن را برکناری می دانند که برای سکوت مردم به وسیله ی محمدرضا پهلوی صورت گرفت. در این میان علما و مردم به انتشار اعلامیه در مساجد و تعطیلی بازار در تهران و شهرستان ها پرداختند.

روزنامه گاردین اعلام کرد که دولت ایران دست به درگیری خونین مردم ایران زده است که چه بسا مایه سقوط آن شود و اگر ساقط نشود حداقل آن را منزوی کرده و تضعیف کند. روزنامه دیلی تلگراف نوشت که بدون شک حکومت نظامی شاه را قادر می سازد تا در ماه های آینده بر اوضاع مسلط شود. این عبارت ها، تحلیل هایی محسوب می شود که غربی ها پس از رویداد هفدهم شهریور در رسانه های خود بازتاب دادند.

سفارت آمریکا در تهران اعلام کرد، آمریکایی های مقیم ایران از کانون های اغتشاش دوری گزینند و احتیاط کنند. ساواک نیز یک بولتن مفصل در نوزدهم شهریور تهیه و در آن شرایط سراسر مملکت را تبیین کرد و امام خمینی(ره) فردای آن روز در پیامی فرمودند که چهره ی ایران امروز گلگون است و در تمام اماکن به چشم می خورد. آری این چنین است راه امیرالمومنان علی(ع) و امام حسین(ع) سرور شهیدان و در ادامه بیان می کنند که ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما کشته می شد. ایشان در بخش چهارم صحبت خویش عنوان می کنند که ملت ایران مطمئن باشید که دیر یا زود پیروزی از آن شماست.

 

**تضعیف حکومت پهلوی پس از قیام هفدهم شهریور

رییس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی امکان ماندگاری حکومت محمدرضا پهلوی پس از کشتار خونین قیام هفدهم شهریور را از دید نیروهای انقلابی و اسلامی بسیار کم دانست و بیان کرد: جریان های ملی یا برخی از جریان های دیگر بر این باور بودند که تنها در صورتی در این شرایط می توان با محمدرضا پهلوی کنار آمد که او سلطنت کند و دیگر حکومت نکند و انتخابات را آزاد برگزار کند. پس از این رویداد دولت شریف امامی دیگر نتوانست ماندگار باشد. در این میان انگلیسی ها و آمریکایی ها تنها راه نجات رژیم پهلوی را در کشتار مردم انقلابی می دانستند.

در این دوره ما شاهد دیدار هفتگی سفرای آمریکا و انگلیس با محمدرضا پهلوی هستیم به ویژه که این دیدارها پس از رویداد هفدهم شهریور گسترده تر شد. در اسناد تاریخی عنوان شده است که آمریکا به علی امینی پیشنهاد می دهد که شورای سلطنتی را تشکیل دهد. در واقع آنها دولت نظامی را انتخاب می کنند که با اعلام حکومت نظامی بتواند انقلابیون را سرکوب کند. در بیست و هشتم مرداد 1332 هجری خورشیدی نیز آمریکا این برنامه را اجرا و فضل الله زاهدی دولت نظامی را تشکیل داد و به وسیله ی تیمور بختیار حکومت نظامی را ایجاد کرد. در واقع پس از قیام هفدهم شهریور همان سیاست گذشته تکرار شد اما این سیاست کاری از پیش نبرد و کشتار همچنان در شهرستان ها ادامه داشت.

 

**نقش آمریکا در انتخاب دولت ملی

این پژوهشگر تاریخ در ادامه افزود: حکومت نظامی و کشتار گسترده ی مردم نیز مانع حرکت های انقلابی مردم نشد به ویژه که با آغاز ماه محرم و شروع مراسم عزاداری امام حسین(ع) سالار شهیدان در مساجد، ابعاد این نهضت عمیق تر و گسترده تر و در روز تاسوعا و عاشورا 2 تظاهرات بزرگ با هدایت آیت الله سید محمود طالقانی شروع شد و از آن پس با اعتراف مطبوعات خارجی و بنا به اسناد ساواک و حضور گسترده ی مردم در تظاهرات ها، دیگر رژیم پهلوی قادر به برقراری امنیت نبود.

حکومت ارتشبد غلامرضا ازهاری همچنین سیر نزولی خود را در برقراری حکومت نظامی طی کرد و آمریکا در این شرایط تنها راه حل را یک دولت در نظر خود، ملی می دانست. جبهه ملی ابتدا غلامحسین صدیقی از رهبران این جبهه را برای نخست وزیری برگزید اما او نمی توانست کابینه یی تنظیم کند بنابراین شاپور بختیار را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد. برپایه ی مجموعه اسناد لانه جاسوسی می توان به خوبی نقش آمریکا را در پیشبرد این اهداف رژیم پهلوی در ایران مشاهده کرد.

آمریکا در این هنگامه از رابرت هایزر ژنرال آمریکایی می خواهد که به ایران بیاید. ژنرال هایزر، سه طرح را مطرح کرد، نخستین طرح مبنی بر این بود که پیش از اینکه محمدرضا پهلوی ایران را ترک کند، نظامیان را متقاعد سازد که از دولت بختیار حمایت کنند تا آن وفاداری که به محمدرضا پهلوی دارند، امرای ارتش نیز به بختیار داشته باشند که البته این طرح نیز با شکست رو به رو شد. طرح دوم هایزر بر این مبنا بود که کودتایی در ارتش رخ دهد و محمدرضا پهلوی نیز در ایران حضور نداشته باشد تا با یک کشتار به اهدافشان جامه ی عمل بپوشانند. اما پس از بررسی بسیار در جلسه ای در ستاد ارتش این نتیجه به عمل آمد که درون ارتش قابل اعتماد نیست و امرای ارتش و رده های بالا به محمدرضا پهلوی وفادار هستند اما بدنه ی ارتش با انقلاب و مردم همراه است.

بنابراین کودتا منتفی شد و همزمان با ورود امام خمینی(ره)، رابرت هایزر اعلام کرد که تنها یک راه حل می ماند و آن امر این است که 2 تا پنج هزار تن از رهبران و فعالان سیاسی به قتل برسند و امام(ره) نیز به یکی از جزایر تبعید شوند و اگر این طرح با موفقیت انجام شد، ایشان را در آنجا به قتل برسانند، با وجود تمامی این توطئه ها، انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) و اتحاد و ایمان مردم به پیروزی رسید.

 

**بررسی تاریخی اسناد انقلاب اسلامی

قاسم تبریزی در پایان سخنانش یادآور شد: ما باید اسناد تاریخ را آنگونه که هست، بنویسیم با توجه به اینکه اکنون اسناد و منابع خوبی در دسترس داریم، به ویژه که از اسناد امنیتی رژیم یعنی ساواک بیش از 2 میلیون سند در اختیار مردم و مراکز قرار داده شده و امروز سعی داریم که 80 درصد حرف های خود را برپایه ی اسناد بزنیم، اکنون در منابع ارزشمندی چون روزشمار انقلاب اسلامی، کتاب امام خمینی(ره) به روایت اسناد که 21 جلد است یا یاران امام(ره) به روایت اسناد که 68 جلد به شمار می رود، این رویدادها بازتاب داده شده تا بتوانیم نقش ملت شریف ایران را به عنوان پشتیبان انقلاب و نیز نقش دولت های خارجی چون انگلیس، رژیم صهیونیستی و آمریکا را بررسی کنیم و باید گفت که ملتی که از تاریخش آگاهی ندارد، محکوم به شکست و تکرار خطاهاست.

ایرنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: