آیا خوشنویسی، مغلوب امکانات جدید نوشتاری می‌شود؟

1394/3/17 ۱۰:۲۲

آیا خوشنویسی، مغلوب امکانات جدید نوشتاری می‌شود؟

«خرچنگ قورباغه»‌ همان اصطلاحی بود که همیشه برای بدخط‌های کلاس به کار می‌رفت. بدخط‌ها که نمره خوشنویسی شان همیشه کم بود. دفترهایشان را هم نمی‌شد اصلاً نگاه کرد، آنقدر که خط و ربط اش ناجور بود. زنگ خوشنویسی هم بهشان حسابی سخت می‌گذشت. ناچار بودند قلم به دست بگیرند و با مرکب، بر صفحه سفید نقش بزنند. صدای کشیده شدن قلم شان روی کاغذ گاهی داد بچه‌های کلاس را درمی آورد. معلم‌ها اما با حوصله بودند.

 

روزگار رنگ‌باختن <دستخط>

  مریم طالشی: «خرچنگ قورباغه»‌ همان اصطلاحی بود که همیشه برای بدخط‌های کلاس به کار می‌رفت. بدخط‌ها که نمره خوشنویسی شان همیشه کم بود. دفترهایشان را هم نمی‌شد اصلاً نگاه کرد، آنقدر که خط و ربط اش ناجور بود. زنگ خوشنویسی هم بهشان حسابی سخت می‌گذشت. ناچار بودند قلم به دست بگیرند و با مرکب، بر صفحه سفید نقش بزنند. صدای کشیده شدن قلم شان روی کاغذ گاهی داد بچه‌های کلاس را درمی آورد. معلم‌ها اما با حوصله بودند. آنهایی را که خط خوبی داشتند با برطرف کردن ایرادهای جزئی، راه می‌انداختند اما برای بدخط‌ها حسابی وقت می‌گذاشتند. قلم را به دست‌شان می‌دادند و آن را جوری نگه می‌داشتند که دانش آموز بتواند اصول کار را یاد بگیرد. نتیجه هم گاهی خوب در می‌آمد. حداقل اش این بود که شاگرد بدخط کلاس، امیدوار می‌شد که با تمرین می‌تواند خوب و خوش خط بنویسد.

نوشتن با خودکار هم برای خودش حکایتی داشت. آن‌وقت‌ها قبل از اینکه خودکار دستمان بگیریم باید با خودنویس می‌نوشتیم که خطمان خراب نشود. بگذریم از اینکه دست هایمان همیشه جوهری بود و گاهی کیف و کتابمان هم از نفوذ بی‌رحمانه جوهر تیره در امان نمی‌ماند. اما وقتی بعد از آن همه تمرین با خودنویس، خودکار را دست می‌گرفتیم، آنقدر روان می‌نوشتیم که خودمان کیف می‌کردیم. بدخط‌های کلاس وقتی وارد دانشگاه شدند، جزوه هایشان خریدار نداشت. خودشان به زور می‌توانستند دستخطشان را بخوانند چه برسد به دیگران. در عوض جزوه دانشجویان خوش خط همیشه کلی خواهان داشت. اصلاً سرش دعوا بود. همه می‌خواستند از روی جزوه بچه خوش خط‌ها کپی بگیرند.

دوران درس و تحصیل که می‌گذشت، دیگر کسی عین خیالش هم نبود که کی خوش خط است و کی بدخط. تازه بدخط بودن گاهی کلاس هم داشت. می‌گفتند طرف خط اش مثل خط دکترهاست! اما باز هم کسانی بودند که دلشان می‌خواست دستخط خوبی داشته باشند و برای رسیدن به این خواسته تلاش می‌کردند. نمونه اش کلاس‌های خوشنویسی بود که اتفاقاً طرفداران زیادی هم داشت. کلاس هایی که در سطوح مختلف برگزار می‌شد و از خط نستعلیق گرفته تا خوشنویسی با خودکار را دربر می‌گرفت.

حالا اما  خوب و خوش خط نوشتن، انگار میان هزار دغدغه و مشغله دیگر گم شده و تنها آنهایی که عشق خوب نوشتن داشتند، آن هم برای دل خودشان می‌روند سراغ خوشنویسی، وگرنه با این همه امکانات نوشتاری، دیگر چه کسی حوصله نوشتن دارد؟!

«مدت هاست با خودکار چیزی ننوشته ام. خودم یادم نمی‌آید آخرین بار کی بود که خودکار دستم گرفتم. تا چند سال پیش همیشه یک روان‌نویس توی جیبم داشتم که اگر لازم شد چیزی با آن یادداشت کنم. اما الان به آن هم احتیاجی نیست.» و آن‌وقت گوشی تلفن همراهش را نشان می‌دهد و ادامه می‌دهد: «این، همه کارها را راحت کرده. هرچه بخواهم داخلش وارد می‌کنم. شماره تلفن و یادداشت. دیگر نیازی به نوشتن ندارم.»حرف‌های مرد جوان آدم را به فکر فرو می‌برد. خوب که نگاه کنیم، می‌بینیم بیشتر آدم‌های اطرافمان همین طور شده‌اند؛ بی‌نیاز به نوشتن.

« تایپ کردنم خیلی سریع تر از نوشتن ام است. در کل هم از نوشتن با دست خوشم نمی‌آید. هیچ وقت دوست نداشتم. آن وقت‌ها که مدرسه می‌رفتم، وقتی زیاد می‌نوشتم، کنار انگشتم قلمبه می‌شد و می‌زد بیرون. می‌ترسیدم همان جوری بماند. تایپ کردن اصلاً بهتر است. آدم مجبور نیست دائم حواس اش به خوش خط نوشتن باشد.» این‌ها را دختری حدوداً 20 ساله می‌گوید. دانشجوست اما به گفته خودش اهل جزوه نوشتن نیست. می‌خندد و می‌گوید:« در کل هم کسی زیاد سر کلاس جزوه نمی‌نویسد. بعضی‌ها نت برمی‌دارند. من همان کار را هم نمی‌کنم. کتاب معرفی می‌کنند، همان را می‌خوانم. جزوه‌های تایپی هم در خود دانشگاه هست. همان‌ها را می‌خریم و می‌خوانیم. خود استادها می‌دهند جزوه هایشان را تایپ کنند. دیگر نیازی به نوشتن نیست.»

همان وقت صدای تلفن همراه اش درمی آید. پیغامی رسیده. گوشی را نگاه می‌کند و لبخند می‌زند و بعد تند و تند شروع می‌کند به تایپ کردن. انصافاً هم سرعت اش بالاست.

 

نوشتن از مد افتاده!

انجمن خوشنویسان از آن جاهایی است که همیشه نامش در کنار هنر خوشنویسی مطرح شده است؛ جایی که هنرمندان زیادی از آن، در عرصه خوشنویسی درخشیده‌اند.

چهارراه کالج، خیابان خارک، محدوده‌ای آشنا برای علاقه مندان خوشنویسی است. انجمن خوشنویسان ایران البته شعبه‌های دیگری هم در تمام نقاط کشور دارد، اما مرکزیت آن همین شعبه خیابان خارک است. در ساختمان انجمن می‌شود هنرجویان را از مبتدی گرفته تا سطوح پیشرفته، پیدا کرد؛ هرچند که به گفته کارکنان و هنرجویان، حالا انجمن روزهای خلوت تری نسبت به گذشته دارد.

محمود که دو سالی می‌شود هنرجوی خوشنویسی است، معتقد است که در کل مردم دیگر به هنر علاقه نشان نمی‌دهند و این، تنها شامل خوشنویسی نیست. او می‌گوید:« همین اطراف انقلاب کلی آموزشگاه نقاشی و طراحی بود که حالا تعدادشان نسبت به گذشته خیلی کمتر شده. خوشنویسی هم ذوق می‌خواهد و علاقه. قبلاً علاقه برای یادگیری این هنر بیشتر بود اما حالا همه چیز فرق کرده. کسی حوصله ندارد بنشیند و یک ساعت خطاطی کند. حالا همین‌ها روزی چند ساعت پای فیس‌بوک و وایبر و امثال آن می‌نشینند و اصلاً کک شان هم نمی‌گزد.»

بهرام، هنرجوی دیگری است که به گفته خودش تازه خوشنویسی را شروع کرده. می‌خندد و می‌گوید: «سن و سالی از ما گذشته اما ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. من در این پنجاه و چند سالی که از خدا عمر گرفتم، همیشه دوست داشتم وقتی برای یادگرفتن خوشنویسی بگذارم. همیشه تابلوهای خط نستعلیق را با حسرت نگاه می‌کردم. دلم می‌خواست همان‌طور بتوانم بنویسم اما به هرحال مشغله‌های زندگی، فرصتی باقی نمی‌گذاشت. الان که بازنشسته شده ام، آمده ام دنبال دلم. روزهایی که کلاس دارم خیلی کیف می‌کنم. حال آدم عوض می‌شود. حسرت می‌خورم که چرا زودتر دنبال اش نیامده ام. هرچه به بچه‌ها می‌گویم که بیایند ثبت نام کنند، به خرج‌شان نمی‌رود. علاقه‌ای ندارند. می‌گویند به چه دردمان می‌خورد! آن وقت‌ها ما خودمان را می‌کشتیم که یک نامه عاشقانه را با دستخط خوب بنویسیم، یک قلب و گل هم می‌کشیدیم پای آن. حالا کار همه راحت شده. از این چیزها، چی بود اسم اش؟! می‌فرستند برای برای هم. دیگر کسی نامه نمی‌نویسد. نامه نوشتن از مد افتاده. خط خوش به کار کسی نمی‌آید. تصور کنید یک نفر بیاید و نامه بنویسد و برای دوستش پست کند. حتماً بقیه به او می‌خندند.»

بهرام، تنها هنرجوی میانسال انجمن نیست. به گفته استاد مجید حسین زاده، رئیس انجمن خوشنویسان پایتخت، تعداد هنرجویان میانسال از جوانان بیشتر است. او در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «ما هنرجویان زیادی داریم که بالای 50، 60 سال هستند. اینها کسانی هستند که این هنر را دوست داشته‌اند و حالا دنبال علاقه شان آمده‌اند که می‌توانند مراحل مختلف را طی کنند البته گذراندن این مراحل دشوار است اما خط هنرجویان هرس و ایرادات آن برطرف می‌شود.»

استاد حسین‌زاده این واقعیت را تأیید می‌کند که علاقه مردم به هنر خوشنویسی کمتر از گذشته شده است. «این کاملاً امری بدیهی است که هرچه قدر زمان می‌گذرد و به جلو حرکت می‌کنیم، با پیشرفت تکنولوژی، امور ایستا یا استاتیک کم کم مقهور پویایی می‌شوند. به هرحال کارهایی که در گذشته انجام می‌شده، دیگر به صورت قبل قابل اجرا نیست. در مورد خوشنویسی هم همین اتفاق افتاده. است با روی کارآمدن گوشی‌های هوشمند و تبلت ها، طبیعی است که رویکرد مردم و بویژه جوانان به خوشنویسی کم شود. خیلی نگذشته از زمانی که وقتی برای گرفتن شناسنامه مراجعه می‌کردیم، فردی با خط خوش اطلاعات شناسنامه را می‌نوشت اما حالا همه چیز تایپی شده و دیگر نیازی به خوش خط نوشتن احساس نمی‌شود. »

او باز هم به گذشته اشاره می‌کند؛ روزهایی که درس خوشنویسی بسیار مورد تأکید بود و معلم با خط خوش پای تخته، قطعه‌ای می‌نوشته و دانش آموزان مشغول تمرین خطاطی می‌شدند.

حسین‌زاده می‌گوید:« در حال حاضر کسانی را می‌توانیم به سمت خوشنویسی جذب کنیم که به این هنر علاقه‌مند هستند و هنرجویانی که به انجمن می‌آیند هم در این گروه قرار می‌گیرند. البته باید توجه داشت که خوشنویسی با هنرهای دیگر تفاوت دارد. مسأله‌ای که در مورد خوشنویسی وجود دارد، دیر یاب بودن این هنر است. به این معنا که حالات روحی و روانی فرد، کاملاً در آن تأثیر می‌گذارد. یک فرد نقاش می‌تواند با وجود مشکلات جسمی از جمله معلولیت‌ها به خلق اثر بپردازد اما اگر خوشنویس بیمار باشد یا مثلاً با کسی دعوا کرده باشد، در خط او اثر می‌گذارد و شاید حتی نتواند یک نقطه روی کاغذ بگذارد. به علاوه، دوره شباب خوشنویسی بسیار کوتاه و در نهایت 10 تا 15 سال است و بعد از طی شدن این مدت، حتی برای خوشنویسان تراز اول هم هماهنگی دست و ذهن مشکل می‌شود و این در حالی است که لازمه خوشنویسی این است که هماهنگی دست و ذهن در اوج باشد.»

مهرنوش شاه صنم مدرس خوشنویسی که در مقطع دبستان به تدریس مشغول است، نیز در این رابطه حرف‌های جالب توجهی دارد. او در گفت‌و‌گو با «ایران» با اشاره به لزوم آموزش خوشنویسی از دوران کودکی، می‌گوید:« متأسفانه در حال حاضر بیشتر دانش آموزان به خوشنویسی علاقه‌ای نشان نمی‌دهند و فقط برای رفع تکلیف در کلاس حاضر می‌شوند. البته در مقطع دبستان آموزش خوشنویسی با قلم و جوهر انجام نمی‌شود و دانش آموزان خط تحریری با مداد و خودکار را آموزش می‌بینند که آن هم فقط در بعضی مدارس انجام می‌شود.»

شاه صنم ادامه می‌دهد: «متأسفانه بچه‌ها صبر و حوصله ندارند و فقط دوست دارند کارشان را زودتر تمام کنند و سریع تر از دیگران بنویسند. البته بعضی بچه‌ها هم واقعاً علاقه دارند و اتفاقاً خط شان هم خیلی خوب است و وقتی از پدر و مادرشان می‌خواهم پای برگه شان چیزی بنویسند، می‌فهمم که خط آنها هم خوب است. به عقیده من، خوشنویسی امری ارثی_ اکتسابی است و اگر کودک در محیطی قرار داشته باشد که اطرافیان و بخصوص پدر و مادر خوش خط باشند، او هم به این هنر علاقه‌مند می‌شود و سعی می‌کند خوب بنویسد. برای خود من هم همین طور بود. در زمان بچگی پدر نامه‌های بانک را با خط خوش می‌نوشت و من دلم می‌خواست مثل او بنویسم.»

این مدرس خوشنویسی باز هم تأکید می‌کند که مدارس به این هنر بها نمی‌دهند و زنگ خوشنویسی در بسیاری از آنها به‌طور کل تعطیل شده و این در حالی است که دانش آموزان از پایه باید با خوشنویسی و اصول درست نوشتن آشنا شوند.

 آدم‌ها بی‌حوصله شده‌اند. دیگر کسی حوصله ندارد وقت بگذارد و متنی را با دست بنویسد. تایپ کردن، کار را راحت کرده است. امکانات نوشتاری با سرعتی هرچه تمام تر پیش رفته‌اند و خوشنویسی را مهجور باقی گذاشته‌اند. انگار دیگر کسی دستخط ندارد.

روزنامه ایران

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: