1392/2/20 ۲۰:۳۳
یافتن مفهوم تراژدی و اینکه تراژدی چگونه آغاز میشود، برای هایدگر بسیار اهمیت دارد. قهرمان با عاشق متفاوت است. روحهای قهرمان آن روحهایی هستند که در «قساوت تراژیک»، به خویش آری میگویند. به تعبیر هایدگر قهرمان تراژدی کسی است که امر همزمان را تاب بیاورد.
مجتبی شیدا : این کتاب «جشن در جشن» است، یکسو جشنی به سبک و سیاق هایدگر آنچنان که خود در جلد نخست کتاب در وصف فیلسوف همچون فردترین فرد میگوید:«تفکر انتزاعی برای بسیاری کاری طاقتفرساست، برای من، در روزهای خوش، جشن است و از خود بیخودی.» جشن هایدگری جشنی است در حضور تفکر انتزاعی به معنی دشوارترین و شایستهترین تفکری که از آن متفکری اصیل است. در سوی دیگر جشن نیچهای برپاست. جشن دیونوزوسی با سبک ساتیری همراه با سرافرازی، سبکسری، سرخوشی و «ریشخند هرگونه جدیت و حرمت»، نوعی «آریگویی» به زیستن و خود زندگی با وجود شنیدن «بیشترین نه» در تراژدیها. هایدگر، خود این درسگفتارها را با وعده «جشن تفکر» آغار میکند جشنی که در آن سرمستی و از خود بیخودی با «دریافتن» که همان «دریافتن موجودات» است توام میشود و همه این وجد وشورِ امر انتزاعی، جا به جا با امر انضمامی، گره میخورد و دست آخر، روزهای آفرینندگی، روزهای به تمام معنی روز. برای هایدگر نیز همچون نیچه شناخت به نوعی «یادآوری» است، شرکت در «جشنواره یادها».
نیچه و هایدگر شباهتهای بسیاری با هم دارند. چنانچه به تعبیر جیانی واتیمو، نیچه فیلسوف زندگی و «آخرین فیلسوف متافیزیک»، چندان از «اندیشه هستی» هایدگر، «مدعی براندازی متافیزیک»، دور نیست. اما خود هایدگر این را نمیپذیرد و در این کتاب به نوعی «رویارویی» و مصاف با نیچه میپردازد؛ رویاروییاي که با نوعی «سبک فاخر» به پیش میرود. آنچنان سبکی که خود به نیچه نسبت میدهد.برای هایدگر سبک فاخر سبکی است برای همه لحظات، سبکی است که در آن معنای هستی همه موجودات ظهور و بروز پیدا میکند یا به تعبیر نیچهای سبک فاخر اراده معطوف به هستی است و آنچنان چیزی است که در برابر «ملال» قرار میگیرد. سبک فاخر برای هایدگر به نوعی مهارکننده امر متضاد است. نیچه در جایی گفته بود من با خون خود مینویسم، در واقع او مینوشت تا با «نوشتن همگانی» رودررو شود. نیچه مینوشت تا عادی ننویسد.
آنچه نیچه با این سبک درصدد است که به انجام برساند، نشان دادن راه خروج از نیستانگاری است. یعنی ابتدا تشخیص و سپس درمان بیماری نیستانگاری. آن هم با دست زدن به هنر، به مثابه امر طبیعی، امر ترسناک. نوعی از خودبهدرشدن که تنها در این سبک به بروزوظهور میرسد و نه با اطاله نوشتن. نیچه با این سرمستی زیباشناختی، حضور امر زیبا را به پیشواز میرود. هنر در مقام عملی مخالف نیستانگاری. هنر به مثابه امری سرمستکننده بنیادین و نه گذرا؛ ولی همچنان موضوع فیزیولوژی طبیعت.
نیچه بر خلاف اسلاف ایدهآلیست خود که «نظر به بالا دارند» (همچون افلاطونگرایی شوپنهاور و...)، «نظر به بیرون دارد». وظیفه دشوار هایدگر در این کتاب نوعی یوغ نهادن بر امر متضاد در کلیت آثار نیچه است. با حفظ همین سبک که این کتاب را از سایر کتابهای کسالتبار و ملالآور در باره نیچه جدا میکند. اهمیت این کتاب آنچنان است که چرخش هایدگر در تفکر (Cohre) بدون توجه به آن درست فهمیده نمیشود.آنچه شما در این کتاب میخوانید، خود فلسفیدن است نه تاریخ فلسفه.
نوعی تفکر خاص هایدگر با پیگیریها و پرسشهای پیاپی همیشگیاش و تکرار و پیچیدن حول یک مفهوم و توصیف دقیق آن و به یکباره بیرون کشیدن چندین مفهوم تازه خودساخته.
به طور مثال آنجا که، بحث از تراژدی از منظر نیچه است، حضور «امر دهشتناک» را در «امر تراژیک» کشف میکند و نشان میدهد که چطور امر دهشناک به «امر زیبا» گره خورده است. در راه خواندن این کتاب باید آرام و شکیبا بود، چراکه به گفته نیچه فکرهایی که جهان را تغییر میدهند، همانهایی هستند که با گامهای کبوتر قدم برمیدارند.صحبت بر سر «نیچه هایدگر» است، کتابی که صحنه برخورد دو فیلسوف طراز اول در تاریخ اندیشه است و هایدگر میکوشد که با ژرفکاویهای همیشگیاش مفاهیم خاص نیچهای را از آن خود کند؛ نوعی دریافتن تفکر نیچه با به نمایش گذاشتن و پرسیدن و درنهایت به انجام و انسجام رساندن تفکر و تفسیر خود از آنها. در واقع هایدگر سه آموزه نیچهای را مهمتر از بقیه تشخیص میدهد. اول «اراده معطوف به قدرت» که موضوع جلد یک این کتاب است که پیش از این توسط نشر آگه چاپ و منتشر شده است. آنچه در آن کتاب آمده است، اراده معطوف به قدرت به مثابه هنر است.
دوم «بازگشت جاودان»، موضوع جلد دوم این کتاب که موضوع درسگفتارهای هایدگر در ترم تابستانی ۱۹۳۷ در دانشگاه فرایبورگ با عنوان «موضع متافیزیکی بنیادی نیچه در تفکر مغرب زمین»، بوده است. «این دو عنوان در مجموع گویای این تز هایدگر است که اندیشه بازگشت جاودانهمان، نه آموزهای از آموزههای نیچه، بلکه موضوع متافیزیکی بنیادی نیچه را تشکیل میدهد.»
درنهایت کتاب دوم، از دو بخش تشکیل شده است، بازگشت جاودان همان ۱۹۳۷ و اراده معطوف به قدرت بهمثابه شناخت. بخش دوم درباره تراژدی است و اینکه «تراژدی چگونه آغاز میشود»؛ «در گرداگرد قهرمان همه چیز تراژدی میشود. در گرداگرد نیمه خدا همه چیز نمایشی طنز (نمایش ساتیری) و در گرداگرد خداوند همه چیز چه؟ چه بسا» جهان «میشود؟».
یافتن مفهوم تراژدی و اینکه تراژدی چگونه آغاز میشود، برای هایدگر بسیار اهمیت دارد. قهرمان با عاشق متفاوت است. روحهای قهرمان آن روحهایی هستند که در «قساوت تراژیک»، به خویش آری میگویند. خود نیچه میپرسد چه چیز «قهرمانی» است؟ همزمان به استقبال عالیترین رنجها و بالاترین امیدهای خود رفتن.هایدگر این دو را، «امر همزمان» مینامد. به تعبیر هایدگر قهرمان تراژدی کسی است که امر همزمان را تاب بیاورد. به این شکل در نظر او، اندیشه بازگشت جاودانهمان، شکل تراژیک پیدا میکند.این کتاب با ترجمه ایرج قانونی، تابستان امسال توسط نشر آگه منتشر شده است. این مترجم پیش از این ترجمه کتابهایی نظیر هنر دوران مدرن؛ فلسفه هنر از کانت تا هایدگر نوشته ژان ماری شفر، شرح انتقادی فلسفه لایبنیتس به ضمیمه قطعات برجسته برتراند راسل، کتابهای آبی و قهوهای؛ تمهیدات «پژوهشهای فلسفی» لودویگ ویتگنشتاین، ویتگنشتاین و پژوهشهای فلسفی ماری مک گین و درباره روح (هایدگر و این مساله) نوشته ژاک دریدا را در کارنامه خود دارد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید