واقعات اتفاقیه از روزگار مشروطه

1394/5/12 ۱۰:۱۵

واقعات اتفاقیه از روزگار مشروطه

محمدمهدی شریف کاشانی از مشروطه‌خواهان نامدار به‌شمار می‌آید. او یکی از اعضای بنیادگر انجمن معارف بود؛ انجمنی که نقشی مهم در برپایی جنبش مشروطه داشت. شریف کاشانی پس از پیروزی جنبش مشروطه به ریاست اداره تحقیق کل اوقاف منصوب شد و تا پایان خدمتش در دولت در این نهاد ماند. سرانجام در نخستین سال‌های سده چهارده خورشیدی در ‌سال ١٣٠١ در تهران پس از گذشت سالیانی افزون بر یک سده درگذشت.

 

 

مژگان جعفری: محمدمهدی شریف کاشانی از مشروطه‌خواهان نامدار به‌شمار می‌آید. او یکی از اعضای بنیادگر انجمن معارف بود؛ انجمنی که نقشی مهم در برپایی جنبش مشروطه داشت. شریف کاشانی پس از پیروزی جنبش مشروطه به ریاست اداره تحقیق کل اوقاف منصوب شد و تا پایان خدمتش در دولت در این نهاد ماند. سرانجام در نخستین سال‌های سده چهارده خورشیدی در ‌سال ١٣٠١ در تهران پس از گذشت سالیانی افزون بر یک سده درگذشت. یک کتاب منحصربه‌فرد از او به یادگار مانده است که در میان منابع تاریخی، کم‌نظیر است؛ به‌ویژه به دلیل عکس‌هایش! نسخه خطی «واقعات اتفاقیه در روزگار» یا «تاریخ مشروطیت ایران» نوشته محمدمهدی شریف کاشانی، مهم‌ترین اثر مکتوب این مشروطه‌خواه خوش‌ذوق به شمار می‌آید. از این کتاب جذاب و ارزشمند تنها یک نسخه از تاراج روزگار به ما رسیده است. این نسخه خطی با ٢٥٩ برگ امروزه به شماره ثبت ٦٠٦٨ در کتابخانه ملی ملک قرار دارد. واقعات اتفاقیه در روزگار، ٦١٨ تصویر جذاب از رخدادهای مهم جنبش مشروطه را در خود دارد. واقعات اتفاقیه در روزگار، از این نظر، یگانه است؛ یک کتاب تاریخی درباره یک جنبش مهم سیاسی اجتماعی، سراسر عکس! این کتاب، منبعی مهم در بازشناسی چهره و تصویر رجال و سران قاجاری و رخدادهای جنبش مشروطیت ایران و دگرگونی‌های پس از آن است؛ عکس‌هایی که گاه منحصربه‌فرد می‌نماید. این عکس‌ها دستاورد کوشش هنرمندی عکاس به نام غلامرضا عکاس است که در بخش مربوط به هر رخداد و روایت، بر برگ‌های کتاب چسبانده شده است. نویسنده این گزارش ارزشمند از رخدادهای روزانه جنبش مشروطیت ایران در پایان کتاب، از خود غلامرضا عکاس نیز تصویری قرار داده است. گزارش شریف‌کاشانی اگر نه بی‌سابقه، که بی‌شک در حوزه روایت مشروطیت کم‌سابقه است. شریف کاشانی در گزارش خود متن بسیاری از اعلامیه‌ها، تلگراف‌ها، نامه‌ها و شب‌نامه‌ها را آورده است. اگر حتی تحلیل او را از رویدادها نپذیریم وجود این متن‌ها به همراه عکس‌های بسیار، فرصتی گرانبها به پژوهشگران امروزی جنبش مشروطه می‌دهد تا به منابع دست اول جنبش دسترسی داشته باشند. «محمدمهدی شریف‌کاشانی» شکل‌گیری انقلاب مشروطه را از نزدیک دیده است؛ همزمان با سالگرد مشروطیت، از نگاه او و کتاب سرشار از عکس‌اش می‌خواهیم به مهم‌ترین جنبش سیاسی اجتماعی تاریخ معاصر ایران سفر کنیم تا ببینیم مردم ایران به‌ویژه پایتخت، پس از پیروزی جنبش مشروطیت چگونه شادی کردند و جشن گرفتند. سپس روایت یک سفیر و یک تاریخ‌نگار دیگر را نیز از شادمانی مردم آزادی‌خواه و عدالت‌جو بازبخوانیم.

 

شریف کاشانی: چنین جشنی کسی به‌خاطر ندارد!

در این روزها [پیش از گشایش مجلس اول شورای ملی] هم، بعضی اشخاص به اتابک گفته‌اند که: خوب است چراغانی در جلو خان مجلس به جهت افتتاح مجلس بشود. اتابک هم به حکومت امر کرده که مرتب دارند. دو روز است مشغول تهیه‌ این کار هستند. امروز، چند نفر راپرت دادند که: جماعتی در این خیال هستند که فردا شب چراغانی جشن مجلس، طاقی که جلوی درب بهارستان بسته‌اند، آتش بزنند. بعد از آتش‌گرفتن و درهم‌وبرهم شدن مردم، چند نفر را هم بکشند. می‌گفتند: وزیر مخصوص حاکم تهران هم دستش در کار است. ... چند نفر هم محرمانه گماشته شد که مواظب و ملتفت مردم باشند. چون وزیر مخصوص باغ و درب‌خانه‌ خودش را هم چراغان کرده، شربت و شیرینی و چای مرتب نموده، از من هم خواهش کردند که در باغ ایشان باشم. بحمدالله جشن کاملی گرفته شد. دو ساعت از شب رفته، خبر آوردند که: در زیر چوب‌بست طاق درب مجلس، قدری پوشال بخاری از سابق گذارده بودند. آنها را کبریت‌زده، به مجرد سوختن، بوی تخته‌ سوخته و دو مستحفظین را ملتفت کرده. زحمت کشید در خاموش‌کردن آتش؛ و الا، خسارت کلی وارد می‌شد. آتشبازی را هم گفتند ببرند میدان توپخانه. مقتدر نظام سند التزام داد که اگر از آتشبازی خسارتی بر کسی وارد شود، او مسئول و ضامن خواهد بود. بعد از نوشتن التزام، شروع به آتش‌بازی کرده‌اند. تاکنون چنین جشنی کسی [به] خاطر ندارد. جای تشکر است که این جشن ختم به خیر گردید؛ به کوری چشم مستبدین.

 

سفیر فرانسه در دوره قاجار: شب‌ها، همه‌جا شمع و چراغ روشن می‌شد

اوژن اوبن، سفیر فرانسه در ایران در میانه‌های عصر قاجار و همزمان با دگرگونی‌های مشروطیت در کتاب «ایران امروز؛ ١٩٠٧-١٩٠٦»، روایتی جذاب از شادی‌های مردم همزمان با این جنبش ارایه می‌دهد « در آن روزها، زندگی در پایتخت به معنای واقعی فلج شده بود. ماه اوت [هم‌زمان با بست‌نشینی مردم تهران و مشروطه‌خواهان در سفارتخانه انگلستان]، برای اهالی تهران، هفته‌های شادی و سرور بود. بیکاری و تعطیلات عمومی در سراسر شهر حکمفرما بود. باغ پهناور سفارت انگلیس را، که چنارهای کهنسال و تناوری بر آن سایه انداخته‌اند، در اختیار مردم گذاشته بودند. چادر، پشت سر چادر، آماده‌ پذیرایی از جماعت بود. روی کف حیاط چندین قطعه قالی پهن کرده بودند. روی اجاق‌ها که در گوشه‌ باغ درست شده بود و هیزم‌های درشت در وسط آنها شعله می‌کشید، دیگ‌های بزرگ پلو، غلغل می‌جوشیدند. شب‌ها، همه‌جا شمع و چراغ روشن می‌شد. حوضی برای گرفتن وضو و چادری برای خواندن نماز جماعت اختصاص یافته بود. چندین‌هزار جمعیت در این باغ سکونت گزیده بودند. علاوه بر جمعیت بست‌نشین در داخل باغ، تقریبا تمامی مردم تهران روزهای خود را در آن‌جا می‌گذراندند. در هوای گرم و خشک تابستان، باغ سفارت، شاهد بزرگ‌ترین پیک‌نیک و گردش دسته‌جمعی همه اهالی پایتخت، در طول تاریخ این شهر شده بود. بالاخره دستخطی از سوی شاه صادر شد و به موجب آن اصول مجلس شورای ملی متشکل از اعضایی که به‌طور آزادانه انتخاب می‌شدند و ماموریت نظارت در امور دولت و تدوین قانون به عهده‌ آنان گذاشته شده بود، مورد موافقت قرار گرفت. ... با رفع و حل مسالمت‌آمیز اختلافات، کوچک‌ترین اثری از بغض و خصومت میان مردم و شاه برجای نماند. روز پنجم اوت [= ١٣ جمادی‌الثانی] سالگرد تولد شاه را با چراغانی و آتشبازی جشن گرفتند. در روز هشتم ژانویه ‌سال ١٩٥٧، مردم ایران به مناسبت آن‌که محمدعلی شاه، که به‌عنوان پادشاه آزادی‌خواه، عملا سلطنت کشور مشروطه را برعهده گرفته بود، مراسم جشن و سرور برگزار کردند.»

 

عبدالله مستوفی: نقش پررنگ بازاریان در تأمین مخارج جشن‌ها

عبدالله مستوفی، کارگزار خوش‌نام حکومتی در دوره قاجار و پهلوی اول در کتاب «شرح زندگانی من» نیز چراغانی‌کردن خیابان‌ها و گذرهای شهر را از جنبه‌های پررنگ شادی مردم در جشن پیروزی مشروطه روایت و بر نقش موثر بازاریان در تأمین مخارج جشن‌ها تأکید می‌کند: «کم‌کم کار چراغانی از داخله سفارت [انگلیس هنگام بست‌نشینی مشروطه‌خواهان] به خارج هم سرایت کرد و تقریبا تمام خیابان‌های شهر چراغان بود. تجار مخارج این اوضاع را از کیسه می‌پرداختند و دکان‌های خود را بسته و همگی هر روز به سفارت می‌رفتند و یکدیگر را ترغیب و تحریص می‌کردند».

روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: