سیر دگرگونی سرگرمی‌های ایرانیان در تاریخ

1394/4/22 ۱۱:۱۶

 سیر دگرگونی سرگرمی‌های ایرانیان در تاریخ

مسابقات زورخانه‌ای، گشت‌وگذار در طبیعت و باغ و بوستان بیرون شهر، وقت‌گذرانی و دورهمی در چایخانه، بازی چرخ‌وفلک، تماشای مسابقات اسب‌دوانی، گردش در باغ سفارت روسیه (پارک قدیم اتابک)، رفتن به زیارت حرم عبدالعظیم، تماشای سیرک، بازی گروهی قلعه‌گیری و سرانجام سفری ماجراجویانه به قله دماوند با کمپانی هواپیمایی یونکرس، همه آن‌چیزی است که از دریچه تصویرهای امروز به تماشای تاریخ رفته‌ایم؛ تاریخ تفریحات و سرگرمی‌های ایرانیان در ٢٠٠‌سال اخیر. گذری کوتاه بر این ١١ قطعه تصویر می‌تواند ما را با سیر دگرگونی سرگرمی‌های ایرانیان در گذشته آشنا کند. این اما همه آنچه که می‌خواهیم نیست.

 سیر دگرگونی سرگرمی‌های ایرانیان در تاریخ

بِسان مرغانی رهیده از قفس

مژگان جعفری: مسابقات زورخانه‌ای، گشت‌وگذار در طبیعت و باغ و بوستان بیرون شهر، وقت‌گذرانی و دورهمی در چایخانه، بازی چرخ‌وفلک، تماشای مسابقات اسب‌دوانی، گردش در باغ سفارت روسیه (پارک قدیم اتابک)، رفتن به زیارت حرم عبدالعظیم، تماشای سیرک، بازی گروهی قلعه‌گیری و سرانجام سفری ماجراجویانه به قله دماوند با کمپانی هواپیمایی یونکرس، همه آن‌چیزی است که از دریچه تصویرهای امروز به تماشای تاریخ رفته‌ایم؛ تاریخ تفریحات و سرگرمی‌های ایرانیان در ٢٠٠‌سال اخیر. گذری کوتاه بر این ١١ قطعه تصویر می‌تواند ما را با سیر دگرگونی سرگرمی‌های ایرانیان در گذشته آشنا کند. این اما همه آنچه که می‌خواهیم نیست. در کنار آن، از چشمان تیزبین دو جهانگرد، دو پژوهشگر تاریخ‌اجتماعی و یک ایران‌شناس انگلیسی در دوره‌های صفوی، قاجار و پهلوی، به دنیای تفریحات ایرانیان نگاهی می‌اندازیم تا برداشت‌مان از این مسأله تکمیل شود.

 

جعفر شهری در کتاب ٥ جلدی «تهران قدیم»، یک تهرانی را در طول تاریخ، مردمانی خوشگذران و بی‌خیال توصیف می‌کند «که از هر فرصت جهت کامیابی استفاده کرده خلاف روحیه زیردرروی و دفع‌الوقت در امور مثبت زندگی در طریق کیفیات و لذات و خوشگذرانی هر دقیقه و لحظه را غنیمت دانسته هیچ فرصتی را از دست نگذارد و از این‌رو چندان‌که نسیم نوروزی شاخه‌های درختان را به جنبش درآورده زحمت لشکر سرما را از سرشان برمی‌خاست جمع‌جمع و دسته‌دسته راه طرفی از اطراف شهر را در پیش گرفته، پای آب و کنار سبزه‌ای آرمیده خود را در اختیار طبیعت می‌گذارند و شاید اگر در میان دراویش و اهل تصوف مملکت کسانی یافت می‌شدند که عالم (دم غنیمت است) را در کمال عقیده و ایمان پیروی داشتند همان مردم تهران و نژاد اصیل همین آب و خاک بودند که جز بر آن و برآنچه که ساعت و دقیقه و لحظات ایشان را شادمان باشد نمی‌اندیشیدند. بدین سبب تا آن‌که این تعیش را بهتر تکمیل کرده آن را به سرحد کمال برسانند در این خوشگذرانی‌ها نیز قانونی به‌نام (دانگ) داشتند که مخارج هر گردش و عشرت را در شبانگاه همان روز به سهم و تقسیم آورده میان خود سرشکن می‌کردند تا تحمیلی بر یکدیگر نکرده باشند ...». او پایان زمستان را برای ساکنان تهران همچون نویدی برای تفریح و سرگرمی می‌داند «... از تمام شدت سرمای زمستان و ورود بهار، اهالی تهران بسان مرغانی که از قفس آزاد شده باشند، محصوره‌های خانه دکان‌ها را پشت‌سر نهاده رو به صحرا و بیابان می‌گذارند. سبزه و صحرا و دشت و بیابانی که در آن قید‌و‌بند کسب‌وکار و خانه و زندگی و زن و بچه را نداشته باشند». این نگارنده و پژوهشگر مردمان و زندگی در تهران قدیم، سپس به نام گردشگاه‌های اهالی دارالخلافه گریزی می‌زند «این اماکن نیز تفریحگاه‌های مردم تهران و عبارت بود از: دهات و قراء و قصبات و پستی و بلندی‌های شمیرانات مانند تجریش، پس‌قلعه، دربند، توچال، آبشار، امامزاده‌ابراهیم، دزاشیب، سلطنت‌آباد، اقدسیه، قلهک، زرگنده، جوستان، امامزاده‌قاسم، گلاب‌دره، ناودانک، نیاوران، فرمانیه، استخر ملک، اوین، درکه، امامزاده‌صالح، لویزان، رستم‌آباد، اختیاریه، جماران، کن، سولقان، باغ‌فیض، طرشت، فرحزاد، بنجه‌زار، امامزاده داود، ونک، آسیاب فرمانفرما».  ادوارد براون، ایران‌شناس و ادیب شهیر انگلیسی، در کتاب «یکسال در میان ایرانیان» تحلیلی جالب درباره سیر دگرگونی سرگرمی‌ها و گذراندن اوقات‌فراغت در میان ایرانیان در سده‌های اخیر عرضه می‌دارد «... سابق بر این اگر برای طبقات پایین اجتماع فرصت و فراغتی دست می‌داد وقت خود را با گفت‌وگو و دید و بازدیدهای دوستانه سپری می‌کردند، درحالی‌که در روزگار ما از برکت وجود وسایل ماشینی چون خودرو، رادیو، تلویزیون، مردم عادی می‌توانند وقت خود را در تماشای فیلم و گوش‌دادن برنامه‌های رادیو بگذرانند... در جامعه ایران که درحال تحول اقتصادی و انتقال از مرحله کشاورزی کهنه به صناعات تازه است، متدرجا مردم با امر فراغت و مسائل آن آشنا می‌شوند. گواه روشن این مطلب آن است که آمارها، همه ساله سهم بیشتر هزینه‌های فراغت را در بودجه خانوادگی منعکس می‌کند؛ و افزایش مسافران تفریح جوی داخلی، ازدیاد مشتریان وسایل ماشینی سرگرمی (چون سینما، تلویزیون، رادیو و نظایر آن) را عرضه می‌دارد، عدد موسسات انتفاعی که اوقات‌فراغت مردم در آنها می‌گذرد (کافه، رستوران، کلوپ و مانند آن) رو به فزونی است و فعالیت‌های فرهنگی و هنری که در ساعات بیکاری صورت می‌گیرد (چون مطالعه کتاب، روزنامه و مجله و دوخت‌ودوز و پرورش گل و گیاه و درخت و جز اینها) رو به افزایش است و این جمله حکایت از آن می‌کند که مطالعه وقت‌گذرانی در جامعه ایرانی در این مرحله انتقالی بس آموزنده است...».

مرتضی راوندی نیز در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران»، همپای ادوارد براون ورود تکنولوژی به ایران از عصر پهلوی اول بدین‌سو را پایان‌بخشی بر حیات برخی تفریحات و سرگرمی‌ها در ایران می‌داند؛ آن‌جا که به «انواع وقت‌گذرانی در ایران» اشاره می‌کند «سابقا بعضی از شهرنشینان و روستاییان در اوقات‌فراغت به نظاره» بازی‌های مسخرگان و رقص و آواز مطربان دوره‌گرد، انواع معرکه‌ها و زورنمایی پهلوانان و نقالی و قوالی و شعبده‌بازی و‌ بازی‌های دلقکان و لوده‌ها و لوطی‌ها ...» می‌پرداختند یا از مشاهده رقص حیواناتی چون میمون و خرس و بندبازی و ریسمان‌بازی و چشم‌بندی لذت می‌بردند. گاه در ایام عروسی نمایش‌هایی معروف به «روحوضی» یا خیمه‌شب‌بازی برقرار می‌کردند. با اشاعه سینما و تلویزیون و تئاتر نه‌تنها تفریحات سابق‌الذکر رو به فراموشی نهاد، بلکه جنگ‌انداختن خروس‌ها، قوچ‌ها و گاوهای نر و تفریحاتی از نوع چوگان‌بازی، شکار و تیراندازی و اسب‌سواری که هم جنبه تفریحی داشت و هم ورزش کاملی بود به‌طور محسوس رو به کاهش نهاده است».

اوژن اوبن سفیر فرانسه در ایران در دوره حکومت قاجار در سفری دراز، بخشی بزرگ از سرزمین ایران را زیر پا گذاشت، در ماموریت خود که ایران و بین‌النهرین را دربرمی‌گرفت، مشاهداتش را روی کاغذ آورد. او در کتاب «سفرنامه‌ها و بررسی‌های سفیر فرانسه در ایران» تصویری جذاب از ایرانیان و رفتارها و آیین‌هایشان را ارایه کرده است. او هنگامی‌که اصفهان می‌رسد و به تماشای مردمان آن‌جا می‌نشیند به یاد توصیفات شاردن، جهانگرد فرانسوی در دوره صفویه از جوانان اصفهانی در آن دوره می‌افتد «شاردن جوانان خودآرای اصفهان را دیده است که اسبان‌شان را در کرانه‌ «زنده‌رود» به جولان درمی‌آورند». اوبن کیلومترها آن‌سوتر هنگامی‌که به «شیراز همیشه‌خوش‌باش» می‌رسد باز تفریحات و سرگرمی‌های شیرازی‌ها است که چشمانش را می‌گیرد «شیرازی‌ها همگی پند حافظ را به گوش جان پذیرفته‌اند. چون همه‌ آنها آدم‌های ظریف، خوشگذران و سرشار از اعتماد به نفس و علاقه‌مند به افتخارات شهر خویشند. آنها، آرام و بی‌سروصدا در کنار قبرهای شاعرانشان یا در حلقه خلوت درویشان که در دامنه کوه‌ها متفرق‌اند، به شادی مشغولند».

روزنامه شهروند

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: