1392/3/27 ۱۴:۲۶
حمید رضا جلایی پور استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران می گوید: در ایران باب شده که روشنفکر توی سر سیاستمدار میزند. سیاستمدار توی سر روشنفکر میزند. اینها حوزه تناقض نیستند و با هم قابل جمعاند.
به گزارش دبا (مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی) جلایی پور که در خصوص وضعیت روشنفکری و نسبتش با وضعیت امروز صحبت می کرد، به مخالفت با روحانیانی که کار روشنفکری میکنند ولی لباس روحانیت خود را در میآورند پرداخت و گفت : در حوزه علمیه هم ما به مرجعی نیازمندیم که کار روشنفکری و سیاسی و آکادمیک را بفهمد. به عنوان نمونه آقای «قابل»، یک روحاني روشنفکر بود و باید در قم باقی میماند. جلایی پور گفت: بحث من در حوزه سیاست و روشنفکری و آکادمی بر اساس چهرههای معروف این حوزهها پیش نمیرود. به عنوان مثال در حوزه روشنفکری چهرهای مثل شریعتی، در حوزه آکادمی «همایون کاتوزیان» و در حوزه سیاست دکترمصدق. در ایران عدهای در هرسه این حوزهها کار میکنند. مثلا من شخصاً عقلانیت انتقادی را بیشتر در حوزه روشنفکری یاد گرفتم و این پایهای شد برای اصلاحطلبی. اسمش را بگذارید روشنفکر توزیعکننده در برابر روشنفکر تولیدکننده.
به اعتقاد او جامعه ما جامعهای مدرن است و روند تمایزیابی در آن پیشرفته است. انسانها باید نقشهای مختلف را یاد گیرند و بتوانند آن را بازی کنند. در عین حال نهادها و وجوه جمعی ساختاری هم کمک کند و اینگونه ثبات و پایداری جامعه رشد کند.
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران می گوید: در جامعه ایران مهم این است که کار روشنفکری را انجام دهی و ادب آن را رعایت کنی، کار سیاسی انجام دهی و ادبش را رعایت کنی، کار دانشگاهی انجام دهی و ادبش را رعایت کنی. انجام هرسه اینها تناقضی با هم ندارد. مهم این است که از یکی به دیگری نپری و ادب آنها را رعایت کنی. مثلا در محیط دانشگاه از موضع سیاسی صحبت نکنی تا کارت را پیش ببری یا از موضع روشنفکری نخواهی کار سیاسیات را پیش ببری. دانشگاه محل جستوجوی حقیقت است. در جامعهشناسی شیوهها و هنجارهای تحقیق مهم است. موضوع تحقیق و شخص محقق برای من مهم نیست. فقط موضوع باید موجه باشد. به این میگویند روح کار دانشگاهی.
عضو اصلی انجمن جامعهشناسی ایران وافزود: کار روشنفکر این نیست که فقط حقایقی را بفهمد بلکه باید آن را بیان کند. برخلاف آکادمسین، آکادمسین حرفهایی ميزند و میرود. همچنین مجموعهای از ارزشهای پایهای برای روشنفکر مهم است: آزادی، برابری، برادری. پس کار روشنفکری با کار آکادمیک متفاوت است و روشنفکر در حوزه عمومی، کارهای مهمی انجام میدهد که یک دانشگاهی نمیتواند انجام دهد. در جامعه ما مد شده میگویند این کارها سیاسی است. شریعتی نمونه خوبی برای این نوع افراد است.
جلایی پور تاکید می کند: کار سیاسی هم همان چیزی است که در ایران مدام توی سرش میزنند. کار سیاسی یعنی توجه به قدرت سیاسی. این توجه مثل سلامتی برای بدن مهم است، همانگونه که همه به آن توجه میکنند. من البته سیاست را در این مملکت عرصه محاسبه هزینه و فایده نمیبینم. البته این محاسبه هم در جای خود مهم است. اما به نظر من در عرصه سیاسی کل این فعالیتها در چارچوب سیاست اخلاقی قرار میگیرد. بنده تا انتها مصلحتگرا نیستم. چه اشکالی دارد که اگر کسی بتواند این سه کار را با هم انجام دهد. مهم این است که معیارهای آن رعایت شود یعنی ادب هر حوزه را رعایت کند. در ایران باب شده که روشنفکر توی سر سیاستمدار میزند. سیاستمدار توی سر روشنفکر میزند. اینها حوزه تناقض نیستند و با هم قابل جمعاند. این سه حوزه اتفاقا یکدیگر را تقویت میکنند. مثلا در نظر بگیرید که ناموس جامعهشناسی عینیت است. ولی الان در جامعهشناسی عینیت خالص پوزیتیویستی قرن نوزدهمی مطرح نیست. یک عینیت مسوولانه، انتقادی، هماندیشی و بینالاذهانی مطرح است. اگر به عینیت اینچنین نگریسته شود به شدت به عرصه عمومی محتاجیم. طرح تحقیق فردی که در هر سه این حوزهها فعالیت دارد بسیار بهتر از طرح تحقیق فردی خواهد بود که چهار تا کتاب خوانده است. من حتی با روحانیانی هم مخالفم که کار روشنفکری میکنند و لباس خود را در میآورند. در حوزه علمیه هم ما به مرجعی نیازمندیم که کار روشنفکری و سیاسی و آکادمیک را بفهمد. به عنوان نمونه آقای «قابل»، یک روحاني روشنفکر بود و باید در قم باقی میماند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید