عوامل جامعه‌شناختی اقبال به سیاستمداران در گفت‌وگو با محمدامین قانعی راد

1394/5/4 ۱۰:۳۱

عوامل جامعه‌شناختی اقبال به سیاستمداران در گفت‌وگو با محمدامین قانعی راد

محمدامین قانعی‌راد، رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران در تبیین عوامل محبوبیت یك سیاستمدار معتقد است زمانی كه جامعه به ساخت شخصیت محبوب نیاز دارد این شخصیت ساخته می‌شود بنابراین عملكرد فرد محبوب یا قهرمان را باید در ارتباط با جامعه و تحولات اجتماعی تحلیل كرد نه به عنوان ویژگی‌های فردی و شخصیتی و حتی كاریزمای آنها. حتی ممكن است یك فرد در شرایطی تبدیل به یك شخصیت كاریزماتیك شود اما باید توجه داشت كه حتی همین كاریزما نیز از طرف جامعه به او محول شده است. وی در گفت‌وگو با «اعتماد» می‌گوید: سیاستمداران محبوب با مقوله تغییر اجتماعی پیوند خورده‌اند یعنی انسان‌هایی هستند كه به نوعی چشم‌اندازهای جدیدی را برای تحول ایجاد كرده‌اند و این چشم‌انداز نیز مورد استقبال مردم قرار گرفته است.

 

عاطفه شمس:  محمدامین قانعی‌راد، رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران در تبیین عوامل محبوبیت یك سیاستمدار معتقد است زمانی كه جامعه به ساخت شخصیت محبوب نیاز دارد این شخصیت ساخته می‌شود بنابراین عملكرد فرد محبوب یا قهرمان را باید در ارتباط با جامعه و تحولات اجتماعی تحلیل كرد نه به عنوان ویژگی‌های فردی و شخصیتی و حتی كاریزمای آنها. حتی ممكن است یك فرد در شرایطی تبدیل به یك شخصیت كاریزماتیك شود اما باید توجه داشت كه حتی همین كاریزما نیز از طرف جامعه به او محول شده است. وی در گفت‌وگو با «اعتماد» می‌گوید: سیاستمداران محبوب با مقوله تغییر اجتماعی پیوند خورده‌اند یعنی انسان‌هایی هستند كه به نوعی چشم‌اندازهای جدیدی را برای تحول ایجاد كرده‌اند و این چشم‌انداز نیز مورد استقبال مردم قرار گرفته است. بنابراین در دوره این افراد، اغلب یك جنبش و حركت اجتماعی شكل گرفته و جامعه در آن برهه خاص احساس كرده این شخص یا سیاستمدار می‌تواند انتظارات، خواسته‌ها و اهداف او را بازنمایی كند. بنابراین یك نوع پیوند بین جنبش اجتماعی و سیاستمدار ایجاد شده و به واسطه آن، سیاستمدار محبوب شده است. قانعی‌راد معتقد است كه وجود جنبش اجتماعی، میل به تغییر، وجود ایدئولوژی و وجود بزنگاه‌ها و برهه‌های تاریخی خاص، همگی با ظهور شخصیت محبوب سیاسی همراه هستند. در كشورهایی كه سیاست و دموكراسی در آنها نهادینه شده است این دوره‌های افت و خیز محبوبیت، به دوره‌های انتخاباتی محدود می‌شود و نوع آن، نسبت به كشورهای جهان سوم كه ممكن است درگیر تب و تاب‌های غیر‌انتخاباتی نیز بشوند، متفاوت است.

 

اگر بخواهیم با نگاهی جامعه‌شناختی به بررسی مهم‌ترین مولفه‌های محبوبیت یك سیاستمدار بپردازیم فكر می‌كنید چه عواملی را می‌توان برای آن در نظر گرفت؟

اگر نمونه‌های مطرح سیاستمداران محبوب را در چند دهه اخیر بررسی كنیم به كسانی مثل مصدق در سال ٣٢ یا در دوران انقلاب امام (ره) بر می‌خوریم كه در بین توده‌ها محبوبیت زیادی پیدا كرده بودند كه این محبوبیت در پیشبرد اهداف به آنها كمك شایانی می‌كرد. به‌طور مثال اگر امام (ره) چنین محبوبیتی را نمی‌یافت نمی‌توانست در مقابل نظامی كه سال‌ها روی كار بود چالش ایجاد كند. این دو نفر افرادی هستند كه به اعتقاد من با مقوله تغییر اجتماعی پیوند خورده‌اند یعنی انسان‌هایی هستند كه به نوعی چشم‌اندازهای جدیدی را برای تحول ایجاد كرده‌اند و این چشم‌انداز نیز مورد استقبال مردم قرار گرفته است. در دوره این افراد، اغلب یك جنبش و حركت اجتماعی شكل گرفته نه اینكه فقط سیاستمداری باشند كه محبوب شده است. یك جنبش اجتماعی بوده و جامعه در آن برهه خاص احساس كرده این شخص یا سیاستمدار می‌تواند انتظارات، خواسته‌‌ها و اهداف آن را بازنمایی كند. بنابراین یك نوع پیوند بین جنبش اجتماعی و سیاستمدار ایجاد شده و به واسطه آن، سیاستمدار محبوب شده است. به خاطر اینكه یك جنبش اجتماعی‌خواهان تغییر، شخصیت سیاسی خود را در یك شرایطی پیدا كرده و معمولا در این شرایط است كه شخصیت‌های محبوب سیاسی رده بالا شكل پیدا می‌كنند. من فكر می‌كنم حتما باید یك حركت اجتماعی وجود داشته باشد حالا ممكن است حركت اجتماعی هم نباشد اما انتظارات اجتماعی و نوعی میل به تغییر و باز كردن چشم‌اندازهای تحول در جامعه وجود داشته باشد و بعد یك شخصیت سیاسی در این شرایط ظهور یابد و خواسته‌ها یا انتظارات جنبش برای تغییر را بازنمایی كند. در چنین شرایطی این فرد یك محبوبیت ویژه‌ای پیدا می‌كند. برای كسانی كه در رده‌های بالای سیاسی هستند معمولا این محبوبیت در بزنگاه‌های تحول اجتماعی و تغییر است كه خود را نشان می‌دهد.

 

به جز بازنمایی خواسته‌ها و اهداف، كدام ویژگی‌ها در رفتار یك شخصیت سیاسی ممكن است او را به فردی محبوب نزد جامعه بدل كند؟

ممكن است عوامل جانبی دیگری نیز وجود داشته باشد. به‌طور مثال مردم احساس كنند كه این فرد همدلی بیشتری با آنها دارد تا با قدرت و در رفتار او نوعی صداقت و راستی ببینند. در چنین شرایطی معمولا به نحوی در پیرامون این شخصیت‌ها یك نوع ایدئولوژی به معنای مجموعه اهداف، برنامه عمل و تغییر و برنامه سیاسی پیدا می‌شود چرا كه همان‌طور كه پیش‌تر گفتم محبوبیت با جنبش مرتبط است و جنبش معمولا می‌تواند یك ایدئولوژی و نظام فكری جدیدی را برای تغییر بسازد. به همین دلیل به‌طور مثال در دوران مصدق ایدئولوژی ملی‌گرایی را دارید، در دوران انقلاب نیز ایدئولوژی انقلاب اسلامی و تغییر اجتماعی به وجود می‌آید و در دوران اصلاحات یك نوع حركت به سمت جامعه مدنی شكل می‌گیرد. این ایدئولوژی‌ها معمولا یك نوع همدلی با آرمان‌های طبقه متوسط را نشان می‌دهد و به میزانی همدلی با نیازها و خواسته‌های جوانان در آن وجود دارد چرا كه اغلب طبقه متوسط و جوانان خواهان تغییر اجتماعی هستند و این افراد نیز همدلی بیشتری با این قضایا نشان می‌دهند به همین دلیل است كه آنها در بین جوانان و طبقه متوسط كه یك حالت انتظاری برای یافتن شخصیت سیاسی در آنها وجود دارد، به درجه‌ای از محبوبیت می‌رسند.

 

عنصر كارآمدی چه نسبتی با محبوبیت دارد؟ آیا كارآمدی یك شخصیت سیاسی می‌تواند به محبوبیت او منجر شود؟

به اعتقاد من عامل كارایی یا كارآمدی عامل خیلی مهمی نیست یعنی محبوبیت به بار نمی‌آورد به این شكل كه مردم فی‌النفسه یك مدیر كارآمد را دوست داشته باشند. ممكن است از او راضی باشند اما اینكه محبوب شود قطعی نیست. محبوبیت داشتن یعنی قهرمان شدن و ستاره شدن، مثل ستاره‌های سینما و فوتبالیست‌های محبوب. اینها معمولا كسانی هستند كه محبوبیت‌شان همراه با یك سری احساس هیجان و عاطفه اجتماعی شكل پیدا می‌كند. آن عاطفه اجتماعی كه در یك جنبش و حركت، سیلان پیدا می‌كند افرادی را برای جامعه قهرمان و محبوب می‌كند. در شرایط عادی كارآیی رضایت به همراه می‌آورد اما صرف كارآمدی كه معمولا معیاری برای دوران فرآیندهای جاری و عادی جامعه است و نه فرآیندهای تغییر، نمی‌تواند ایجاد محبوبیت كند. برای محبوب شدن باید به قهرمان تبدیل شد. در عین حال وقتی شرایط محبوب شدن فراهم شود رضایت را به دنبال خواهد داشت و این نشان‌دهنده خرسندی سیاسی است. اینجا برهه‌هایی است كه نهاد دولت می‌تواند سطح پایین اعتماد ملت را بازسازی كرده و به سطح بالاتری ارتقا دهد. در چنین برهه‌هایی معمولا مردم انگیزه بیشتری برای مشاركت سیاسی دارند به دلیل اینكه سیاست از حالت یكنواختی، بی‌روحی، بی‌انگیزگی و از حالت كسالت متعارف و معمولی خود خارج می‌شود و مردم با انگیزه و شور و شوق بیشتری به عالم سیاست روی می‌آورند. بنابراین هم زمینه‌های مشاركت سیاسی پیدا و هم تقویت می‌شود. باید از چنین شرایطی برای بازسازی رابطه مردم و سیاست استفاده كرد یعنی افرادی كه محبوبیت دارند می‌توانند نقش بهتری در تكوین دولت- ملت در جامعه داشته باشند.

 

بنابراین می‌توان پیدا شدن شخصیت سیاسی محبوب را برای جامعه یك فرصت به شمار آورد.

طبیعتا می‌تواند فرصت باشد اما از طرفی نیز كسانی كه نامحبوب هستند و می‌خواهند آن سیاست یكنواخت و كسالت بار خود را ادامه دهند و با هر نوع میل به تغییر از سوی مردم سر ناسازگاری دارند احتمالا رضایت نخواهند داشت و پیدایش شخصیت‌های محبوب را یك تهدید تلقی می‌كنند و می‌كوشند در مقابل آن نفرت‌پراكنی كنند. عمدتا این‌گونه است یعنی وقتی افراد محبوب در ایران پیدا شدند محافظه‌كاران سیاسی یك مقدار برانگیخته شدند و برای تخریب شخصیت وی و تبدیل رابطه او با مردم از یك رابطه مبتنی بر علاقه به یك رابطه مبتنی‌بر نفرت تلاش كردند زیرا همین شور و شوق مردم نشان می‌دهد كه آنها می‌خواهند سمت و سوی بعضی مسائل را در جامعه تغییر دهند و محافظه‌كاران این قضیه را برنمی‌تابند در حالی‌كه باید از چنین شرایطی استقبال شود. در برابر این شخصیت‌های محبوب، شخصیت‌های منفور هم وجود دارند حتی اگر كارآیی داشته یا ادعای آن را داشته باشند.

 

آیا می‌توان گفت در هر برهه یك شخصیت محبوب در جامعه پیدا می‌شود یا مردم برای خود یك سیاستمدار محبوب یا قهرمان می‌سازند به این جهت كه می‌تواند تغییری را كه جامعه در پی آن است عملی سازد؟

در هر برهه‌ای نه، تنها در برهه‌هایی كه برهه تغییر باشد. در این برهه‌های خاص است كه شخصیت‌های محبوب پیدا می‌شوند یا به قول شما جامعه آنها را برای خود می‌سازد. منظور این است كه حتی به شكل ناخودآگاه یك فرآیندهایی برای شكل‌گیری شخصیت‌های محبوب سیاسی وجود دارد منتها در جوامعی مثل ایران كه مطالبات معوق و انتظارات برآورده‌نشده زیادی دارد معمولا شخصیت‌های محبوب ایجاد شده و بعد كنار نهاده می‌شوند و باز در مرحله دیگری شخصیت محبوب دیگری ظهور پیدا می‌كند. همیشه جامعه سعی می‌كند به این شخصیت‌های محبوب میدان دهد یا برخی شخصیت‌ها را تا حد یك قهرمان بالا ببرد اما بعد از مدتی چون انتظارات او برآورده نمی‌شود ممكن است آن محبوبیت كاهش پیدا كرده و در برهه‌ای دیگر، فرد دیگری این محبوبیت را به دست آورد. می‌خواهم بگویم باید رابطه این محبوبیت با سیلان جامعه را در نظر گرفت یعنی یك جامعه‌ای كه مطالبه دارد در خودش شخصیت‌های محبوب را ایجاد می‌كند. این خواسته‌ها ممكن است در جهت تغییر اجتماعی باشد یا ممكن است ناشی از وضعیتی باشد كه جامعه در خطرات بزرگی قرار می‌گیرد و آن فرد می‌تواند با رهانیدن جامعه از خطر به یك شخصیت قهرمان تبدیل شود. به‌طور مثال زمانی كه مردم بابت یك تهدید خارجی نگران هستند، اگر یك سیاستمدار زمینه‌ای برای خروج از آن تهدید خارجی یا پیروزی بر آن فراهم كند به شخصیت محبوب تبدیل خواهد شد. به‌طور خلاصه شكل‌گیری شخصیت‌های محبوب شرایط هیجانی و عاطفی می‌خواهد؛ بنابراین یا باید جنبش اجتماعی باشد كه آن شور و هیجان را فراهم كند یا در شرایطی كه كشور در معرض تهدید قرار می‌گیرد فردی این نگرانی جامعه را كاهش داده یا مرتفع كند و به شخصیت محبوب تبدیل شود. حتی در گذشته مصدق نیز با دامن زدن به یك تنش محبوب شد؛ مردم از سوی كشورهای خارجی احساس تحقیرشدگی می‌كردند و همواره احساس می‌كردند به هویت و شأن آنها بی‌احترامی می‌شود. بنابراین وقتی كسی مانند مصدق می‌آید كه غرور ملی را در آنها زنده می‌كند و در مقابل استعمار انگلیس می‌ایستد به چنان درجه‌ای از محبوبیت می‌رسد. مصدق از یك سو مقابل استعمار انگلیس و از سوی دیگر مقابل استبداد داخلی ایستاده بود یعنی می‌خواست قدرت شاه را محدود كرده و تا حدی جامعه را دموكراتیزه كند، از سوی دیگر نیز قصد داشت غرور ملی را به مردم بازگرداند و جایگاه ایران و حق حاكمیت مردم را در مقابل دربار بهبود ببخشد. در واقع تلاش وی در جهت ایجاد تغییر در داخل كشور و احیای جایگاه سیاسی و غرور ملی مردم باعث محبوبیت او می‌شود. به همین دلیل باید این محبوبیت را به بزنگاه‌های تاریخی و بزنگاه‌های سیاسی اجتماعی گسترده ربط داد نه به مقوله‌ای مثل كارآمدی كه پیرامون خود شور و شعفی ایجاد نمی‌كند. محبوبیت یك فضای احساسی و هیجانی می‌خواهد.

 

صحبت از تاثیر مهم فضای احساسی و هیجانی بر ایجاد محبوبیت شد، به نظر شما نسبت محبوبیت با پوپولیسم چیست؟

پوپولیسم نیز یك حركت و جنبش است، آمدن مردم در خیابان خود می‌تواند یك نوع شور و هیجان جمعی را ایجاد كند. بنابراین از این جهت اشتراك دارد با اینكه كه گفتم برای ایجاد پوپولیسم به یك جنبش اجتماعی نیاز است. افرادی نیز هستند كه به سیاستمداران پوپولیستی معروف می‌شوند و بخشی از جامعه احساس می‌كند می‌تواند انتظارات خود را در وعده‌های این فرد پیدا كند. به هر حال فراز و فرودهای مربوط به ظهور شخصیت‌های محبوب تا حدی نشان‌دهنده وضعیت غیرنهادینه سیاست در كشور است. زمانی كه سیاست نهادینه شود ممكن است فاكتورهای دیگری را به همراه بیاورد به‌طور مثال بحث كارآمدی، قانونمندی، عدم ایجاد تولید فساد در جامعه و وفا كردن به وعده‌هایی كه به مردم داده می‌شود. در مقاطع انتخاباتی اینها ممكن است مهم شود، یعنی در دوره‌های چهارساله باز شور و شوقی به وجود می‌آید و موقع انتخاب، یكی از این رقبا باید محبوبیت بیشتری نسبت به سایر رقبا به دست آورد. به همین دلیل تبلیغات سیاسی به سمت و سویی می‌رود كه حتی دوگانه‌سازی كند تا بتواند با این دوگانه‌سازی‌ها فضایی عاطفی به نفع یك فرد ایجاد كرده و او را به یك شخصیت محبوب تبدیل كند. یعنی شرایطی فراهم كند كه مردم فكر كنند خطری و به اصطلاح ضد قهرمانی وجود دارد كه می‌خواهد وضعیتی را از بین ببرد یا ضربه‌ای وارد كند و به این وسیله سیاستمدار به یك شخصیت محبوب تبدیل شود. یعنی شخصیت محبوب برساخته می‌شود تا فضای مشاركت عمومی تقویت شود. یعنی از طریق دو‌قطبی‌سازی‌ها می‌كوشند مردم را به رأی دادن ترغیب كنند، در این شرایط هر طرف می‌كوشد ثابت كند رقیب راه‌حل نیست بلكه خود بخشی از مشكل است.

 

این محبوبیت چقدر به قبل از روی كار آمدن سیاستمدار و چقدر به بعد از آن ربط پیدا می‌كند؟

ممكن است طی چهار روز یك فرد به شخصیتی محبوب تبدیل شود چرا كه خواسته‌ها و انتظارات مردم را بازنمایی می‌كند و مردم احساس می‌كنند او كسی است كه می‌تواند سخنگوی مطالبات آنها بوده و صدای‌شان را بازتاب دهد. بنابراین در عرض مدت كوتاهی ممكن است این فرد تبدیل به یك شخصیت محبوب شود و بعد از اینكه فرد حتی به مطالبات مردم پاسخ داد به جای اینكه محبوبیت او بالاتر رود ممكن است كاهش پیدا كند زیرا آن فضای عاطفی دیگر وجود ندارد. بنابراین رییس دولت اصلاحات در خیلی از زمینه‌ها كار می‌كند بعد سال ٨٢ كه می‌شود همه از دانشجو گرفته تا مردم از او طلبكار می‌شوند كه چه اقدامی انجام داده و به این توجه ندارند كه از ٧٦ به بعد در چه زمینه‌هایی كار كرد، چه جاهایی را توانست تغییر دهد، چه نهادهایی را توانست در جامعه مستقر كند و از چه مخاطراتی جلوگیری كرد. باز به آخر دوره كه می‌رسیم میزان محبوبیت سیاستمدار كاهش پیدا می‌كند و بعد ممكن است بخشی از انتظاراتی كه در این مدت مغفول مانده نماینده خود را در چهره دیگری پیدا كند و باز یك شخصیت محبوب دیگر ساخته شود. بنابراین این‌گونه نیست كه مردم پرونده همه افراد را پیدا كنند و بعد از ارزیابی و به شناخت رسیدن، برای آنها تبدیل به یك شخصیت محبوب می‌شود. فرد در یك مقطع برای تغییر یك وضعیت، طرح یك شعار تازه و برای نشان دادن یك چشم‌انداز تازه كنشگری می‌كند بنابراین بخشی از مردم احساس می‌كنند این همان كسی است كه دنبال او بوده‌اند و می‌تواند آنها را به اهداف‌شان نزدیك كند، در نتیجه محبوبیت آن فرد بلافاصله ایجاد می‌شود.

پس اثر كارآمدی بر محبوبیت را رد می‌كنید.

تاثیرش بر محبوبیت را رد می‌كنم، بر رضایت تاثیر دارد.

 

به هر حال وقتی جامعه ببیند كه انتظارات او توسط فردی كه به امید تغییر برایش محبوب شده بود برآورده نشده خود‌به خود از این محبوبیت كاسته می‌شود، پس در اینجا كارآمد بودن سیاستمدار برای جامعه مهم می‌شود. بنابراین شاید بتوان گفت كارایی در محبوب شدن افراد تاثیری ندارد اما در تداوم این محبوبیت حتما نقش دارد. این طور نیست؟

بله، این هم یك فاكتور مهم است. ببینید محبوبیت سیاستمدار در یك شرایط خاص شكل پیدا می‌كند و وقتی آن شرایط تغییر پیدا كرد باید به دنبال رضایت و اعتماد بود. باید دید آیا جامعه از سیاستمداری كه خود روی كار آورده راضی است و به او اعتماد دارد یا نه. اینجا بحث كارآمدی مطرح می‌شود اما از سوی دیگر حتی در صورت بروز كارآمدی هم ممكن است محبوبیت فرد كاهش پیدا كند، بنابراین همواره این احتمال نیز وجود دارد. این را پیش‌تر درباره رییس دولت اصلاحات توضیح دادم. یعنی ممكن است با فراموش شدن فضای عاطفی و هیجانی كه باعث محبوبیت فرد شده بود و بر اثر كارایی كه او ابراز كرده انتظارات جدیدی در مردم ایجاد شود كه آنها را از خود این فرد، طلبكار كند. یعنی شما به انتظار مردم پاسخ می‌دهید سپس انتظارات جدید برای آنها ایجاد می‌كنید و بعد در جایی می‌بینید كه انتظارات مردم بالاتر می‌رود و از میزان پاسخگویی شما به آنها جلوتر می‌زند، اینجا ممكن است عدم محبوبیت شكل بگیرد، بنابراین ممكن است در مواردی –همیشه به این شكل نیست- عدم محبوبیت سیاستمدار به دلیل موفقیت او در پاسخگویی به انتظارات باشد. این نشان‌دهنده پیچیدگی‌های قضیه است یعنی ممكن است یك سیاستمدار موفق با موفقیت‌های خود نه تنها محبوبیتش را افزایش ندهد بلكه به كاهش آن دامن بزند چون عملكرد مثبت او انتظارات جدیدی را در جامعه ایجاد می‌كند. به‌طور مثال رییس دولت اصلاحات، گسترش جامعه مدنی را مطرح كرد در حال حاضرجامعه مدنی گسترش پیدا كرده، در جامعه مدنی سطح گفت‌وگو و تعامل مردم و میزان آگاهی عمومی بالا می‌رود، مجموعه اینها انتظارات جدیدی را مطرح می‌كند كه باید به آنها پاسخ داده شود و بعد همین كسی كه شعار او جامعه مدنی بوده و آن را تحقق بخشیده، انتظارات جامعه مدنی از ظرفیت‌های موجود برای ایجاد تغییر جلو می‌زند و باعث می‌شود محبوبیت وی كاهش یابد.

 

این شرایط برای ظهور و افول محبوبیت یك سیاستمدار در جوامع مختلف یكسان است یا تفاوت‌هایی دارد؟

به نظر من یكسان است زیرا من از بعد روانشناختی به قضیه نگاه می‌كنم. به نظر می‌رسد وجود جنبش اجتماعی، میل به تغییر، وجود ایدئولوژی و وجود بزنگاه‌ها و برهه‌های تاریخی خاص، همگی با ظهور شخصیت محبوب سیاسی همراه هستند. در كشورهایی كه سیاست و دموكراسی در آنها نهادینه شده است این دوره‌های افت و خیز محبوبیت، به دوره‌های انتخاباتی محدود می‌شود یعنی اوباما زمان انتخاب شدن یك شخصیت محبوب می‌شود زیرا در غیر این صورت نمی‌توانست رای اكثریت را به دست آورد. اینكه چگونه به این محبوبیت می‌رسد سازوكارهای خاص خود را دارد؛ بخشی اجتماعی و بخشی پروپاگانداهای سیاسی و رسانه‌ای است كه یكی از این رقبا را تبدیل به شخصیت محبوب انتخاباتی می‌كند اما از فردای انتخابات و ورود به كاخ ریاست‌جمهوری، به یك سیاستمدار روتین تبدیل می‌شود كه سعی می‌كند از این به بعد كارایی نشان داده و به وعده‌های خود عمل كند. اینجا جامعه تب و‌تاب خود را از دست می‌دهد و به وضعیت عادی بازمی‌گردد تا انتخابات بعدی كه مجددا این شور و حرارت به وجود می‌آید و به نوعی سیاست می‌خواهد تجدید حیات كند و به این هیجان نیاز دارد. در كشورهایی كه دموكراسی نهادینه شده نسبت به كشورهای جهان سوم كه ممكن است درگیر تب و تاب‌های غیر انتخاباتی نیز بشوند، نوع آن متفاوت است. در ایران نیز به نسبتی كه سیاست پایدار شود می‌توان از الگویی شبیه به كشورهای پیشرفته تبعیت كرد، به میزانی كه بكوشد به نظام انتخاباتی پایداری بیشتری ببخشد و اعتماد مردم به آن را افزایش دهد.

 

ویژگی‌های ظاهری سیاستمدار چقدر در ایجاد محبوبیت تاثیر دارد؟

زمانی كه جامعه به ساخت شخصیت محبوب نیاز دارد این شخصیت ساخته می‌شود بنابراین عملكرد فرد محبوب یا قهرمان را باید در ارتباط با جامعه و تحولات اجتماعی تحلیل كرد نه به عنوان ویژگی‌های فردی و شخصیتی و حتی كاریزمای آنها. حتی ممكن است یك فرد در شرایطی تبدیل به یك شخصیت كاریزماتیك شود اما حتی همین كاریزما نیز از طرف جامعه به او محول شده است. به‌طور مثال امام (ره) قبل از سال ٤٢ نیز حضور داشت اما در یك مقطع خاص تبدیل به یك قهرمان شد و مردم احساس كردند می‌تواند صدای آنها را بازتاب دهد و بنابراین به شخصیتی محبوب تبدیل شد. تحولات و فضای اجتماعی در شكل دادن به شخصیت‌ها و در ظهور و افول شخصیت‌های محبوب سیاسی مهم‌ترین نقش را دارد.

روزنامه اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: