1394/4/21 ۰۹:۵۸
غلامحسین عمرانی معتقد است که در عصر مشروطه ادبیات دینی ما کمرنگ شد اما با وقوع انقلاب اسلامی در ایران این مضامین در ادبیات داستانی و شعرمان بیشتر رنگ گرفت. وی در یادداشتی که برای خبرگزاری کتاب ارسال کرد، نوشت: در متون کلاسیک هم احساسات دینی و مذهبی دیده میشود حتی در آثاری مانند کلیله و دمنه و مرزباننامه.
غلامحسین عمرانی: در ایران چه در گذشته و چه دوران معاصر نویسندگان به حقیقت دین و مقوله ایمانی و احساسی آن نزدیک شدند. نمیتوان گفت که همه آثار گذشتگان و متون کلاسیک ما مملو از ادبیات دینی است اما این نگاه در سرنوشت مردم دخیل بوده و موضوعی جدای از سرنوشت مردم نبوده است.
به طور مثال اثری مانند «کلیله و دمنه» که از زبان سانسکریت به عربی و فارسی ترجمه شد و همه فکر میکنند شاید به هیچ وجه مذهبی نباشد و بیشتر از زوایای حیوانات سخن گفته، مذهبی و دینی است، اما در عین حال ابوالمعالی نصرالله منشی به نوعی مذهبی نیز هست. نویسنده کتاب «کلیله و دمنه» از منظر ایمانی و نه عقیدتی و ایدئولوژیک نگاه نافذی به انسان دارد که از حقیقت و اساس دین برمیخیزد و برخوردار است. در واقع از دیرباز کسب و کار مانع از زدودن نگاه دینی نویسندگان ما نبوده است.
این ویژگی و خصیصه در کتابهایی مانند «مرزباننامه» وراوینی و «چهار مقاله» نظامی عروضی و «انوار سهیلی» حسین کاشفی واعظ سبزواری نیز دیده میشود. در واقع نگاه این نویسندگان به دین ترکیب و تلفیقی بین ایمان و احساس است.
در ادبیات معاصر ما هم به این ضرورت و ایجاد می پردازند، اما در دوره مشروطه و متأسفانه در دوره سلطنت، نویسندگان ما از این مقوله شفاف و زلال دور ماندند. به همین دلیل در داستانهای جمالزاده و هدایت که از پیشروترین نویسندگان ایرانیاند این برخورداری را نمیبینیم اما وقتی به تدریج به دهه 40 میرسیم وقتی به آثار جلال آلاحمد دقیق میشویم و مینگریم در مجموعههای «زن زیادی»، «نون و قلم»، «خسی در میقات» و حتی «مدیر مدرسه» میبینیم که نویسنده به رغم مطرح کردن وظایف اجتماعیاش وارد مقولات ایمانی شده است.
این ادبیات در برخی جاها کمرنگ و در برخی جاهای دیگر پر رنگتر است. در دهه 60 این نوع ادبیات پررنگتر میشود و تا جایی که مطالعه کردهام معتقدم با گذر زمان این نگاه در ادبیات ما بیشتر میشود. انقلاب اسلامی باعث میشود نویسندگان ما مانند داستایوسکی و تولستوی به مطرح کردن مضامین دینی نزدیکتر میشوند.
این ویژگی حتی در دوره کسانی که وارد پژوهشهای داستانی نیز میشوند ظهور و بروز پیدا میکند. نتیجه این موضوع به آنجا میرسد که نویسندگان ما به عینیت و از سابژکتیو به اوبژکتیو میرسند. به لحاظ تاریخی هم یک مکانیسم تاریخی باعث میشود که این حرکت انجام شود.
در فرهنگ ایرانی اسلامی از ابتدای قرن چهار هجری که مقدمه شاهنامه ابومنصوری به قلم عبدالرزاق اصفهانی را داریم این ایمان و احساس دینی را میبینیم. اما همانطور که گفتم در عصر مشروطه کمرنگ میشود و پس از انقلاب دوباره نضج میگیرد.
ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید