مطالعات قرآن و حدیث در غرب درگفت و گو با دکتر مهرداد عباسی

1394/4/24 ۰۹:۱۱

مطالعات قرآن و حدیث در غرب درگفت و گو با دکتر مهرداد عباسی

در بسیاری از دانشگاهها و مراکز علمی به خصوص در حوزه علوم اسلامی، تحقیقات جدی و قابل تأملی ازجمله در مقوله مطالعات قرآنی انجام شده و می‌شود. در کنار این تحقیقات، گروهی نیز به ترجمه آثار غربی در این زمینه روی آورده‌اند که فضای داخل کشور را با چنین دستاوردها و تحقیقاتی آشنا می‌کنند. در یکی دو سال اخیر آثاری از محققان طراز اول غربی گزینش و ترجمه و منتشر شده است که از آن میان می‌توان به مجموعه «مطالعات قرآن و حدیث» اشاره کرد که انتشارات حکمت منتشر کرده است. از این مجموعه تا کنون «رهیافتهایی به قرآن» (مجموعه مقالات ویراستة جرالد هاوتینک)، «شفاهی و مکتوب در نخستین سده‌های اسلامی» (مجموعه مقالات گریگور شولر)، «رویکردهایی به تاریخ تفسیر قرآن» (مجموعه مقالات ویراستة اندرو ریپین)، «قرآن و زن» (نوشته آمنه ودود) و «تاریخ‌گذاری حدیث» در دسترس عموم قرار گرفته است. به همین مناسبت گفتگویی با دکتر مهرداد عباسی، دبیر این مجموعه و پژوهشگر دانشنامه جهان اسلام، صورت دادیم و کوشیدیم تا ضمن بررسی مطالعات اسلامی در غرب، از تنوع روشها و نظریه‌‌پردازی‌های علمی در این حوزه نیز دورنمایی کلی به دست آوریم.

 

 منوچهر دین پرست / اشاره: در بسیاری از دانشگاهها و مراکز علمی به خصوص در حوزه علوم اسلامی، تحقیقات جدی و قابل تأملی ازجمله در مقوله مطالعات قرآنی انجام شده و می‌شود. در کنار این تحقیقات، گروهی نیز به ترجمه آثار غربی در این زمینه روی آورده‌اند که فضای داخل کشور را با چنین دستاوردها و تحقیقاتی آشنا می‌کنند. در یکی دو سال اخیر آثاری از محققان طراز اول غربی گزینش و ترجمه و منتشر شده است که از آن میان می‌توان به مجموعه «مطالعات قرآن و حدیث» اشاره کرد که انتشارات حکمت منتشر کرده است. از این مجموعه تا کنون «رهیافتهایی به قرآن» (مجموعه مقالات ویراستة جرالد هاوتینک)، «شفاهی و مکتوب در نخستین سده‌های اسلامی» (مجموعه مقالات گریگور شولر)، «رویکردهایی به تاریخ تفسیر قرآن» (مجموعه مقالات ویراستة اندرو ریپین)، «قرآن و زن» (نوشته آمنه ودود) و «تاریخ‌گذاری حدیث» در دسترس عموم قرار گرفته است. به همین مناسبت گفتگویی با دکتر مهرداد عباسی، دبیر این مجموعه و پژوهشگر دانشنامه جهان اسلام، صورت دادیم و کوشیدیم تا ضمن بررسی مطالعات اسلامی در غرب، از تنوع روشها و نظریه‌‌پردازی‌های علمی در این حوزه نیز دورنمایی کلی به دست آوریم.

 

***

 

گفتگو را با رویکرد غربیان به مطالعات اسلامی آغاز کنیم. به عنوان پرسش نخست بفرمایید که چرا غربیان به مطالعات اسلامی به خصوص مطالعات قرآن و حدیث روی آوردند و انگیزه آنها چه می‌توانست باشد؟

این پرسش یکی از جذاب‌ترین و پرتکرارترین پرسشها در پیوند با مطالعات اسلامی در غرب است. من بارها و بارها در کلاسهای درس یا گفتگوهای خصوصی و عمومی با این پرسش پیچیده مواجه شده‌ام که غربیان با چه انگیزه‌ای به مطالعة اسلام و اسلام‌شناسی و به‌طورخاص قرآن‌پژوهی روی می‌آورند؟ پاسخ جامع به این پرسش، نیازمند بررسیی چندجانبه از منظرهای گوناگون است و باید گفت که متأسفانه جای چنین پژوهشهایی در زبان فارسی خالی است؛ اما به ‌اجمال می‌توان نکاتی را برای روشن‌تر شدن موضوع مطرح کرد:

نخست باید به تقابلهای اسلام و مسیحیت به‌مثابه دو تمدن و دو امپراتوری در سده‌های دور توجه کرد؛ ازجمله اینکه مسیحیان در دوره‌ای در پی شناخت هر چه بیشتر دشمنان سیاسی‌شان یعنی عثمانی بودند که در دوره‌ای نمایندة اسلام تلقی می‌شدند. دومین منظری که باید بدان توجه داشت، پیدایی گفتمان مطالعات شرقی یا شرق‌شناسی است که به دورة استیلای سیاسی و فرهنگی تمدن غرب بازمی‌گردد؛ یعنی آن زمان که غربیان به فکر شناخت تمدنهای دیگر افتادند و به مطالعة زبان و فرهنگ اقوام دیگر پرداختند. منظر سوم بررسی تاریخ فکر و فلسفه در غرب و شکل‌گیری مکاتب و نظریه‌های علوم انسانی در اروپاست. رخدادهای مهم معرفت‌شناختی در غرب از رنسانس تا روشنگری و نهضت اصلاح دینی و پیدایی مفاهیم و مکاتبی چون تفکر انتقادی، هرمنوتیک، نقد تاریخی، رمانتیسیسم و نظایر اینها همگی به‌نوعی غیرمستقیم در روند شکل‌گیری مطالعات اسلامی تأثیرگذار بودند؛ برای مثال بعد از دورة رنسانس، حوزه‌ای به نام «مطالعات کلاسیک» در غرب شکل گرفت که به‌ویژه به بررسی متون یونان باستان می‌پرداخت. از دل همین الگو مفهوم «فیلولوژی» بیرون آمد، یعنی مطالعة یک فرهنگ از دریچة متونی که پدید آورده. شرق‌شناسان آلمانی‌زبان سرآمدان این کار بودند و درنتیجه بسیاری از متون تاریخی، ادبی، اجتماعی، دینی و سیاسی فرهنگ و تمدن اسلامی از قرن نوزدهم به این سو به ‌دست فیلولوژیست‌های آلمانی معرفی و تصحیح و مطالعه شده است. بدیهی است که همین مطالعات اولیه بر روی این متون سنگ‌بنای مطالعات تفصیلی‌تر و دقیق‌تر بعدی دربارة اسلام می‌شود. گفتن ندارد که در این میان، قرآن که مهمترین متن اسلامی است تا چه اندازه توجه غربیان را جلب کرده و تفسیرها و متون مرتبط با آن تا چه حد برای آنان جذاب و پراطلاع بوده است.

نکتة دیگر اینکه انگیزه‌های اسلام‌شناسی در غرب را باید در مقیاسی گسترده‌تر با انگیزه‌های آنان در مطالعة تاریخ، زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، باستان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، دین‌شناسی، نقد ادبی و در یک کلام علوم انسانی و اجتماعی مقایسه کرد و ریشة همة اینها را باید در حس کنجکاوی و میل به دانستن و شناخت انسان دانست. این حس و انگیزه در همة افراد بشر هست؛ اما زمانی مجال بروز و ظهور می‌یابد که حال یک تمدن و مردمانش خوب باشد، به ‌نحوی ‌که‌ از پسِ نیازهای اولیه و اساسی خود برآمده باشند تا پس از خود به فکر شناخت دیگران نیز بیفتند. غربیان از آن زمان که خود را برتر دیدند، به تمدنهای دیگر و مناطق دیگر هم سرک کشیدند.

‌دین پدیده‌ای انسانی است و طبعاً هر محققی برای شناخت انسان و جامعه و فهم خود و دیگری نیازمند مطالعة آن است. دین محدود به دین خود نیست، دینهای دیگران هم می‌توانند موضوع مطالعة یک محقق باشند از جمله دین اسلام با این همه تأثیرگذاری به‌ویژه در منطقه‌ای مثل خاورمیانه. آنچه امروزه با عنوان «مطالعات اسلامی در غرب» می‌شناسیم، حاصل آن چیزی است که ممکن است در سده‌ها و دهه‌های گذشته در دانشکده‌ها و مراکز مختلف اروپایی و آمریکایی از جمله در حوزه‌هایی همچون مطالعات تاریخ، زبان‌شناسی، عرب‌شناسی، شرق‌شناسی، دین‌شناسی و حتی مردم‌شناسی و اسطوره‌شناسی انجام شده‌ باشد که شاید در نگاه اول با اسلام‌شناسی مرتبط به نظر نیاید، درحالی‌که هر یک از اینها به ‌نوعی پرتوی بر مسئله انداخته‌اند و جنبه‌ای از آن را روشن کرده‌اند.

 

شما در سالهای اخیر مجموعه «مطالعات قرآن و حدیث» را منتشر کرده‌اید که موضوع یکی از مجلداتش رویکردهایی به تاریخ تفسیر قرآن است و کار محققانی همچون فردلیمهاوس، مک اولیف، ادرین براکت، مارستن اسپیت، چارلز آدامز و… در آن درج شده است. اساساً رویکرد این محققان به تفاسیر قرآنی چگونه بوده و بر اساس چه روشی به پژوهش در باب تفسیر قرآن روی آورده‌اند؟

اسلام‌شناسی در غرب، به‌ویژه در دو سدة اخیر، فراز و فرودهای زیادی به خود دیده است. رخدادهای سیاسی مهمی چون جنگهای جهانی اول و دوم، فروپاشی امپراتوری عثمانی و پایان دورة استعمار، تألیف آثاری چون شرق‌شناسی ادوارد سعید و پیدایی گفتمان پسااستعماری، اوج و حضیض مکاتبی چون اثبات‌گرایی، تاریخ‌گرایی، پدیدارشناسی و نظایر اینها همگی بر روشهای محققان غربی دربارة اسلام تأثیرگذار بوده‌اند. دربارة روش‌شناسی و سیر تطور رهیافتهای محققان مطالعات اسلامی متأسفانه پژوهشهای علمی زیادی در دست نیست، هرچند دربارة شرق‌شناسی به ‌طورخاص و به‌ویژه در واکنش به آثار ادوارد سعید کتابها و مقالاتی به زبانهای اروپایی و زبان‌عربی منتشر شده‌اند.

یکی از نیازهای جامعة پژوهشی ما در حوزة اسلام‌شناسی جدید، آگاهی از تبارشناسی این روشها و توانایی ترسیم جغرافیای این مطالعات در طی دو قرن گذشته است. خوشبختانه آثار معدودی در این باب در اروپا و آمریکای شمالی تدوین شده‌ که برخی از آنها در برنامة ترجمه و انتشار مجموعة مطالعات اسلامی انتشارات حکمت نیز قرار گرفته‌اند. در سال ۱۹۹۷ در برلین کتابی حاوی چندین مقاله زیر نظر عظیم نانجی منتشر شد که هدفش تأکید بر تنوع روشها و نمایاندن رهیافتهای متعدد مطالعات اسلامی در کشورهای مختلف اروپایی بود. پنج مقالة نخست این مجموعه به‌ترتیب به اسلام‌شناسی در آلمان، فرانسه، بریتانیا، هلند و روسیه اختصاص دارند که به‌قلم افرادی صاحب‌نظر و برخاسته از آن منطقه تألیف شده‌اند.

در بررسی روشهای مطالعات اسلامی در غرب، یکی از عوامل تعیین‌کننده، بی‌تردید ملیت و قومیت شخص محقق و مبانی فکری و پیش‌دانسته‌های اوست. سبک کار محققان با پیشینة یهودی در قرن نوزدهم، که عموماً هم آلمانی بودند، از دیگران متمایز است و گرایش به فیلولوژی و کارهای مقایسه‌ای میان اسلام و یهودیت در آنها بیشتر دیده می‌‌شود. در دورة معاصر، روش و نگرش محققی آلمانی مثل آنگلیکا نویورت با روش و نگرش محققی فرانسوی مثل کلود ژیلیو یا محققی آمریکایی همچون جین مک‌اولیف متفاوت است. شاید برای سخن‌گفتن از «مکتب»های اسلام‌شناسی در غرب هنوز زود باشد؛ یعنی هنوز پژوهشهای بنیادی مفصلی برای تحلیل و طبقه‌بندی افراد یا جریانهای فعال در این حوزه انجام نشده است؛ اما گاه تقسیم‌بندی‌هایی با نوعی ساده‌سازی عرضه می‌شود، نظیر محققان محافظه‌کار در برابر تجدیدنظرطلب، یا مثلاً محققان سنت آلمانی در برابر محققان سنت آمریکایی یا بریتانیایی، یا محققان دیندار در برابر محققان لائیک.

گاه این اختلاف در نحوة تحلیل و تفسیر متون مقدس اسلامی است و یک طرف دعوا جان ونزبرو قرار دارد که سامی‌شناس و مورخ ادیان با خاستگاه آمریکایی است و مدافع تحلیل ادبی متون دینی و در سوی دیگر فضل‌‌الرحمن قرار دارد که مسلمانی پاکستانی‌‌الاصل و اسلام‌شناسی مبرز و اهل فلسفه است و مدافع تحلیل تاریخی متون مقدس٫ بدیهی است که این دو محقق با روشهای متفاوت به نتایج متفاوتی می‌رسند. نیاز امروز ما شناخت این روشها و جریانها و تحلیل خاستگاهها و پیش‌فرضهای آنان و نتایجی است که از آنها حاصل می‌شوند.

‌نکتة قابل‌توجه در این میان آن است که در محافل آکادمیک غربیان در ادوار مختلف نقدهای روش‌شناختی جدی بر جریان کلی مطالعات اسلامی در غرب وارد شده است. گذشته از ضربة کارایی که نگرش سعید به شرق‌شناسی وارد آورد، در دهة ۱۹۸۰ رهیافتهای نوظهور دین‌شناسانی چون ویلفرد کنتول اسمیت و ژاک واردنبورخ ایده‌هایی جدید را به گفتمان مطالعات اسلامی وارد کرد. بر این اساس، عده‌ای کوشیدند تا با بهره‌گیری از نظریات جدید در مطالعات فرهنگی، نشانه‌شناسی، اسطوره‌شناسی و آرای کسانی چون ویلهلم دیلتای، روحی تازه در مطالعات اسلامی بدمند و بر این نکته تأکید کنند که وقت آن رسیده است که به اسلام به‌مثابه یک دین در مطالعات ادیان بیشتر اهمیت داده شود و از این منظر نیز به آن نگریسته شود.

نکتة جالب‌توجه اینجاست که واردنبورخ که خود از منتقدان برخی جنبه‌های سنت شرق‌شناسی است، نویسندة مقاله‌ای مفصل ذیل مدخل «مستشرقان» در ویرایش دوم دایرة‌المعارف اسلام است. سخن وی در این مقاله آن است که اسلام و مسلمانان را تنها نباید از منظر متون به‌جای‌مانده از سده‌های گذشته شناخت و شناختی که از این رهگذر به دست می‌آید کافی و وافی نیست، بلکه باید به پدیدة دین با همة ابعاد مردم‌شناختی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی آن توجه کرد‌. محمد ارکون نیز در مقاله‌ای مفصل با عنوان «روشهای انتقادی معاصر و قرآن»، که اخیراً در جلد سوم ترجمة فارسی دایرة‌المعارف قرآن منتشر شده، به‌نوعی منتقد روشهای صرفاً تاریخی‌ـ زبان‌شناختی در قرآن‌پژوهی غربیان است. او که بیش از هر چیز در پی ارج‌گذاری بر «محقق متفکر» است و برای «متخصص آکادمیک» صِرف، اهمیت چندانی قائل نیست، محققان معاصر در حوزة اسلام‌شناسی را به استفاده از ابزارهایی چون روان‌شناسی تاریخی دعوت می‌کند و بر نقش علوم اجتماعی در فهم آنچه «واقعیت قرآنی» می‌خواند تأکید می‌گذارد.

همین مقاله نمونة خوبی است برای نشان دادن تأثیر پیش‌فرضها و پیش‌انگاشته‌های یک اسلام‌شناس در روش و نگرش او. ارکون متفکری پست‌مدرن است که در سنت فکری فرانسوی می‌اندیشد و وامدار اندیشه‌های کسانی چون ژاک دریدا و پی‌یر بوردیو است. او همچنین تألیف ژاکلین شابی به‌زبان فرانسه (۱۹۹۷) را اثری درخشان در مطالعات اسلامی با رهیافت تاریخی‌ـ ‌مردم‌شناختی می‌داند که به مقوله‌های ایمانی متن و جامعه توجه داشته است.

 

با چنین توضیحی، باید مجموعه مطالعات قرآن و حدیث را با نگرش و اهداف جدی آغاز کرده باشید؟

ایجاد مجموعه‌ای با عنوان «مطالعات قرآن و حدیث» در وهلة نخست با هدف نمایاندن این روشها و رهیافتهای متنوع انجام شد. دوستان انتشارات حکمت سالهاست که عزمی جدی بر ترویج و نشر مطالعات اسلامی به ‌معنای جدید کلمه داشته‌اند. در این میان، من به تناسب اشتغال و رشتة تحصیلی‌ام، مسئولیت شاخة قرآن و حدیث از مجموعة کلی مطالعات اسلامی این انتشارات را بر عهده گرفته‌ام. بنای ما در حال حاضر بر ترجمة آثار شاخص‌ و تأثیرگذار غربی در حوزة قرآن و حدیث است که در گفتمان آکادمیک و محافل علمی و پژوهشی تدوین و انتشار یافته‌اند. در یک کلام، هدف این مجموعه تولید ادبیات آکادمیک برای بحث و گفتگو دربارة مطالعات قرآن و حدیث در آینده‌ای نه‌چندان دور است. ما در قالب این مجموعه می‌کوشیم تا از ترجمه به ‌عنوان پلی برای انتقال برخی مفاهیم، روشها و دیدگاههای نو در مطالعات اسلامی به افراد محقق، کتابخوان و علاقه‌مند استفاده کنیم. هدف این مجموعه در وهلة نخست معرفی این آثار و توصیف و تبیین روشها و دیدگاههای موجود در آنهاست و گفتن ندارد که نقد دقیق و عالمانه در مرحلة بعدی قرار می‌گیرد. ما فعلاً باید زمان زیادی را صرف شناخت عمیق این قبیل پژوهشها کنیم. تا کنون پنج کتاب از این مجموعه منتشر شده که سه موردش به حوزة مطالعات قرآن و دو موردش به حوزة حدیث اختصاص داشته‌ است. جدیدترین کارهای منتشرشده هم یکی «رویکردهایی به تاریخ تفسیر قرآن» است و دیگری «تاریخ‌گذاری حدیث؛ روشها و نمونه‌ها».

 

کتاب «رویکردهایی به تاریخ تفسیر قرآن» در این مجموعه، مقالات متعدد و متنوعی دارد که حائز اهمیت تاریخی و علمی است. قدری در مورد این اثر صحبت کنیم.

این کتاب مجموعة یازده مقاله و حاصل کنفرانسی است که سی سال پیش در دانشگاه کلگری کانادا برگزار شد. ریپین که در حال حاضر یکی از سرشناس‌ترین و فعالترین محققان حوزة مطالعات قرآنی در عرصة بین‌المللی است، برگزارکنندة این کنفرانس بود و در ۱۹۸۸ نسخة انگلیسی این کتاب حاوی مقالات ارائه‌شده در کنفرانس را منتشر کرد. هدف ریپین از انتشار این کتاب، عرضة جایگزینی برای اثر ماندگار گلدتسیهر بود که حدود صدسال پیش به زبان آلمانی تألیف شده بود. اصل انگلیسی کتاب «رویکردهایی به تاریخ تفسیر قرآن» زمانی به چاپ رسید که هنوز آثار چندانی در مطالعات تفسیری تدوین نشده بود و می‌توان مجموعة مقاله‌های آن را نقطة عطفی مهم در این مطالعات تلقی کرد. اگرچه از زمان انتشار این کتاب تا به امروز کتابها و مقاله‌های فراوانی دربارة تاریخ تفسیر و روش‌شناسی تفاسیر قرآن تدوین شده‌اند. از دیگر دلایل انتخاب این کتاب برای ترجمه، آن بود که مقالات این کتاب ازجملة پژوهشهای پرمراجعه در ادبیات مطالعات قرآنی‌اند و با گذشت زمان همچنان ارزشمند تلقی می‌شوند. همچنین این کتاب یکی از منابع پربسامد در آثار مرجع مطالعات قرآنی ازجمله دایره‌المعارف قرآن است.

در صفحات آغازین ترجمة فارسی کتاب، کوشیده‌ام حرف اصلی و محوری هر یک از مقاله‌ها را در دو سه سطر بیان کنم و همچنین معرفی مختصری از نویسندگان مقالات به‌دست دهم. در میان مقاله‌های این کتاب هم مقالة توصیفی هست، هم مقالة تحلیلی و هم مقالة اکتشافی. اما همة مقاله‌ها خوب و محققانه نوشته شده‌اند. در میان نویسنده‌های کتاب هم مسلمان هست و هم غیرمسلمان؛ اما همة آنان کم‌وبیش در گفتمان علمی و با رهیافتی انتقادی به موضوع پرداخته‌اند. مثلاً مقالة مئیر قسطر دربارة داستان خلقت آدم در منابع اسلامی، در عین سادگی ساختار، بسیار منضبط و دقیق نوشته شده است. یا مقالة بلاطه جزو معدود مقالاتی است که به ‌نحوی موجز تاریخ نظریه‌های اعجاز قرآن را مرور کرده است. واقعاً در بسیاری از مقالات این مجموعه، علاوه بر آنچه از محتوای آنها به دست می‌آید، ساختار مقاله می‌تواند الگویی برای آموزش مقاله‌نویسی در اختیار دانشجویان و محققان جوان ما در عرصة مطالعات اسلامی قرار دهد.

 

یکی از شخصیت‌های مشهور مطالعات قرآنی، گلدستهیر است. او از جمله کسانی بود که سعی داشت مطالعات قرآنی و خاستگاه تفاسیر آن را به مثابه رشته‌ای علمی مطرح کند. به نظر شما آیا اساساً چنین رویکردی به توجه به دامنه و گستره تفاسیر قرآنی امکان‌پذیر است؟

محققان غربی ایگناتس گلدتسیهر (درگذشتة۱۹۲۱) را پدر «مطالعات اسلامی» به‌ معنای امروزی کلمه می‌خوانند و از او به بزرگی یاد می‌کنند. در چند دهة اخیر، مقاله‌ها ویادنامه‌ها و حتی کتابهایی دربارة زندگی و آثار او منتشر شده و از این جهت، او جایگاهی ویژه در میان خاورشناسان هم‌نسل خود دارد. او در طول زندگی‌اش دربارة موضوعات متنوعی نوشته؛ ازجمله دربارة زندگی اعراب بادیه، فرهنگ مسلمانان اسپانیا، تحولات حدیث اسلامی، نظریة شعر عرب و نظریة ادبی عربی و نظایر اینها. برخی از نکاتی که او در کتاب مهم «پژوهشهای اسلامی» حدود یک قرن پیش به زبان آلمانی نوشته است، همچنان قابل‌استفاده به نظر می‌رسد. کتاب مهمی نیز دربارة مکتب ظاهریه دارد که ازجملة بهترین پژوهشها در این باره است؛ اما به‌واقع شاید هیچ ‌یک از آثار او به اندازة همین تألیفش دربارة تاریخ و گرایشهای تفسیر قرآن ماندگار نشده باشد، به نحوی که مطالب آن تقریباً در بیشتر پژوهشهای مرتبط با این موضوع تا به امروز محل بحث و گفتگوست.

به این معنا، من نوشته‌های گلدتسیهر را در زمرة آثار علمی و پژوهشی می‌دانم که باید دربارة آنها با زبان علمی داوری کرد. متأسفانه ادبیات برخی نویسندگان ما در برخورد با این قبیل شخصیت‌ها و آثارشان ادبیات عالمانه و محققانه نیست. گلدتسیهر یهودی مجاری است که به دانشگاه رفته، دکتری‌اش را از دانشگاه لایپزیک گرفته، دورة پست‌دکتری را در لیدن و وین گذرانده، و در مسیر پژوهشهایش با زبانهای عربی، عبری و سریانی آشنا شده، مکاتب مختلف مطلعات عهدین را به‌خوبی می‌شناخته، به اصلاح دینی معتقد بوده، سفری به خاورمیانه داشته، در الازهر سخنرانی کرده و قس‌علی‌‌هذا. چنین شخصیتی با این سابقه و اندوختة علمی را نمی‌توان به‌سادگی کنار گذاشت و سخنانش را نشنید. البته که باید او را نقد کرد، اما پیش از آن باید اندیشة او را خوب توصیف و تحلیل کرد. باید دانست که او ادامه‌دهندة راه تئودور نولدکه و استادش فلایشر بوده. باید در نظر داشت که وی همچون بسیاری از خاورشناسان قرن نوزدهم سخت متأثر از روشها و نگرشهای جدید میان محققان عهدین بود و ازجمله به این دیدگاه آبراهام گایگر اعتقاد داشت که متون دینی تحت تأثیر زمینه‌ها و شرایط تاریخی بوده‌‌اند. طبعاً او در کار و بار مطالعات اسلامی ‌نیز این مبانی و پیش‌فرضها را با خود آورده و از آنها بهره گرفته است. بدیهی است که قصد من در اینجا دفاع از آرا و دیدگاههای گلدتسیهر نیست، بلکه می‌خواهم از روش مواجهة علمی و آکادمیک دفاع کنم. در همین دو کتاب اخیر مجموعة ما می‌توانید ببینید که دیدگاه گلدتسیهر یا محققان همتراز او چگونه از جانب محققان نسلهای بعدی نقد و گاه رد شده‌اند.

 

حدیث در سنت اسلامی همواره منبع مهمی برای فقه، اخلاق، تفسیر و حتی تاریخ بوده است. محققان غربی احادیث را موادی برای شناخت و بازسازی جنبه‌های مختلف تاریخ اسلام به شمار آورده‌اند و برای ارزیابی اعتبار و تعیین اصالت این مواد، به تاریخ‌گذاری آنها پرداخته‌اند. این کار چه نتایجی در تاریخ مطالعات اسلامی در غرب داشته است؟

این کتاب مجموعة دوازده نوشتار غربی است که حول موضوعی مهم در ‌حدیث‌پژوهی گرد آمده‌اند، یعنی «تاریخ‌گذاری روایات». انتخاب، گردآوری و ویراستاری علمی این دوازده فصل بر عهدة دوستی فاضل بوده که رسالة دکتری‌اش را در همین باب نوشته و با توجه به اشراف و تسلطش بر ادبیات موضوع، کوشیده است تا از لابلای کتابها و نشریات غربی، مهمترین و تأثیرگذارترین نوشته‌ها دربارة این موضوع اساسی در حدیث‌پژوهی غربیان را در قالب مجموعه‌ای به خوانندگان و علاقه‌مندان عرضه کند. در این کتاب، هم نوشته‌ای از گلدتسیهر هست که حدود ۱۲۰سال از نگارشش می‌گذرد و به نوعی آغازکنندة بحث بوده، و هم مقاله‌ای از هارالد موتسکی که حدود ده سال پیش منتشر شده است. هم ترجمة فصلی از کتاب «خاستگاههای فقه اسلامی» یوزف شاخت آمده که حاوی نگاه انتقادی و شکاکانة او به حدیث است و هم ترجمة فصلی از کتاب محمد مصطفی اعظمی مسلمان در نقد و رد دیدگاههای شاخت.

در واقع تلاش بر این بوده تا تصویری حتی‌الامکان جامع و نزدیک به واقع از تلاشها و تکاپوها در ادبیات حدیث‌پژوهی به‌زبانهای اروپایی به دست داده شود. به نظرم حاصل کار، مجموعة مفید و پراطلاعی شده و می‌تواند به ‌عنوان مرجعی کارا در اختیار محققان و علاقه‌مندان این گونه مباحث قرار بگیرد. مقالة نخست مجموعه با عنوان «ارزیابی تاریخ‌گذاری احادیث» که مروری کلی بر مباحث و نظریه‌های مرتبط با تاریخ‌گذاری است، می‌تواند برای خوانندگانی که آشنایی کمتری با این موضوعات دارند، شروع خوبی باشد.

 

یکی از مشکلات جدی در مسیر مطالعات حدیثی، بحث اصالت و اعتبار تاریخی باشد. شما رویکرد محققان غربی به این موضوع را چگونه می‌بینید؟

«تاریخ‌گذاری حدیث» اساساً زاییدة اندیشة تاریخ‌محور غربی است و در بستر نقادی تاریخی متون مقدس از جمله متن عهدین شکل گرفته است. به ‌عبارتی، در نوشته‌های غربیان دربارة این موضوع بحث اصلی حول اصالت و اعتبار تاریخی روایات و میزان صحت و سقم حدیث به ‌مثابه داده‌ای تاریخی است. برای محقق غربی، حدیثِ «موضوع» یا «مجعول» هم اهمیت دارد؛ زیرا تحلیل علل و اسباب وضع و جعل آن حدیث ممکن است حاوی اطلاعات ارزشمندی دربارة دوره‌‌ای باشد که جعل در آن رخ داده است. حجیت حدیث یا اثبات صدور حدیث از معصوم، دغدغة محقق غربی نیست. او به این نمی‌اندیشد که آیا بر اساس فلان روایت ضعیف می‌شود حکم فقهی صادر کرد یا خیر. اینها دغدغه‌های عالمان مسلمان در طول تاریخ بوده است. فقیه در حدیث به دنبال منبعی برای شریعت بوده است، عده‌ای دیگر در پی استخراج نکات اخلاقی و اعتقادی بوده‌اند و از این رو، در پی ارزیابی صحت و ضعف احادیث رفته‌اند؛ اما محققان غربی در حدیث به دنبال اطلاعاتی بوده‌اند که تا به ‌تعبیری به «آنچه واقعاً رخ داده است» دست یابند.

اسلام‌شناس غربی حدیث را داده‌ای تاریخی برای بازسازی هرچه دقیق‌تر تاریخ اسلام به‌ویژه در دورة نخستین می‌بیند و از آن به ‌عنوان ابزاری برای فهم تحولات و تطورات تاریخ فقه، تاریخ تفسیر، تاریخ عقاید و حتی تاریخ فکر و فرهنگ و سیاست در جامعة نوپای اسلامی بهره می‌گیرد. ازاین‌روست که «تاریخ‌گذاری حدیث» برای محقق غربی اهمیت پیدا می‌کند. به این کتاب باید از این منظر نگریست. تاریخ‌گذاری مفهوم و اصطلاحی عام در مطالعات نوین تاریخی است و یک محقق ممکن است این کار را دربارة یک پوست‌نوشته یا یک پاییروس که حاوی فرمانی از جانب یک پادشاه دورة باستان باشد هم انجام دهد. در واقع غربیان با به‌کارگیری روشها و ابزارهای نوین در مطالعات تاریخی همچون نقد منبع و نقد اسناد و نقد متن می‌کوشند تاریخ واقعی ظهور یک حدیث در منابع اسلامی را تعیین کنند. انبوه اصطلاحات جدید و ناآشنا و انواع نمودارهای مفصل و پیچیده در این کتاب همگی با این موضوع مرتبط و در خدمت تبیین و توضیح هرچه دقیق‌تر فرایند تاریخ‌گذاری ‌است.

 

اساساً ترجمه مطالعات اسلامی با تأکید بر قرآن و حدیث تا چه اندازه می‌تواند در مطالعات محققان داخلی که تنها با شیوه سنتی آشنا هستند، تأثیرگذار و محلی برای تعاطی اندیشه‌ها باشد؟

مجموعة مطالعات قرآن و حدیث بنا دارد همچون آینه‌ای بازتاب‌دهندة تلاشها و تکاپوهای محققان غربی در دو سدة گذشته در حوزة مطالعات قرآن و حدیث باشد. از رهگذر آنچه در این آینه می‌بینیم، می‌توانیم وضعیت جاری خودمان را با آنچه در عرصة بین‌المللی در جریان و در حال انجام است، مشاهده کنیم. می‌توانیم ببینیم که در روزگاری که خیل کثیر دانشجویان ما در رشته‌های مرتبط گاه حتی زبان عربی را هم به‌ خوبی نمی‌دانند، در برخی تحقیقات غربی، نویسنده بر چند زبان شرقی و غربی تسلط دارد، به‌ نحوی که در رساله‌اش از متون آن زبانها استفاده می‌کند. می‌توانیم ببینیم که در دوره‌ای که محققان ما بسیاری از منابع را تنها از طریق لوح فشرده و نسخه‌های دیجیتال می‌شناسند، محقق غربی در کتابش از چندین نسخة خطی منابع اسلامی استفاده کرده است. محققان جوان ما از طریق مطالعة تحقیقات غربیان در حوزة قرآن و حدیث، با همت‌ها و حوصله‌ها و دقت‌های آنها آشنا می‌شوند و از روشها و دیدگاهها و مبناهای آنها آگاهی می‌یابند. همة اینها می‌تواند کمک کند تا توانایی مسئله‌سازی در ما تقویت شود.

یک رشتة علمی با مسئله‌هایش زنده است و با آنهاست که می‌تواند به حیاتش ادامه دهد. یکی از اساسی‌ترین معضلات ما در رشته‌های مرتبط دانشگاهی، فقدان مسأله است که بی‌انگیزگی و بی‌همتی را در پی می‌آورد و همة تلاشها را هم عقیم می‌کند. مطالعة آثار غربیان می‌تواند مسأله‌هایی نو را به ما نشان دهد، رهیافت انتقادی به مسأله‌های علمی را ترویج کند، و نگاه از بیرون به موضوع را تسهیل کند. این آثار می‌تواند زمینه‌ساز این باشد که ما از گفتمان دینی و ایدئولوژیک به سمت گفتمان علمی و دانشگاهی حرکت کنیم و بی‌طرفانه و فارغ از پیشداوری‌ها به مسأله‌هایمان بیندیشیم. در پایان به این نکته اشاره می‌کنم که مطابق وعدة مدیران انتشارات حکمت، قرار است که سالانه دو عنوان از مجموعة مطالعات قرآن و حدیث در برنامة انتشار قرار بگیرد. خوشبختانه در دو سال اخیر موفق به انجام این کار شده‌ایم. چنانچه توفیق یار باشد، دو عنوان بعدی یعنی شماره‌های شش و هفت مجموعه که در حال آماده‌سازی آنها برای سال آینده هستم، از این قرارند: یکی ترجمة کتاب «تفاسیر صوفیانة قرآن از سدة چهارم تا هشتم‌هجری» نوشتة کریستین سندز، و دیگری ترجمة کتاب «پیامبران عهدین در قرآن و منابع اسلامی» نوشتة روبرتو توتولی محقق ایتالیایی. فهرست ما برای سالهای بعد نیز تا حد زیادی آماده است که امیدوارم مجال نشر همة آنها فراهم آید. برخی از این عنوان‌ها که تقریباً قطعی شده‌اند، از این قرارند: «قرآن به ‌مثابه متن» که مجموعة مقالاتی ویراستة اشتفان ویلد است؛ «مضامین اصلی قرآن» نوشتة فضل‌‌الرحمن، «تحولات تفسیر قرآن در نخستین سده‌های اسلامی» نوشتة هربرت برگ؛ و دست ‌آخر «قرآن و تفسیر در نخستین ادوار شیعة امامیه» نوشتة مئیر باراشر.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: