1392/8/4 ۲۲:۳۵
آن زمان گذشته که صنعت به وسیله حمایت سلاطین و بزرگان و نجبای قوم تشویق میشد و بالاخره بزرگ گشته باعث افتخار ملل میگشت چون در گذشته اول شاهکار سلاطین بزرگ جمعآوری صنعتگران بزرگ و تشویق آنها بوده است.
سخنرانی علینقی وزیری در مدرسۀ عالی موسیقی جلسه اول: ۱۷ تیر ۱۳۰۴
صنعت و اهمیت آن
آقایان محترم!
یکسال و چهار ماه از تاریخ افتتاح مدرسه عالی موسیقی میگذرد. بحمدالله طرز پیشرفت کار در این مدت بیاندازه رضایتبخش بوده بطوری که موفق شدهایم در این موقع برای اولین بار ارکستر مدرسه را به هموطنان عزیز معرفی کنیم.
این نکته را لازم است متذکر شوم که منظور از این نمایشها نه فقط حظ نفس است بلکه بیشتر آشنا ساختن جمعیت است به قسمتهای مهم صنعتی که تا به حال در ایران وجود نداشته است.
آقایانی که در این کنسرتها حضور دارند بهتر است قدری وقت خود را مصروف شناسایی خط مشی این موسسه بکنند که در واقع گنجینۀ احساسات دقیق یک ملت است؛ یعنی با نظر دقیقی اختلافات مهمی را که کنسرت ما با کنسرتهای سابق دارد بسنجند و برخلاف عادات سابق ارکستر ما را از نظر فنی و وسعت عمل و اهمیت این صنعت بنگرند.
همانطور که تماشای یک مجسمه منظور دقت در قلمکاریها و شاهکاریهای یک صنعت است همانطور هم موسیقی برای شنوایی صرف نیست و بلکه برای تمیز ترکیبات وسیع و نامحدود این صنعت و اثرات آن در روح میباشد. البته در این مورد هر کس به اندازه تربیت فکری و تمدن اکتسابی و احساسات طبیعی خود درک میکند، یعنی درک یک مقام موسیقی برای همه کس مساوی نیست.
در صورتی که این قیاس عمل آید چنین نتیجه میگیریم که تا یکسال و نیم قبل هیچ یک از این طرق علمی برای این صنعت باز نبود و کورکورانه یک جاده غیرعلمی و محدود را میپیمودیم.
برای آنکه آقایان به تدریج ترجمان لفظی هم برای آنچه میشنوند داشته باشند یک سلسله مطالب را که راجع است بر صنعت و موسیقی و اهمیت موسیقی ایران به طریق اجمال در این چهار شب بیان میکنم تا شاید مقبول و مفید خاطر آقایان واقع گردد.
صنعت اولین چیزی است که وسیلۀ زندگانی را تشکیل میدهد. صنعت را به دو قسم تقسیم میکنند: یکی وسیلۀ زندگی جسم که عبارت است از صنایع مفیده و صنایع عمومی از قبیل زراعت و مکانیک و غیره و دیگری وسیلۀ زندگانی روح که عبارت است از صنایع مستظرفه یا صنایع آزاد که معماری و حجاری و نقاشی و ادبیات و موسیقی باشد.
در این موقع با آن قسمت از صنایعی که وسیلۀ زندگی جسم را فراهم میآورد ما کاری نداریم و به شرح صنایع مستظرفه که یگانه وسیلۀ زندگی روح است میپردازیم: انسان با عوالم خارجی به وسیلۀ حواس خمسۀ خود مربوط است و صنایع مستظرفه به وسیلۀ این حواس در روح انسان نفوذ مییابند.
صنایع پنجگانۀ مستظرفه وسیله تغذیه و پرورش و ترقی و تعالی روح است. صنایع مستظرفه یک قسمت مهم از وقت عالم را به خود مشغول داشته و همانطور که روز به روز به وسیلۀ انکشافات و اختراعات جدید وسایل تامین زندگی جسمانی انسان را فراهم میآورند به همان نسبت هم اکتشافات و مصنوعات جدید به وسیله اشخاص ژنی برای پرورش و تربیت روح انسان که یگانه فرمانروای قادر جسم است به معرض ظهور و نمایش گذارده میشود.
وقتی که درست دقت کنیم میبینیم که وسایل پرورش روح مقدم بر وسایل پرورش جسم است و هر ملتی که بخواهد حیوة جسمانی خود را در زمرۀ ملل متمدن عالم داخل کند و از فضیلت آدمیت برخوردار باشد جز تشبث به تربیت و تعالی روح خود که تنها راهنمای شایسته جسم است چهرۀ دیگری ندارد.
امروز در ایران ما بیاندازه به صنعت احتیاج داریم و مخصوصا به صنایع ظریفه و علومی محتاج هستیم که نهتنها از عهدۀ تربیت روح ملت بر میآید بلکه اثرات اخلاقی آن در ملل دیگر نفوذ میکند و بالاخره شامل تربیت تمام عالم میشود.
اگر درست به فکر تمدن اروپا فرورویم میبینیم که جز صنعت چیز دیگری اساسی محکم آن را درست نکرده است و جز صنایع ظریفه چیز دیگری نتوانسته عنوان مربی اخلاقی و مربی روح را حائز شود. امروز مسلم است که اولین راهنما و مشوق صنعت هر ملت معارف آن است و به همین دلیل بیعلاقهگی صنعت در مملکت ما به واسطه وضعیت معارف و حدود تحصیلات ما است؛ زیرا مدارس عالی نداریم و از مدارس صنعتی هم بیبهره هستیم و فقط چیزی که ایرانی را تاکنون نیمهجان نگاه داشته وضعیت مملکتی و تا حدی حس وطنخواهی در یک طبقه مخصوص و در هر چندی وجود یک نفر ژنی است که راهنمای ملی بوده است. چنانچه هر آینه طرق عملی برای کسب صنایع مهمه و تربیت روح برای ما باز بود، به کمترین وقتی میتوانستیم با ملل متمدنه دنیا همدوش شویم. ژاپون یک ملت مشرقی است که در چهل سال اخیر این نمونه را به دست داده است.
موضوع صنعت در ایران خیلی قابل اهمیت است و آنقدر که در باطن صنعت طرف علاقه ایرانی واقع است علم آن مقام را دارا نیست و به طوری در قسمت زندگی ایرانی صنعت بر علم افضل و اولی به شمار آمده که اغلب صنعتگران ما حتی دارای سواد خواندن و نوشتن نیستند؛ در صورتی که در فن خود مهارتی بسزا دارند و البته حس میکنند که این ذوقها اگر با علم توام میگشت چه درجاتی را میپیمود!
اگر نظری به تاریخ صنعت بیافکنیم میبینیم که سلجوقیها، عثمانیها، مغولها و بلکه خیلی از ملل دیگر صنعتشان از صنعت ایران مشتق شده ولی اکنون بعضی به کلی جلو رفته و ما اگر دارای مدارس صنعتی و علمی نباشیم بالاخره همگی پیشی گرفته و افتخارات تاریخی ما بلکه خود ما هم به تدریج از میان خواهیم رفت.
موسیقی هم یکی از صنایعی است که به واسطه نداشتن وسایل و عدم اطلاعات علمی ضعف و سستی مفرطی آن را فرا گرفته است: مثلا در قفقاز، مصر، عثمانی، افغانستان و حتی بعضی از ممالک هندوستان موسیقی ایران با اسامی قدیم خود معمول است و اگر نتوانیم ما این غذای روحی را تازه و نوتر به آنها برسانیم ممکن است آنچه که سابق هم بود از میان رفته و شاید روزی برسد که عقیم مانده و محتاج به آنها بگردیم.
ملاحظه فرمایید چه افتخاری از هفتصد سال پیش برابری با افتخار ظهور فردوسی میکند؟ آیا غیر از تشویق سلطان محمود در آن عهد، سی سال فراغبال برای فردوسی میسر میگردید تا از عهده شاهنامه برآید؟
ولی امروز در عالم کمکم موضوع سلطنت و اشرافیت از میان رفته، قوای مهمه به دست جمعیت و ملل افتاده و بالاخره مدارس اجباری توده را تربیت کرده و آنها هستند که در عالم حامی صنعت گشته و به واسطه احتیاج زیادی که به آن دارند روز به روز در ترقی و پیشرفت آن سعی و اهتمام میکنند.
بزرگی و اهمیت صنعت موجد بزرگی و عظمت آن ملتی است که صنعت در بین آن نشو و نما یافته است. صنعت در بین آثار بشریت از همه گرانبهاتر و ملتی که در بقای صنایع خود نکوشید در بقای ملیت خویش سستی کرده است. صنعت عالی انسان را وارسته و دور از زندگی مادی نموده، روز به روز روح او را تربیت داده و ساختمان او را خوشخلق و فیلسوف و پر از جدیت میکند.
صنعت بزرگترین آثار فعالیت بشر است، صنعت بهترین مربی اخلاقی است، از صنعت هر صنعتگر پی به اخلاقش و یا از اخلاقش پی به صنعتش میتوان برد، صنعت یادگاری است از دسترنج نیاکان هر ملت و یکی از گرانبهاترین چیزهایی است که باید سعی و مراقبت هر ملت در نگاهداری و توسعه آن مصروف شود. اینجاست که میفهمیم مدرسه عالی موسیقی گنجینه احساسات دقیقۀ ملی است، برای اینکه موزهای است از یادگارهای احساسات ملت که در قرون متمادی ظاهر گشته است، پس هر فردی از افراد ملت به این مدرسه علاقهمند است.
صنعت در تمام ممالک متمدنه محترم است و من به نام این اصول در قسمتی که از اول زندگانی خود در آن رنج برده و زحمت کشیدهام پافشاری میکنم، امروز همانطور که به داشتن چنین صنعتی افتخار دارم مفتخرم که برای ترقیات صنعت موسیقی وطن خود زحمت میکشم و شکر میکنم که نیز یک عده از جوانان تحصیلکرده وطن من، پی به حقیقت این مطالب برده و با قلبی پاک در تحصیل این افتخارات با من کمک نموده و شرکت در زحمات من میجویند و امیدوارم با مساعی هموطنان محترم در پیشرفت این مقصود با ذوق فطری جوانان ایرانی مخصوصا در این رشته به زودی صنعت موسیقی ایران با دارا بودن مراتب علمی مقامات مهمی را حائز شود تا بتواند در عوض اینکه اپرت مشهدی عباد از قفقاز به ایران مسافرت کند و جلب نظر ما را نماید، روزی هم اپرای رستم و سهراب از شاعر بزرگ ملی ما فردوسی در ممالک آمریکا و آلمان و غیره مورد توجه ملل متمدنه گردد.
ملاحظه کنید که اگر حالیه ما نمیتوانیم بگوییم فاریابی چگونه این صنعت را عمل مینموده و یا آنکه باربد و نکیسا از زبان خسرو و شیرین به چه طرز و وسیله بیان موسیقی میکردهاند باید سعی کنیم که اقلا در آتیه این مشکل برای دیگران حل شود و اولاد آینده ما بتوانند به واسطه داشتن طریقه علمی این صنعت را نگاهداری نمایند.
افکاری که حالیه برای طریقه عمل این صنعت ما را احاطه کرده افکاری است که بالاخره در تمدن ایران عملی خواهد شد. همانطور که اینک افسوس میخوریم چرا گذشتگان ما نکردند این تاسف را برای آیندگان خود باقی نمیگذاریم. در جلسات شبهای بعد در خصوص اهمیت موسیقی ایران و قسمت تئاتر و غیره شرحی به اطلاع آقایان خواهم رسانید.
* برگرفته از کتاب «در عالم موسیقی و صنعت»، چهار کنفرانس علینقی وزیری به ضمیمۀ مقالۀ «صنایع ظریفه»، سعید نفیسی، طهران، ۱۳۰۴ شمسی / به نقل از تاریخ ایرانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید