1392/5/5 ۱۸:۵۸
اکبر منتجبی : چهارشنبه گذشته كنار پارك نياوران ايستاده بودم تا با يكي از دوستانم به مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي برويم. تحقيقاتي درباره ايرانشناسي داشت و ميخواست از كتابخانه بزرگ آن مجموعه استفاده كند. دفتر آقاي روحاني، كمي پايينتر از جايي بود كه ايستاده بودم. كم و بيش برخي از چهرههايي را كه به اين ساختمان ميرفتند يا از آن بيرون ميآمدند ميديدم. برخي را ميشناختم. ديدم دكتر مسعود نيلي اقتصاددان معروف با داوود دانشجعفري كنار هم ايستاده و گپ ميزنند.
اکبر منتجبی : چهارشنبه گذشته كنار پارك نياوران ايستاده بودم تا با يكي از دوستانم به مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي برويم. تحقيقاتي درباره ايرانشناسي داشت و ميخواست از كتابخانه بزرگ آن مجموعه استفاده كند. دفتر آقاي روحاني، كمي پايينتر از جايي بود كه ايستاده بودم. كم و بيش برخي از چهرههايي را كه به اين ساختمان ميرفتند يا از آن بيرون ميآمدند ميديدم. برخي را ميشناختم. ديدم دكتر مسعود نيلي اقتصاددان معروف با داوود دانشجعفري كنار هم ايستاده و گپ ميزنند. هر دو انگار از دفتر آقاي روحاني بيرون آمده بودند. از قرار معلوم آقاي روحاني براي تكميل كابينه و نيز چشماندازي از مشكلات پيشروي هر وزارتخانه، چند معاونت تشكيل داده كه هر كدام از آنها، چندين كارگروه در زيرمجموعه خود دارند. طبيعتاً افراد بسياري از اصلاحطلبان و اعتدالگرايان و حتي برخي از اصولگرايان با اين كارگروهها فعاليت ميكنند. مجموعهاي كه اكنون در دفتر آقاي روحاني جمع شده و مشغول فعاليت هستند، بيشك نقشآفرينان چهار سال آينده خواهند بود. تلاش شده است، با نخبگان هر حوزه ارتباط برقرار شود، ازآنها براي شركت در اين كارگروهها دعوت به عمل آيد و سپس از نظرات آنها استفاده شود. ماحصل تمام آن نشستها، جلسات و گفتهها، به دو پوشه جداگانه ميرود. خلاصه آنها به حسن روحاني داده خواهد شد تا او در يك نگاه وضعيت دولت پيشرو را بداند. مشروح نيز قرار است در اختيار وزير آتي قرار بگيرد تا از آن به عنوان «نقشه راه» استفاده كند. همچنين هر كدام از آنها، يك برنامه جداگانه نيز دارد كه مطابق آن طي 100 روز وزارتخانه را از نقطه A به نقطه B برساند.
در حاشيه پارك نياوران يكي از مديران سابق را ديدم. پيش از آن كه دوستم بيايد با او به گپ زدن پرداختيم. او نيز از همان ساختماني ميآمد كه دربارهاش سهيلا جلودارزاده گفته بود از كولرهايش آدم وارد ميشود. درباره كارگروهها و البته خبرهاي ديگر صحبت كرديم. خبر داد كه قرار است به زودي آقاي روحاني فردي را به عنوان سخنگو معرفي كند تا او به مردم و مطبوعات گزارش بدهد كه از 24 خرداد تاكنون چه جلساتي برگزار شده و چه تصميماتي اتخاذ شده است. به گفته او محمد نهاونديان رئيس اتاق بازرگاني ايران، گزينه سخنگويي است. يك اقتصاددان براي اين گزينه در نظر گرفته شده تا در واقع بيشتر از فعاليتها و چشمانداز پيشروي كشور در حوزه اقتصاد سخن بگويد. به گفته او تلاش آقاي روحاني در اين مدت معطوف به اين بوده كه راهكارهايي زودرس بيابد تا مشكلات اقتصادي مردم كم شود. پرسيدم در اولين قدم آقاي روحاني چه ميكند؟ گفت: اولين قدم آقاي روحاني اين است كه برخي از كارها را دولت او انجام ندهد. مثلاً در حوزه اقتصاد سازماني مانند مديريت و برنامهريزي را منحل نكند تا در گرداب اقتصادي گرفتار آيد و بعد پيغام و پسغام بفرستد كه بياييد اين سازمان را راهاندازي كنيد. يا در حوزه فرهنگي مثلاً خانه سينما را تعطيل نميكند تا بعد نامه بزند به وزير يا معاون وزير كه آن را باز كنيد اما كسي جواب نامهاش را ندهد. پس اولين قدم او اين است كه خيلي از كارها را انجام ندهد.
حرفها شاخه به شاخه ميشد. رسيد به پايان دوره آقاي احمدينژاد. پرسيد يادت هست كه مدتي پيش وقتي از آقاي احمدينژاد پرسيدند كه بعد از رياستجمهوري چه خواهي كرد، گفت به دانشگاه برميگردم؛ پاسخم مثبت بود. چون چند باري اين موضوع را شنيده بودم. گفت از قرار معلوم اخيراً در شوراي عالي انقلاب فرهنگي جلسهاي برگزار شده و از آقاي احمدينژاد تقدير كردهاند. براي تقدير نيز يك جلد كلامالله مجيد به رئيسجمهور فعلي هديه دادند كه احمدينژاد گفته است من يك دانشگاه نيز ميخواهم. آنها نيز در همان جلسه مجوز تأسيس دانشگاهي را به آقاي احمدينژاد ميدهند تا ايشان از نهاد رياستجمهوري به دفتر دانشگاهي برود كه خود موسس آن است، خود آن را هدايت ميكند و خود نيروهايش را ميچيند.
گرماي هوا كلافهكننده بود. براي من كه با خبرهاي او به وجد آمده بودم، گرما قابل تحمل بود. با اين حال رفتيم زير سايه يكي از درختان و او همچنان تعريف ميكرد كه در جريان اصولگرا، هنوز آن انسجام تشكيلاتي فكري رخ نداده است. او گفت حتي اخيراً يكي از مشاوران آقاي روحاني به ديدن سعيد جليلي رفته و از او پرسيده است كه چه ميخواهد بكند. سعيد جليلي ابتدا گفته بود كه حزبي تشكيل ميدهد و بعدتر نيز از احياي گفتمان امام و انقلاب و پاسداشت آن سخن گفته است تا آن تشكيلات، اين راه را ادامه بدهد. نکته مهم این بود که جلیلی در تحلیل انتخابات 24 خرداد گفته است جمهوریت اینبار به یاری اسلامیت آمده بود.
او تعريف ميكرد كه در حال حاضر، همه نگاهها به جلسه تحليف دوخته شده است. اطرافيان آقاي روحاني تلاش ميكنند كه جلسه بدون حاشيه برگزار شود. البته آنها ميهمانان بسياري دعوت كردهاند كه سيدمحمد خاتمي يكي از آنهاست. كسي كه نامش و حضورش توأم با واكنشها شده است. برخي از اصولگرايان نسبت به حضور او واكنشهاي تندي نشان دادهاند و برخي نيز به سكوت از كنار ماجرا گذشتهاند. از قرار معلوم مجلس به اطرافيان آقاي روحاني گفته است كه شما ميتوانيد آقاي خاتمي را دعوت كنيد و اين حق آقاي روحاني است هر كسي را كه بخواهد دعوت كند اما در مورد آقاي خاتمي يا اشخاصي كه نسبت به آنها ممكن است حواشي درست شود، مجلس از قبل بررسيهاي لازم را انجام ميدهد و بعد دعوتنامه ارسال ميشود. با اين حال به گفته او، اگر آقاي خاتمي در مراسم تنفيذ حضور يابد، طبيعتاً در مجلس نيز ميتواند جزو مدعوين باشد. اما او تأكيد ميكرد كه نبايد مراسم تحليف و آنچه در حال وقوع است را به حضور يك يا دو نفر گره بزنيم و تمام ذهنها را به اين سمت ببريم كه اگر او باشد خوب است و اگر نباشد بد است. به عبارتي سياه و سفيد نبايد ديد. اتفاقي كه در مراسم تحليف ميافتد، امتداد شادي 24 خردادماه است. همان جشني كه مردم خود برگزار كردند و حماسهاش را آفريدند. به گفته او علاوه بر آقاي خاتمي، آقاي هاشميرفسنجاني و ناطق نوري نيز از جمله ميهمانان اين مراسم هستند. همينطور 7 كانديداي ديگر كه در انتخابات با آقاي روحاني رقابت ميكردند به مراسم تحليف دعوت ميشوند.
از چهرههاي اصلاحطلب نيز نامهايي براي اين جلسه مطرح شده است كه بخشي از آنها از جمله وزيران آقاي خاتمي بودهاند. درباره خاتمي نيز، اطرافيان آقاي روحاني ميخواهند ابتدا از مجلس مطمئن شوند كه درخواست آنها را رد نميكند، سپس نام وي را به مجلس اعلام كنند.
او در عين حال خبر داد كه اتفاق مهمتر از تحليف اين است كه آقاي روحاني تصميم گرفته، ليست كابينه را درکوتاهترین فاصله با مراسم تحليف اعلام كند. به همين علت نيز به طور قطع و يقين ميتوان گفت كه ليست آقاي روحاني براي كابينه قطعي شده است و طبيعتاً او خود بهتر از هر كس ميداند كه هر وزير چه پتانسيلي دارد و چه اقداماتي قرار است انجام دهد.
پرسيدم شما از ليست خبر داريد و اصلاً خودتان در ليست هستيد. خنديد. گفت، هر كارگروه 5 نفر را براي هر وزارتخانه به آقاي روحاني معرفي كرده است. اين روي داستان است. اما داستان كابينه، روي ديگري نيز دارد و آن ليست آقاي روحاني است. از قرار معلوم ايشان با برخي از افراد خود به سخن نشسته، پيشنهادي را ارائه كرده و او رفته و برنامهاي نوشته و آورده است. گفتم: از بين آنهايي كه مشخص شدهاند، ميتوان كسي را به ضرس قاطع از هماكنون اعلام كرد؟ گفت شنيدهام كه معاونت اول اسحاق جهانگیری در دولت آينده قطعي شده است. همينطور شنيدم كه علي جنتي براي وزارت ارشاد، بيژن زنگنه براي وزارت نفت، آقاي ويسه براي صنايع، فروزنده براي دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي، فيروزآبادي براي وزارت ارتباطات، محمدجواد ظريف براي وزارت خارجه، سيدحسن هاشمي براي وزارت بهداشت، مسعود نيلي براي سازمان برنامه و بودجه، محمدعلي نجفي براي آموزش و پرورش، محمد شريعتمداري براي وزارت كار، مسعود سلطانيفر وزير ورزش و جوانان، عباس آخوندي وزير مسكن، محمود حجتي وزير كشاورزي و آقاي اميري، حقوقدان سابق شوراي نگهبان براي دادگستري قطعي شده است. درباره آقاي اميري،معتقد بود كه او در شوراي نگهبان، نقش قابل ملاحظه و متفاوتي با برخي ديگر از اعضاي شوراي نگهبان داشته و در قضيه ردصلاحيت هاشمي، نظرش با هاشميشاهرودي يكي بوده كه نبايد چنين اتفاقي بيفتد.
درباره سوابق علي جنتي پرسيدم و اظهار تعجب كردم از اينكه او قرار است به عنوان گزينه احتمالي ارشاد معرفي شود و پرسيدم چرا مسجدجامعي به ارشاد نرفت. او خبر داد كه يك طيفي در مجلس كه عمدتاً اعضاي جبهه پايداري و فراكسيون اصولگرايان مجلس هستند به صراحت با مسجدجامعي مخالفت كردهاند. پيغام نيز فرستادند كه مسجدجامعي را معرفي نكنيد چون در مجلس راي ندارد. آقاي روحاني نيز علاقهمند نيست با مجلس چالش داشته باشد. در عين حال نبايد از ظرفيتهاي آقاي مسجدجامعي غافل شد. او بهترين گزينه اعتدالگرايان براي رياست شوراي شهر تهران است. اگر به دولت بيايد، قطعاً اصلاحطلبان و اعتدالخواهان هيچ گزينهاي براي رياست شوراي شهر نخواهند داشت. از آن طرف، حضور مسجدجامعي باعث پراكندگي آراي اعتدالگرايان براي انتخاب شهردار خواهد شد. اگر ما بخواهيم بين محسن هاشمي، محمدعلي نجفي و مسعود خوانساري يكي را به عنوان شهردار، پيشنهاد كنيم، راي و نظر مسجدجامعي مهم است و او ميتواند اين اجماع را نيز به وجود بياورد.
او درباره علي جنتي نيز گفت كه علي جنتي، از نيروهاي شناخته شده اعتدالخواهان است. دوستي و همكاري ديرينه او با هاشميرفسنجاني و حسن روحاني، منجر به اختلاف بين علي جنتي و پدرش آيتالله جنتي شد. جنتي نيروي عملگراست و ميتواند وزارت ارشاد را مديريت و راهبري كند. پس چه كسي الان و در اين شرايط بهتر از علي جنتي هست؟
گفتم: آقاي پورنجاتي، يا زم و يا سيدمحمد بهشتي. گفت: بهشتي نميتواند راي اكثريت مجلس را كسب كند. حجتالاسلام زم نيز نميتواند. دكتر پورنجاتي نيز نه خود علاقهمند است و نه فعلا شرايط آن را دارد.
صحبت را به مسجدجامعي كشاندم و اينكه او اخيراً از اهالي فرهنگ و روزنامهنگاران خواسته است كه راهكارهايي براي عبور از وضعيت فعلي به او ارايه بدهند. پرسيدم اين نظرخواهي پس چيست كه او خواسته، هر كس برنامهاي براي 100 روز آينده ارايه كند؟
او گفت: ميداني كه مسجدجامعي يكي از افرادي است كه در كارگروههايي كه آقاي روحاني تشكيل داده، فعاليت ميكند. طبيعتاً در اين چارچوب ممكن است آن درخواست را داده باشد. البته ايشان هميشه به عنوان يكي از مهمترين گزينههاي ارشاد مطرح بوده و بعيد نيست كه گوشه چشمي به اين موضوع داشت كه اگر براي اين سمت انتخاب شد، چه كارهايي بايد انجام بدهد. بالاخره آقاي مسجدجامعي سابقه خوبي در ارشاد داشته و همين سابقه باعث ميشود تا نامش به عنوان اصليترين گزينه، مطرح شود. در عین حال نام حسامالدین آشنا هم برای وزارت ارشاد مطرح است. یک چهره و استاد علم ارتباطات که نماد کلید را بهدست روحانی داد.
پرسيدم چرا آقاي عارف در بين اعضاي كابينه نيست. بالاخره ايشان بعد از انتخابات توانست جايگاهي را براي خود درافکار عمومی باز كند. او گفت آقاي عارف البته اقدام شايستهاي انجام داد. در اين كه هيچ كسي شك ندارد، آقاي روحاني هم علاقهمند بود تا از ايشان در كابينه استفاده كند ولي از قرار معلوم خود آقاي عارف پيشنهاد دكتر روحاني را نپذيرفته است.
گفتم: اما شنيدم كه آقاي عارف گفته است پيشنهاد معاون اولي به ايشان نشده است.
گفت: بله. پيشنهاد معاون اولي به ايشان نشده است. اما آقاي روحاني به او پيشنهاد داده است كه يا وزارت علوم را بپذيرد يا به وزارت ارتباطات برود. علتش نيز در اين بود كه آقاي عارف هم سابقه فعاليت در وزارت علوم را داشت و هم در رشته مخابرات صاحبنظر است. همچنين در دورهاي نيز در اين وزارتخانه وزير بوده است. اما پس از اين پيشنهاد، آقاي عارف پا به پا ميكند و به روحاني ميگويد كه علاقهمند است يك حزب و تشكيلات راهاندازي كند و سپس به نقد دولت بپردازد. آقاي روحاني از قرار بعداً به يكي از نزديكانش گفته بود كه من انتظار چنين برخوردي از دكتر عارف نداشتم. چراكه من از آقاي ناطق نوري نيز براي كابينه دعوت كردهام. وقتي از آقاي ناطق نوري دعوت كردهام كه وزارت كشور را بپذيرد، چرا آقاي عارف از پيشنهاد تصدي دو وزارتخانه ارتباطات يا علوم ناراحت ميشود؟
سپس درباره وضعيت آقاي يونسي پرسيدم كه اسمش در ليست ارايه شده توسط او نبود. گفتم به نظر شما ايشان به كدام وزارتخانه ميرود؟ گفت: هيچ چيز قطعي نيست. البته با كاري كه روزنامه تهران امروز كرد، نشان داد كه بخشي از اصولگرايان نميخواهند ايشان به وزارت اطلاعات برود.
اشارهاش، به آنچه بود كه هفته گذشته، در روزنامه تهران امروز منتشر شد. اين روزنامه كه تحت حمايت آقاي قاليباف منتشر ميشود، مطلب تندي عليه يونسي نوشت كه بلافاصله مورد استفاده بيبيسي قرار گرفت و بر روي آن گزارش و مطلب، برنامه ساخت.
تهران امروز ذيل عنوان «چه كساني ميخواهند وزارت اطلاعات به يونسي برسد؟» از يك عقبه رسانهاي سخن به ميان آورده بود كه آنها ميخواهند «وي را كانديداي اول وزارت اطلاعات معرفي كنند» و بعد نوشته بود: «آنهايي كه علي يونسي را از نزديك ميشناسند رويكرد سياسي وي را به دو برهه قبل و بعد از دوم خرداد تقسيم ميكنند. قبل از دوم خرداد در اردوگاه جناح راست و فرداي دوم خرداد در جرگه اصلاحطلبان.» و بعد تهران امروزيها به صدر انقلاب و دهه شصت رفته بودند كه يونسي «در نيمه دوم سال 62 در مقام رياست شعبه دادگاه نظامي، بيش از 100 نفر از اعضاي شبكه مخفي و نظامي حزب توده ايران و 30 نفر از اعضاي سازمان فداييان، شاخه اكثريت را محاكمه و برخي را نيز به اعدام محكوم كرد.»
بعد نيز به روحاني يادآور شده بود كه يونسي در مجلس شانسي براي رأيآوري ندارد و «حتي در صورت رايآوري ميتواند آغازي براي يك چالش ميان دولت و مجلس باشد.» و بعد نتيجه گرفته بود يونسي «سياسيكار» است.
او گفت بعد از اين گزارش، از قرار يكي از اطرافيان آقاي روحاني بلافاصله با محمدباقر قاليباف تماس ميگيرد و ماجرا را جويا ميشود كه چرا چنين مطلبي منتشر كردهايد. آقاي قاليباف با اظهار بياطلاعي، ميگويد كه ديروز نتوانسته روزنامه تهران امروز را كنترل كند و به همين علت چنين گافي از طرف مديران اين روزنامه رخ داده. او گفته بود كه فردا جبران ميكنيم. روز بعد كه تهران امروز منتشر شد، آنها در مطلبي با اين عنوان كه يونسي سياسيكار نيست، از او دلجويي كرده و از قدمي كه برداشته بودند، عقبنشيني كردند.
دوستي كه منتظرش بودم، رسيد. با اين مقام سابق و احتمالاً آتي خداحافظي كردم. او به راه خود رفت و ما به راه خودمان.
منبع : آسمان شماره 52
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید