نقل و نقد كتاب تاریخ ایران مدرن: ایران دیگر در قالب كشورهای جهان سوم نمی‌گنجد

1394/5/6 ۰۹:۵۵

 نقل و نقد كتاب تاریخ ایران مدرن: ایران دیگر در قالب كشورهای جهان سوم نمی‌گنجد

صدیقه موسوی: یرواند آبراهامیان اغلب با كتاب معروف «ایران بین دو انقلاب» شناخته می‌شود. اما این پژوهشگر آمریكایی ایرانی‌الاصل در چند سال اخیر دو كتاب جدید با عنوان «كودتا» درباره كودتای 28 مرداد 32 و «تاریخ ایران مدرن» را نیزنوشته و در اختیار علاقه‌مندان تاریخ معاصر ایران قرار داده است. این كتاب بررسی دگرگونی‌های یكصد ساله تاریخ تحولات ایران از سال‌های منتهی شكل‌گیری انقلاب مشروطیت در اواخر دهه 1260 تا دوره تثبیت انقلاب اسلامی در اوایل دهه 1380 است.

 

 

صدیقه موسوی: یرواند آبراهامیان اغلب با كتاب معروف «ایران بین دو انقلاب» شناخته می‌شود. اما این پژوهشگر آمریكایی ایرانی‌الاصل در چند سال اخیر دو كتاب جدید با عنوان «كودتا» درباره كودتای 28 مرداد 32 و  «تاریخ ایران مدرن» را نیزنوشته و  در اختیار علاقه‌مندان تاریخ معاصر ایران قرار داده است. این كتاب بررسی دگرگونی‌های یكصد ساله تاریخ تحولات ایران از سال‌های منتهی شكل‌گیری انقلاب مشروطیت در اواخر دهه 1260 تا دوره تثبیت انقلاب اسلامی در اوایل دهه 1380 است. در كتاب حاضر تحولات جامعه ایران از منظر تغییرات كمی و كیفی نهاد دولت مورد توجه قرار گرفته تا به‌طور مشخص چگونگی شكل‌گیری دولت مركزی و فشارهای آن بر جامعه و متقابلاً نحوه تأثیر فشارهای اجتماعی بر تحول دولت مورد كنكاش و ارزیابی قرار گیرد.

دولت در دوره قاجار صرفاً شامل شاه و ملازمان اندك شمار شخص وی، وزراء، خانواده و اشراف است. حاكمیت پادشاه بر كشور نه به واسطه نوع نظام اداری و لشکری بلكه از طریق معتمدان محلی مانند رؤسای قبایل، زمین‌داران، روحانیون عالی رتبه و تجار ثروتمند اعمال می‌شد اما در پایان سده دولت به بوروكراسی عظیمی تبدیل شد كه بیش از 60 درصد اقتصاد را از طریق 20 وزارتخانه در اختیار گرفته و حوزه نفوذش تا دورترین نقاط ایران استمرار یافته است و اكنون از معتمدانی كه برای تمشیت امور در ولایات با دولت همكاری می‌كردند تنها روحانیون به جا مانده‌اند. رشد این دولت به اندازه‌ای بوده كه برخی آن‌را «دولت توتالیتر» نامیده‌اند.

 

   شاهان مستبد، دولت و جامعه در دوره قاجار

دولت قاجار دیوانسالاری منظمی نداشت و در مركز به‌وسیله وزراء و درباریان و ایالات از طریق خوانین و معتمدین حكومت می‌كرد. مالیات‌گیری مهم‌ترین منبع درآمدی حكومت بود كه معمولاً از طریق مستوفیان وزارت مالیه اخذ می‌شد.

عمده جمعیت ایران عصر قاجاریه در ایلات و روستاها متمركز بود. 25 درصد جمعیت مربوط به 15 ایل سرشناس شامل قاجار، كرد، تركمن، بلوچ، عرب، قشقایی، بختیاری، لر، ممسنی، بویر احمدی، هزاره، شاهسون، افشار، تیموری و خمسه بود. نیمی از جمعیت را دهقانان تشكیل می‌دادند. 10 هزار روستا متعلق به خانواده سلطنتی، اوقاف و متمولین بود كه جامعه ایران را به جوامع شبه فئودالی نزدیك كرده بود. 20 درصد جمعیت كشور را شهرنشینان با بافت فرهنگی و طبقاتی متفاوت تشكیل می‌داد به‌طوری‌كه «محله‌های شهری در سده نوزدهم ایران عملاً جماعت‌‌هایی در دل اجتماعات دیگر بود».

قاجارها چون از ابزارهای واقعی اعمال قدرت و حكمرانی بی‌بهره بودند بنابراین با سوء استفاده سیستماتیك از تقسیم‌بندی‌های اجتماعی و برافروختن آتش اختلاف میان ایلات و جنگ‌های حیدری ـ نعمتی و دیگر تفاوت‌های فرقه‌ای، نژادی بر جامعه حكومت می‌كردند. و قدرت آن‌ها به هیچ‌وجه به‌واسطه نهادهای بوروكراتیك و یا اعمال زور با توسل به الوهیت و تاریخ نبود. آنها به جای هدایت و نفوذ در جامعه عمدتاً اقتدارشان از پایتخت فراتر نمی‌رفت. بنابراین الگوی «استبداد شرقی» برازنده آنها نیست.

 

      رفرم، انقلاب و جنگ بزرگ

ریشه‌های انقلاب مشروطیت به قرن 19 و نفوذ غرب به ایران برمی‌گردد. شكست نظامی ایران از روسیه (عهدنامه گلستان و تركمنچای) و انگلیس (جدایی هرات) و نیز گشایش كانال سوئز و احداث راه‌آهن روسیه این نفوذ به‌ویژه در بخش تجاری را سبب شد و ایران تا سال 1280 به اقتصاد جهانی پیوند خورد. نفوذ غرب هم واكنش بازاریان و نخبگان مذهبی را سبب شد و طبقه متوسط سنتی را پدید آورد و آموزش‌ها و تفكرات جدید، پیدایی طبقه متوسط جدید اعم از كارمندان و روشنفكران را سبب شد. این دو طبقه باعث گسست حكومت قاجار از جامعه شد و تلاش برای «مدرنیزاسیون دفاعی» از طریق نوسازی دولت در ایجاد بریگاد، ضراب‌خانه، تلفنخانه و غیره نتیجه نداد.

عوامل كوتاه مدت انقلاب به بحران اقتصادی، بدهی‌ها و وام‌های مظفرالدین شاه، فروش دختران قوچانی در ازای مالیات و نیز تنبیه تعدادی از تجار به خاطر گرانی در بازار مربوط می‌شود. تعدادی از علما به ریاست بهبهانی، طباطبائی و شیخ فضل‌ا... به قم رفته، بست نشستند و خواهان عزل عین‌الدوله، عزل موسیونوز بلژیكی و تأسیس «عدالتخانه» شدند. برخی از معترضان به سفارت انگلیس رفتند و مشغول ترجمه قانون اساسی بلژیك شدند؛ در نهایت سازمان دهندگان اعتراض خواهان تهیه «پیش‌نویس قانون اساسی» توسط «مجلس ملی» شدند. مظفرالدین شاه تسلیم شد و فرمان مشروطیت را امضاء كرد.

با پیروزی انقلاب نظامنامه انتخاباتی صنفی نوشته شد و مجلسی مركب از بازاریان، روحانیون، زمینداران و منفردها تشكیل و كابینه دولت از همان تجار و زمینداران انتخاب شد. در این دوره آزادی‌های عمومی رشد كرد، نشریات مختلف منتشر شد و مفاهیمی نظیر بیداری، ترقی، تمدن، وطن، آدمیت، حقوق، عدالت و آزادی رواج یافت.

 

       سیاست مشت آهنین رضاشاه

رضاخان در سوم اسفند 1299 كودتا كرد و به انگلیسی‌ها اطمینان داد كه این كار برای مقابله با بلشویك‌هاست. در 1304  مجلس مؤسسان را تشكیل و خود را جایگزین احمدشاه قاجار كرد. دولت‌سازی شاخص اصلی عصر رضاشاه بود. « مهم‌ترین رهاورد ایدئولوژیك وی تأكید بر نظم، انضباط و قدرت دولت بود. او شخصیتش را به پادشاهی، پادشاهی را به دولت و دولت را با ملت تلفیق كرد» . دولت جدید رضاشاه بر دو ستون اصلی یعنی ارتش و بوروكراسی استوار بود. در زمان او ارتش 10 برابر و بوروكراسی 17 برابر رشد كرد. مهم‌ترین منابع درآمدی او برای این گسترش از

 حق الامتیاز استخراج نفت، گردآوری مالیات‌های معوقه، افزایش عوارض گمركی و وضع مالیات‌های تازه بر اقلام مصرفی تأمین می‌شد. او با ادغام پلیس جنوب، قزاق‌ها و ژاندارمری ارتش جدیدی پایه‌گذاری كرد و با تشكیل 15 وزارتخانه جدید و انتخاب استانداران از طریق وزارت كشور نفوذ دولت را گسترش داد. «رژیم رضاشاه حكومتی بود كه می‌توان آن را به معنای واقعی نوعی پادشاهی نظامی توصیف كرد».

هدف رضاشاه از نوسازی و تأسیس نهادهای جدید گسترش سلطه از طریق گسترش قدرت دولت در همه بخش‌های كشور بود. هدف اصلی تشكیل دولت متمركز قدرتمند بود و سایر كارها تابع این امر انجام می‌شد. رضاشاه مجلس آرستوكرات را بی‌فرمایشی و بی‌خاصیت و كابینه را هم از میان افراد وفادار انتخاب كرد. با دولت سالاری (اتاتیسم) دولت بر اقتصاد مسلط شد و با انجام برخی اقدامات مثل قانون نظام وظیفه، لباس متحد‌الشكل واعطای نام خانوادگی به نفوذ اجتماعی دولت دامن زد. برخورد او با مذهب احتیاط آمیز بود. جلوی ترویج عقاید الحادی و مادی‌گری و تشكیك نسبت به مذهب را گرفت و آیت‌ا... حائری را ترغیب كرد تا شهر قم را به شهری مثل نجف تبدیل کند.

 

    فترت ناسیونالیستی،ظهور دوباره اعیان و اشراف

 متفقین برای كنترل منابع نفتی به ایران حمله كردند. محمدرضا پهلوی روی كار آمد و اصلاحاتی پی گرفت. شاه با مجوز متفقین بر ارتش مسلط شد اما كنترل دیوانسالاری را از دست داد و مركز ثقل قدرت مجدداً از شاه به اشراف برگشت و قدرت بین دربار، مجلس، كابینه و توده‌های شهری دست به دست شد، در فاصله سال 32ـ20 دولت هم در كنترل نخست‌وزیران اشرافی نظیر فروغی، حكیم، منصور، ساعد، صدر، بیات، اعلاء، مصدق و قوام درآمد. رزم‌آرا، سهیلی و هژیر پایگاه غیر اعیانی داشتند. اشراف همچنین مجلس را از طریق راه‌اندازی كمیسیون‌های مختلف در اختیار گرفتند.  جنبش سوسیالیستی و تشكیل حزب توده نخستین چالش اعیان در رأس قدرت بعد از شهریور 20 بود. این حزب درمیان كارگران، روشنفكران و طبقه متوسط نفوذ چشمگیری به‌دست آورد اما تقاضای امتیاز نفت شمال از سوی شوروی و نیز حمایت از فرقه‌های جدایی‌طلب در آذربایجان و كردستان به نفوذ حزب لطمه زد  و میان چپ‌گراها و ناسیونالیست‌ها جدایی افكند.

افول حزب توده فرصتی را برای یك جنبش ناسیونالیستی به رهبری مصدق فراهم كرد. مصدق خواهان مشروطه در داخل و استقلال و موازنه منفی در خارج بود. طرفداران او از طبقه متوسط بودند، او به رغم شهره شدن به انگلیسی هراسی « طرفدار پروپا قرص دولت پارلمانتاریستی و لیبرال بریتانیای قرن 19 بود». او با تأسیس شركت ملی نفت ایران و ملی كردن نفت همزمان در دو جبهه شامل انگلیس از یك‌سو و شاه و اشراف از دیگر سو نبرد كرد.  مصدق اهل معامله نبود و انگلیسی‌ها و آمریكایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند كه تنها راه مقابله با مصدق بركناری اوست. هدف كودتا حفظ كارتل نفتی بود. آن‌ها نگران بودند كه كنترل ایران بر نفت ممكن است الگویی برای اندونزی و عراق شود. بعد از كودتا مشروعیت رژیم آسیب دید و باعث پیوند سلطنت با امپریالیسم شد و شاه هرگز از جذب معنوی مصدق رهایی نیافت.

 

     انقلاب سفید محمدرضا شاه

محمدرضا شاه بعد از كودتا اقداماتش را از جائی كه پدرش متوقف كرده بود آغاز كرد. توسعه سه ستون نگهدارنده دولت یعنی بوروكراسی، ارتش و دربار را با توجه به درآمدهای نفتی در پیش گرفت. ارتش را از 127 هزار به 410 هزار نفر رساند و تبدیل به پنجمین ارتش دنیا كرد. شمار وزارتخانه‌ها را از 12 به 20 وزارتخانه، شماره كاركنان را به 304 هزار نفر و شمار كارگران یقه سفید و آبی را به حدود یك میلیون نفر رساند  و برای نخستین بار نفوذ دولت تا عمق روستاهای كشور استمرار یافت. همچنین تأمین مالی تعدادی از نهادها و بنیادهای دولتی و نیمه دولتی را بر عهده گرفت. زاهدی، علاء، اقبال، امامی، امینی، علم، رزم‌آرا، منصور و هویدا نخست وزیران این دوره بودند.

از سال 42 برای جلوگیری از انقلاب سیاسی برنامه انقلاب سفید، تمدن بزرگ و جشن تاجگذاری را به اجرا درآورد. محور انقلاب سفید اصلاحات ارضی بود كه اصلاحات فئودالی را منسوخ و بنگاه‌های اقتصادی را جایگزین آن كرد. دولت از بخش خصوصی حمایت كرد و خانواده‌های زمیندار را به كارآفرینان سرمایه‌دار تبدیل كرد و برنامه‌های 5 ساله‌ای با هدف تحول صنعتی در پیش گرفت. همچنین در قالب انقلاب سفید حق رأی به زنان اعطاء كرد. اصلاحات ارضی سبب دگرتحول‌هایی در طبقات اجتماعی شد  و طبقه ویژه‌ای مركب از خانواده‌های سلطنتی، دربار، سیاستمداران رده بالا، مقامات دولتی، افسران ارتش، كارآفرینان وابسته به دربار و كارخانه‌داران و كشاورزان صنعتی پدید آورد. از سویی لایه‌های میانی نیز از طبقه كاملاً متمایز تشكیل شده بود. خرده بور‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژ وازی  بازار كه طبقه متوسط سنتی را پدید آورده بود و كارمندان و متخصصان حرفه‌ای و دانشگاهیان كه طبقه متوسط جدید را شكل داده بودند .

 

    جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی صرفاً نتیجه اشتباهات لحظه آخر حكومت پهلوی نبود  بلكه ریشه در مجموعه اقدامات گذشته دارد. شاه در عصر بی‌طرفی طرفدارغرب بود. در عصر دموكراسی از انضباط شاهنشاهی و ارتباط شخصی با خدا سخن می‌گفت و در عصر جمهوریخواهی و ناسیونالیسم با سلطنت و حمایت امپریالیسم به‌صورت خودكامه حكومت می‌كرد. به هر حال او در روند انقلاب سفید زمینداران را كه می‌توانستند حامی رژیم باشند از بین برده بود. در سال 56 با باز شدن فضای سیاسی اعتراضات آشكارتر شد و در ماجرای 17 شهریور «امكان مصالحه» میان رژیم و مخالفان به كلی از بین رفت و طی حوادث بعدی ارتش از كار افتاد ، بوروكراسی به مردم پیوست و دربار سردرگم ماند.

در مرحله تثبیت انقلاب و به‌ویژه جنگ عراق و نیز درآمدهای نفتی سبب گسترش بوروكراسی دولتی شد. مصادره اموال سرمایه‌داران كوبیدن آخرین میخ به تابوت اعیان و اشراف ایران بود. تعداد زیادی‌از نهادها و بنیادهای دولتی و شبحه دولتی پدید آمد. نمایندگان بورژوازی بازار بر اتاق بازرگانی و وزارت بازرگانی حاكم شدند. در مجلس نمایندگانی وابسته به طبقه متوسط مالك پدید آمدند. دولت بر بازار مسلط شد و امام خمینی(س) فرمان 8 ماده‌ای در دفاع از مالكیت خصوصی صادر كرد، پس از فوت آیت‌ا... خمینی(س) انتقال قدرت به آرامی انجام گرفت.

ایران سال 1380 با داشتن یك جمعیت 70 میلیونی، سومین تولید كننده نفت، دومین تولید كننده گاز و داشتن دولت متمركز و نیروی نظامی مردمی و مناسب برای اهداف دفاعی اكنون یك قدرت بزرگ منطقه‌ای است كه دیگر در قالب كشورهای جهان سوم جای نمی‌گیرد. حوادث تاریخی یكصد سال گذشته مردم را به هم پیوند زده و هویت یكپارچه ملی ناشی از تجربه‌های مشترك تاریخی پدید آمده است. ایران هم اكنون به عنوان یك كشور بزرگ در منطقه با آمریكا، عربستان و اسرائیل در رقابت و چالش به سر می‌برد.

قانون

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: